نامه شبنم مددزاده به اØÙ…د شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل |
||
تاریخ درج خبر -1390:06:15
|
||
![]() زندانی سیاسی شبنم مددزاده برای اولین بار، این نامه را از طر٠یک جوان دانشجوی زندانی، خطاب به آقای اØÙ…د شهید، گزارشگر ویژه‌ی ØÙ‚وق‌بشر سازمان ملل می‌نویسم: آقای اØÙ…د شهید؛ ØµØØ¨Øª از Ø³ÙØ± شما به کشورم است. کشوری در مشرق زمین، در منطقه‌یی به اسم خاورمیانه. منطقه‌یی Ú©Ù‡ در سالهای اخیر چشم‌ها به آن خیره شده است Ùˆ هر Ù„ØØ¸Ù‡ چشم انتظار Ø§ØªÙØ§Ù‚ جدیدی است. ولی من نه با خاورمیانه کاری دارم Ùˆ نه به چشم‌هایی Ú©Ù‡ به آن خیره شده است. من با کشوری در جنوب غربی آسیا Ú©Ù‡ به‌سان گربه‌ای در نقشه‌ی جهان جا خوش کرده است کار دارم. کشوری Ú©Ù‡ با توجه به قطعنامه‌ی اخیر سازمان ملل مسئولیت تهیه گزارش در خصوص وضعیت ØÙ‚وق‌بشرش به شما Ù…ØÙˆÙ„ شده است. آری، من از ایران Ùˆ از قلب تپنده‌اش، زندان اوین با شما ØµØØ¨Øª می‌کنم. این روز‌ها در Ù…ØØ§ÙÙ„ سیاسی، روزنامه‌ها، اخبار و… موضعگیری مقامات مختل٠دولتی در مورد Ø³ÙØ± شما را به‌عنوان نماینده ویژه‌ی ØÙ‚وق‌بشر Ùˆ تصمیم شما برای تهیه گزارشتان است. نمی‌دانم برای کشوری Ú©Ù‡ رئیس دولتش، آقای اØÙ…دی‌نژاد، بار‌ها در نشستهای خبری داخلی Ùˆ خارجی اعلام کرده «در ایران آزادی مطلق وجود دارد» Ùˆ یا «کشور ایران دموکراتیک‌ترین کشور منطقه است». Ú†Ù‡ چیز پشت پرده‌ای ممکن است وجود داشته باشد Ú©Ù‡ این چنین با آمدن نماینده‌ی ØÙ‚وق‌بشر Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª می‌کند؟! در کشور آزادی (!) Ú©Ù‡ پاسخ هرگونه انتقاد Ùˆ اعتراض با تهدید Ùˆ ارعاب داده می‌شود، در کشور آزادی Ú©Ù‡ پاسخ هرگونه Ø¯ÙØ§Ø¹ از عقیده Ùˆ دیانت Ùˆ مذهب Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با ØØ§Ú©Ù…ان با اسارت Ùˆ بند Ùˆ زنجیر داده می‌شود. در کشور آزادی Ú©Ù‡ پاسخ Ø¯ÙØ§Ø¹ وکلا از موکلین بی‌گناه‌شان آن هم در دادگاههای ÙØ±Ù…ایشی با زندان Ùˆ دست‌بند Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… سنگین Ùˆ Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت از وکالت داده می‌‎شود، در کشور آزادی Ú©Ù‡ ایجاد رعب Ùˆ ÙˆØØ´Øª Ùˆ نمایش قدرت با اعدام بر سر جرثقیل‌ها Ùˆ میدان‌های عمومی شهر نشان داده می‌شود، چیزی برای پنهان نگاه داشتن وجود ندارد. آقای اØÙ…د شهید! درک این شرایط برای شما آسان باشد یا نه، این شرایط واقعیتهای زندگی ما هستند، ما به‌خاطر عقایدمان در کشوری زندانی هستیم Ú©Ù‡ مقاماتش هر Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ هر روز، از ضایع شدن ØÙ‚وق انسانها در سایر کشور‌ها، ØØªÛŒ دور‌ترین نقطه جهان ابراز Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒ کرده Ùˆ با مردم آن کشور‌ها اعلام همبستگی می‌کنند، به ØØ§Ú©Ù…ان مستبد سایر کشور‌ها انتقاد می‌کنند Ùˆ به دیکتاتور‌ها هشدار می‌دهند Ú©Ù‡ صدای مردمانشان را بشنوند. چون این ملتها هستند Ú©Ù‡ مسیر تاریخ را تعیین می‌کنند، از برخورد با دانشجویان گله می‌کنند Ùˆ از آزادی بیان Ùˆ عقیده Ø¯ÙØ§Ø¹. در این شرایط من از همه‌ی آنها می‌پرسم «پس من Ú©Ù‡ هستم؟» من Ú©Ù‡ اکنون به‌خاطر عقایدم، به‌خاطر اندیشه‌ام، در زندانم، هم‌بندیهای من، زنان بی‌گناه با عقاید مختل٠در کجای این پازل قرار دارند؟! «پس شما چرا صدای ما را نمی‌شنوید؟!» بعد از تلاشهای بسیاری برای رساندن صدایت به گوش مسئولان نتیجه می‌گیری Ú©Ù‡ ÙˆØµÙ Ø§Ù„ØØ§Ù„ اینان‌ همان قصه‌ی «مرگ خوب است، اما برای همسایه» است. این‌گونه است Ú©Ù‡ وقتی صدایت شنیده نمی‌شود، ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ برمی‌آوری Ùˆ از ØÙ‚وق از دست Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Øª می‌گویی، ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ می‌کشی تا صدایت را بشنوند ØØªÛŒ کسی در ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ مرز‌ها. ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ می‌کشی تا وجدان‌های بیدار از صدای غم Ùˆ ناله‌هایت به خود آیند Ùˆ این نوشته من خطاب به شما ØÚ©Ù…‌ همان ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ است با کوهی از درد Ùˆ رنج. من به‌عنوان دختری Û²Û´ ساله‌ Ùˆ ایرانی، دانشجوی رشته علوم کامپیو‌تر دانشگاه تربیت معلم تهران، Ú©Ù‡ از اول اسÙند سال Û±Û³Û¸Û· (Û±Û¹ Ùوریه Û²Û°Û°Û¹) به همراه برادرم به جرم عدالت طلبی، آزادیخواهی Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ از انسانیت Ùˆ Ø´Ø±Ø§ÙØª انسانی در زندان به‌سر می‌برم، با شما سخن می‌گویم. دختری Ú©Ù‡ تجربه‌ی زندان‌های وزارت اطلاعات، بند Û²Û°Û¹ Ùˆ بند عمومی زندان اوین، زندان گوهردشت Ùˆ زندان قرچک ورامین را در طول ۲سال Ùˆ نیم ØØ¨Ø³Ø´ در کارنامه خود دارد. من از جایگاه یک دانشجوی ایرانی با شما ØµØØ¨Øª می‌کنم. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ هم سن Ùˆ سالان من در سایر کشور‌ها برای Ø·ÛŒ کردن مسیر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی Ùˆ علمی توسط دولتهایشان ØÙ…ایت Ùˆ هدایت می‌شوند، من در پشت میله‌های زندان برای ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ ØÙ‚وق انسانی دست Ùˆ پا می‌زنم. برای ØÙ‚ اندیشیدن، ØÙ‚ بیان اÙکارم، ØØªÛŒ ØÙ‚ Ù†ÙØ³ کشیدن. در کشوری Ú©Ù‡ سهم من از ØÙ‚وق شهروندی Ùˆ از سرزمین پهناور Ùˆ آسمان بزرگش، گوشه‌ی Ù‚ÙØ³ÛŒ است Ú©Ù‡ با تکنولوژی‌های Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ دوربین‌های مداربسته ØØªÛŒ Ù†ÙØ³â€ŒÙ‡Ø§ÛŒÙ… را می‌شمارند Ùˆ تنها ارتباطم با این دنیای بزرگ در این عصر ارتباطات تنها Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ Û²Û° دقیقه ملاقات کابینی با خانواده‌ام از پشت شیشه‌های کثی٠و با گوشی تلÙÙ† است. سهم من گوشه‌ی تنگ Ù‚ÙØ³ÛŒ ست ØØªÛŒ بدون هواخوری. وقتی ژست‌های ارزش نهادن به علم Ùˆ دانش Ùˆ Ùناوری از سوی ØØ§Ú©Ù…ان نشان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شود، از خود می‌پرسی پس بازداشت دانشجویان Ú†Ù‡ معنایی دارد، جدای از صد‌ها Ù†ÙØ±ÛŒ Ú©Ù‡ سالانه از ØªØØµÛŒÙ„ Ù…ØØ±ÙˆÙ… می‌شوند، آن هم تنها به‌دلیل اعتقاداتشان. دردناک‌ترین نکته این است Ú©Ù‡ این برخورد‌ها Ùقط به دانشجویان Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ نمی‌شود، بلکه همه‌ی اقشار جامعه اعم از دکتر، مهندس، وکیل، کارگر، معلم، خانه‌دار، پیر Ùˆ جوان Ùˆ زن Ùˆ مرد را نیز در بردارد! آقای اØÙ…د شهید! وقتی من کتاب اعلامیه جهانی ØÙ‚وق‌بشر را ورق می‌زنم نمودی جز ØØ³Ø±Øª بر دلم نمی‌ماند Ùˆ هرگز به‌دنبال مصادیقش در کشورم نخواهم گشت، Ú©Ù‡ ما هنوز برای اثبات انسان بودنمان با هر عقیده Ùˆ Ùکر Ùˆ مذهب Ú©Ù‡ باشیم باید به مبارزه‌ای این چنین دشوار تن در دهیم Ùˆ تنها به‌خاطر رعایت انسانیت تاوانی این چنین گزا٠بپردازیم. شاید بتوانم برای تک‌تک موارد اعلامیه‌ی جهانی ØÙ‚وق‌بشر مثال نقض بیاورم. من Ùˆ برادرم در سلول‌های Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ بند Û²Û°Û¹ نه تنها برای عقیده خودمان Ú©Ù‡ به‌خاطر عقاید بعضی از اعضای خانواده‌مان بازجویی می‌شدیم! من در همین بند Û²Û°Û¹ زنان بهایی را دیدم Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§Ù‹ به‌خاطر عقایدشان دستگیر شده بودند. دیدم خبرنگارانی را Ú©Ù‡ به علت خبر رسانی از وضع موجود بازداشت شده بودند. دادگاه ناعادلانه‌ای را Ú©Ù‡ من Ùˆ برادرم را هر کدام به ۵سال ØØ¨Ø³ توأم با تبعید به سخت‌ترین تبعیدگاه ایران Ù…ØÚ©ÙˆÙ… کرد دیدم Ùˆ تبعید به مکانی Ú©Ù‡ از نظر وضعیت زندانهای Ú©Ù„ کشور تبعید‌گاه بود. بله آقای شهید، قصه‌ی تلخ ما سر دراز دارد Ú©Ù‡ تنها می‌توان به نکاتی از آن اشاره کنم. من در زندان Ùˆ در میان معتادان Ùˆ قاتلان Ùˆ قاچاقچیان Ùˆ ÙÙˆØ§ØØ´ Ú©Ù‡ جملگی قربانیان نظام نابرابر Ùˆ ناعادلانه این سرزمین‌اند زندگی کرده‌ام آن هم از سن Û²Û± سالگی. Ùˆ بد‌ترین شرایط را تجربه کرده‌ام. شرایط زندگی ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© رجایی شهر، وجود 2دستشویی با 1سینک روشویی Ùˆ 2ØÙ…ام برای Û²Û°Û°Ù†ÙØ± تنها کوچک‌ترین مثال ملموس این شرایط است، Ú©Ù‡ من درد‌ها Ùˆ زخم‌های عمیق بسیاری بر تن این مردم رنج دیده Ùˆ ستم کشیده دیده‌ام. با آنها نشسته‌ام Ùˆ با آنها درد کشیده‌ام Ùˆ بر بی‌کسی Ùˆ بی‌پناهیشان گریسته‌ام. Ùˆ Ú†Ù‡ خوب می‌شد اگر شما هم از نزدیک ببینید، شما هم ببینید Ú©Ù‡ نه تنها ØÙ‚وق اولیه زندانیان ندامتگاه شهر ری (زندان قرچک) نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شود، Ú©Ù‡ ØÙ‚وق انسانیشان نیز زیرپا گذاشته می‌شود. شما هم ببینید زنان بی‌پناه در جایی نگهداری می‌شوند Ú©Ù‡ کوچک‌ترین هم خوانی با استانداردهای یک زندان را ندارد. ØØ§Ù„ من پس از تبعید به گوهردشت Ùˆ انتقال به زندان قرچک Ùˆ دوباره به زندان اوین منتقل شده‌ام. Ùˆ اکنون به Ø§ØªÙØ§Ù‚ Û³Û² تن از زنان بی‌گناه روزهای تاریک ØØ¨Ø³ را می‌گذرانم با کمترین امکانات ارتباطی در شرایط کاملاً امنیتی Ùˆ در جایی Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ خود مسئولان زندان اوین به‌عنوان «بند» شناخته نمی‌شود. آقای شهید! نمی‌دانم پس از نوشتن این نامه Ú†Ù‡ برخوردی با من خواهند کرد، کما این‌که در زندان گوهردشت تنها به علت این‌که خانواده‌ام را از وضعیت Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÛŒ خود مطلع کرده بودم، از تاریخ Û²Û² مهر ماه Û¸Û¹ به مدت 4ماه از ملاقات با ایشان Ùˆ تماس تلÙÙ†ÛŒ با خانواده‌ام Ù…ØØ±ÙˆÙ… شدم Ùˆ اکنون برادرم ÙØ±Ø²Ø§Ø¯ مددزاده، قریب به 2ماه است Ú©Ù‡ به همراه سه تن دیگر از دوستانش، ØµØ§Ù„Ø Ú©Ù‡Ù†Ø¯Ù„ØŒ بهروز جاویدتهرانی Ùˆ پیروز منصوری، از زندان گوهردشت به بند امنیتی Û²Û´Û° زندان اوین منتقل شده‌اند. Ú©Ù‡ تا این Ù„ØØ¸Ù‡ هیچ خبری از آنها در دست نیست. ولی ما همه این تجربیات تلخ Ùˆ جانکاه را به قیمت گزا٠ایام جوانی به دست آورده‌ایم. اکنون Ú©Ù‡ شما مأموریت ÛŒØ§ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒØ¯ این مظالم را از نزدیک ببینید، شاید به قیمت صر٠کردن از وقت با ارزشتان، ببینید Ùˆ با هوشیاری Ùˆ وجدان آگاه Ùˆ بیدار خود جهان را از آن مطلع سازید Ùˆ مانع تداوم این بیدادگریها گردید. آقای شهید، Ú¯ÙØªÙ†ÛŒâ€ŒÙ‡Ø§ Ú©Ù… نیست Ùˆ این تنها گوشه‌یی Ú©ÙˆÚ†Ú© از دریای رنج Ùˆ درد بود، همان‌طور Ú©Ù‡ این کورسوی امید در دل همه ما زندانیان Ùˆ مردم رنج کشیده‌ایران وجود دارد Ú©Ù‡ شاید گزارش کامل شما Ùˆ اجماع جهانی Ùˆ تلاش شما برای تØÙ‚Ù‚ آرزوی کسانی Ú©Ù‡ منشور بین‌المللی ØÙ‚وق‌بشر را تنظیم کرده‌اند در ایران منجر به بهبود شرایط شود. این بیم هم البته وجود دارد Ú©Ù‡ این موضوع مانند هزاران موضوع دیگر در کام بازیهای سیاسی ÙØ±Ùˆ رود. اینک چشم‌ها به سوی شماست. شما نگذارید Ú©Ù‡ چنین شود. شبنم مددزاده زندان اوین شهریور Û¹Û° |
||
ارسال به فیس بوک | ||
![]() |
Aftabkaran. All rights reserved |