باقيام اخير مردم ميهنمان بر عليه رژيم جنايتكار حاکم،علاوه بر ولايت وقيح;زنگ پايان عده اي ديگر هم همزمان به صدا درآمده است٠

اول از همه جل و پلاس مرتجعين شيادي كه زير لواى اصلاح طلبى سالهاست در تلاش بودند قصابان حاكم و "نظام"رااز آتش خشم مردم به در برده و كل نظام خون و جنايت را از زير تيغ انقلاب به در برند در کوزه افتاده اند٠

همان ها که ميخواستند از تمامی " پتانسيل قانون اساسی ولايت مطلقه "! استفاده کرده و به قول خودشان با مردمسالاری دينی حکومت خون و وحشت را بيمه کنند.و جالب اينجاست حالا که خامنه ای با استناد به همان قانون اساسی و شورای نگهبانش توی سر آنها زده است،دست از پا کوتاه تر و متناقض، از يک طرف بر عليه تصميم شورای نگهبان بيانيه ميدهند و از طرف ديگر در همان بيانه به احترام در برابر " جسد قانون" توصيه ميکنند.

بعد از آن نوبت به شبه اپوزيسيون ميرسد;منطور همان توده اكثريتى هاى مردم فروش و جمهوري خواهان چه و چه و ديگر اختگان سياسي كه در طول تمامی سی سال حکومت خون و جنون با تمام قوا مشغول خاك پاشيدن در چشم مردم بودند٠
شاهد بوديم که بيش از سه ماه قبل از انتخابات با تمامی قوا کمر به خدمت خيمه شب بازی انتخابات ولی فقيه بسته و با خاک پاشيدن در چشم مردم چه خوش خدمتی هائی که برای مقام معظم رهبری و نظارت استصوابی جنتی و ديگر ملاهای جلاد که نکردند و رقت بارآنکه سقف خواسته اشان رفتن احمدی نژاد و آمدن موسوی بود.بعد هم که ولی فقيه به رويشان استفراغ کرد ،به ناگهان انقلابی شده و باز اما اينقدر اخته تشريف دارند که سقف خواسته انقلابيشان هم "يا حسين ،مير حسين" بيشتر نميباشد.

اين دسته هم ديگر اما زنگشان هر کجا نخورده باشد ، مطمئنا در نزد مردم ايران خورده است و اکنون به جز در سوگ" تغيير از درون" نشستن و روضه" يا حسين،مير حسين" خواندن ، کاری از دست عليلشان برنميآيد چرا که" طبيعتشان بهوت افسرده "گشته است.

دسته ديگر اما باند مماشات گر بين المللی ميباشد که مدت سی سال تمام برای حفظ منافع پليدشان ،از هر جلاد و حرامزاده ای که دم دستشان رسيد ،در کارگاههای رسانه ای و پروپاگاندای خويش ،از او مدره و اصلاح طلب و دگرانديش ساختند تا هم در نزد افکار عمومی ايرانيان و هم در نزد افکار عمومی مردم خودشان معامله و تعامل با جلاد قرن را توجيه کنند.چنين بود که از هر طرف که نگاه ميکردی سايت های صلواتی بی بی سی و راديو فردا و زمانه و فرانسه و صدای امريکا و روز و گويا و غيره و غيره را راه انداخته ، ميليونها دلار از پول ماليات شهروندانشان را برای "خبر رسانی آزاد؟" و استخدام چند دوجين کور و کچل وطن فروشی که با گرفتن مواجب و ملقب شدن به
عناوینی چون:" کارشناس و تحليلگر و فعال چه و چه" ،به خدمت ارباب در آورده شدند تا از جلادان و آدمکشان سابق ،مدره و دگر انديش و فلان و بهمان بسازند و همزمان نيز از اپوزيسيون واقعی و راديکال و انقلابی شيطان سازی کنند.

آری امروز اما خوشبختانه مشاهده ميکنيم که چگونه مکر و فريب و حيله و نيرنگ اين مفتضحان بر سر خودشان خراب شده و تمامی آنچه را که رشته بودند با به ميدان آمدن مردم پنبه گشته است و زنگ آغاز پايانشان به صدا در آمده است.

در اين ميان اما وظائف و مسئوليتهای جنبش سرنگونی طلب و اپوزيسيون انقلابی بسا بيشتر و بيشتر از قبل ميباشد و اگر هشيار نباشيم قبل از نيروهای اپوزيسيون ،باز هم اين مردم ايران ميباشند که بايد هزينه ها را بپردازند.

به خاطر داشته باشيم که مردم از انقلاب مشروطه تا به امروز هميشه در زمان برخاستن در ميدان بوده اند.هميشه اين سر جنبش بوده است که توسط استعمار و ارتجاع ربوده شده است.نبايد گذاشت اينبار هم جلوی چشم ما سر جنبش را بدزدند.

به نظر من اولين وظيفه اپوزيسيون انقلابی و راديکال و در راس آن «شورای ملی مقاومت» به مثابه بزرگترين و متشکل ترين نيروی اپوزيسيون، تحقق بخشيدن به ايده "جبهه همبستگی ملی" در راستای شعار حدالاقلی "انتخابات آزاد زير نظر ناظران و سازمانهای بين المللی" ميباشد.در اين راستا ،اين مهم نيز به عهده شورای ملی مقاومت ميباشد که همانطور که توسط کميسيون روابط خارجه شورا،در پی کسب حمايت های بين المللی برای مقاومت ميباشد، اکنون نيز با تشکيل يک کميته ويژه ،ماموريت تماس و هماهنگی با کليه نيروهای سرنگونی طلبی که موافق خواست حداقل فوق الذکر ميباشند ،را بر عهده بگيرند تا هر چه سريعتر جبهه همبستگی ملی تشکيل گردد.باور کنيد:"اينان هراسشان ز يگانگی ماست.