درست زمانی که رهبران بسیاری ازکشورهای اروپایی درصدد قطع رابطه دیپلماتیک با رژیم جنایتکار آخوندی می باشند، آقای اوباما برای برقراری رابطه و گفتگوبا قاتلان مردم ایران پافشاری می کند.

اگرچه بهای خونین وسنگین ایجاد رابطه سران آمریکا با تروریستهای حاکم بر میهنمان تا بحا ل ازجیب مردم ایران پرداخت گردیده است اما بی شک اینباراوباما دچاراشتباهی بسا بزرگتروپرضررترازکودتای ضد ملی وضد مردمی 28 مرداد 32 مرتکب خواهد گردید.

اوباما باید بداند که مسابقه ومبارزه ای که امروز بین مردم ایران ورژیم فرسوده وپوسیدۀ آخوندی شکل گرفته است نتیجه ای جز حذف یک طرف دعوا در بر نخواهد داشت، وبنابرحکم تاریخ این مردمند که پیروزمند ازاین مبارزه بیرون خواهند آمد ، پس سرمایه گزاری امروز مانند شرطبندی بر روی اسب بازندۀ شاه نیست که امریکا بتواند برای چند صباحی برزین آن اسب بتازاند ، بلکه برروی الاغ بی جان ولی فقیهی میباشد که حتی ازبردن بارنظام خویش عاجزمانده وبه گِل نشسته است تا چه رسد به سواری
دادن به آقای اوباما.

بایستی به آقای اوباما گفت لطفاً اعتراضات و مبارزۀ مردم ایران را شوخی ودست کم نگیرید به فعل و انفعلات درون ایران با دقت یک سیاستمدار بالغ بنگرید. وقتیکه برژینسکی میگوید تحولات ایران آغاز یک پایان است یعنی اینکه عمود خیمۀ نظام فاشیست مذهبی شکسته است.

درزمانی که سران رژیم با الهام ازبی خاصیت بودن امدادهای غیبی در مقابل قیام مردم، بوی الرحمان خود را حس کرده و درحال خارج کردن دلارها از ایران هستند، مواظب باشید درزیر خیمه نظام اسیر نشوید زیرا که هنگام پائین آمدن و خراب شدن دیگرهمدست ایرانی وغیر ایرانی مفهومی نخواهدداشت.

همچنین ملت ایران فراموش نکرده است که اوباما در پیام تبریک چند ماه پیش خود بمناسبت عید نوروز شعر معروف سعدی را برای نشان دادن حسن نیتش به مردم ایران بر زبان آورد ، اما عطش غیرقابل وصف ایشان برای ایجاد رابطه با رژیم تروریستی آخوندی بحدی است که ابیات زیرتوصیف گویاتری از این عطش می باشد تا شعر سعدی وآن اینکه :


بنی حاکم اعضای یکد یگرند

که اندرجنایت زیک جوهرند

چوکاخی بلرز آورد روزگار

دگـر کاخها را نـمـا نَـد قـرار