"ندا" خون خدا در پای آزادی |
||
عاطÙÙ‡ اقبال | ||
ندا نترس
ندا بمون... وای رÙت........بی شرÙها....کشتند ندا نموند ولی نترسید ایمیلم را گشودم، از تهران برایم به ضمیمه ویدئویی Ùرستاده بودند. با یقین به اینکه طبق روال این روزها ویدئوی تظاهرات است، آنرا گشودم. ولی با دیدن Ùیلم کوتاه آماتوری Ú©Ù‡ با تلÙÙ† مبیل گرÙته شده بود. بر روی صندلی ام وا رÙتم Ùˆ سرم را در میان دستهایم گرÙتم. دختر جوانی گلوله خورده بود، کنار پایش روی زمین یک دایره خون آلود نقش بسته بود. مردی مو سÙید Ú©Ù‡ به پدرش Ù…ÛŒ ماند Ùˆ بعدها Ùهمیدم استادش است به همراه چند پسر جوان Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ آمد از دوستانش باشند در کنارش بودند. همه چیز در چند Ù„Øظه، خیلی سریع اتÙاق اÙتاد : دانشجوی جوان بر روی زمین دراز کشید. مرد مو سÙید دستش را روی زخم گلوله گذاشته Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کرد با تمام توانش جلوی خون ریزی را بگیرد، ولی خون از دهان Ùˆ بینی او به سمت راست صورتش جاری شد. چشمهایش به یک سو رÙتند.... Ùریاد جگرسوز استاد Ùˆ دوستانش شنیده Ù…ÛŒ شد : ندا نترس، ندا نترس... ندا بمون... ندا بمون... ندا... وای..... کشتند.........بی شرÙها.... نداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا Ùˆ ندا پروازش را آغاز کرد. ندا خون خدا شد. ندای آزادی یک ملت در زنجیر شد. ندا پایان نیاÙت. آغاز شد .... Ùˆ ندا از خون خود بر میخاست، برمیخاست تا خونش آیه Ùˆ Øجت زمانه شود. مثل خون Øجت زمانی Ùˆ ولی الله Ùیض مهدوی Ùˆ ..... ندا Ù…ÛŒ رÙت تا خونش آتشی بر قلبها بیاÙکند Ùˆ ریشه این جلادان را بسوزاند. گاهی در مقاطع Øساس تاریخی، آنجا Ú©Ù‡ گمان نمی رود. خون پاک Ùˆ بیگناهی معصومانه بر زمین ریخته میشود. خونی Ú©Ù‡ دÙتر تاریخ را ورق زده Ùˆ روزگار کهنه را به آتش Ù…ÛŒ کشد. خونی Ú©Ù‡ آتش در دلها Ù…ÛŒ اندازد Ùˆ بنیاد ظلم Ùˆ ستم را Ù…ÛŒ سوزاند. من آنرا خون خدا Ù…ÛŒ نامم. خون خدا، خون روزگار، وجود، هستی .... هر Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهید اسمش را بگذارید، اما این خون، تاریخ را دگرگون کرده Ùˆ راه ملتی را عوض میکند. خون آزاد کننده از هر قید Ùˆ بندی.... خونی Ú©Ù‡ جوشش انقلاب Ùˆ آزادی در رگهای یک ملت است. خونی Ú©Ù‡ پایان یک عصر Ùˆ آغاز عصری جدید است. عصری جدید برای ملتی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد غل Ùˆ زنجیر را از دست Ùˆ پایش بگشاید Ùˆ آزادی خودش را رقم بزند. آزادی هرگز بدون خون بدست نیامده است. هرزایمان Ùˆ تولد جدیدی با خون همراه است. خون ندا از این جنس است. " ندا صالØÛŒ آقا سلطان" بیست Ùˆ Ù‡Ùت ساله، دانشجوی ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ در سی خرداد سال 1988 - درست 28 سال بعد از آن اتمام Øجت تاریخی مردم ایران با رژیم دیکتاتوری ولایت Ùقیه در سی خرداد سال 1360- به شهادت رسید. متعلق به هیچ جناØÛŒ در این Øکومت نبود. متعلق به انقلاب مردم ایران بود. بنا به مصاØبه ÛŒ دوستش با سایت بی بی سی : " هد٠ندا موسوی یا اØمدی نژاد نبود. هدÙØ´ وطنش بود Ùˆ برایش اهمیت داشت Ú©Ù‡ در این قدم بردارد. بارها اشاره کرده بود Ú©Ù‡ Øتی اگر جانش را از دست بدهد Ùˆ گلوله به قلبش بخورد. در همین راه قدم برخواهد داشت. به نوعی به نظر میرسد طرÙداران موسوی " ندا" را به او ربط داده اند. اما ندا Ùوق العاده به من نزدیک بود، ندا هرگز طرÙدار هیچ یک از این دو گروه نبود. ندا خواهان آزادی بود. آزادی برای همه. ندا با وجود سن کمش به خیلی ها درس بزرگی داد" Ùردا پنجشنبه شب Ù‡Ùت ندا است - 4 تیر1988= 25 ژوئن 2009- " ندا" به عنوان سمبل بپاخاستن مردم ایران بر علیه تمامیت رژیم ضد انسانی ولایت Ùقیه. به همین مناسبت درایران Ùˆ سراسر جهان قراراست ایرانیان آزاده شمع به دست بگیرند. در هر کجای جهان شمع وجودمان را به یاد "ندا" به عنوان سمبل تمامی شهدای انقلاب مردم ایران براÙروزیم Ùˆ ندای آزادی را Ùریاد بزنیم. باشد Ú©Ù‡ این نورهای Ú©ÙˆÚ†Ú© به هم پیوند بخورند تا این شب سیاه پایان یابد Ùˆ خورشید آزادی از پس کوههای ایران زمین بدمد. ندا نموند ولی نترسید. Øجتش را بر تک تک ایرانیان تمام کرد. ندا خون خدا بود. ندا خون خداست. خون آزادی است. خون برخاستن است. برای همین است Ú©Ù‡ نام خیابان کارگر شمالی، Ù…ØÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ ندا به خون کشیده شد، توسط مردم به " ندای آزادی " تغییر یاÙت Ùˆ در شعارهای مردم تهران جانی تازه یاÙت : روز عاشورا Ùˆ این جا کربلا است ما همه در خون Ùˆ اسم ما " ندا" است |
||
ارسال به فیس بوک | ||
Aftabkaran. All rights reserved |