شکوه آزادی از آن ماست
کاظم مصطفوی
اين نام يك ترانه است. ترانه اي كه توسط يك گروه موسيقي ايراني تبار در آمريكا در تجليل از قيام مردم ايران سروده و اجرا شده است. اصل ترانه را مي توانيد در آدرس زير پيدا كنيد:


http://www.freedomgloryproject.com


دوستي كه زحمت كشيده و اين ترانه را براي من فرستاده است كار را به تمام و كمال انجام داده است. يعني علاوه بر متن انگليسي ترانه، زحمت ترجمه اش را هم كشيده است.

من شناختي از اين گروه ندارم. كارشان را پسنديدم. نو و پرتحرك و متناسب بود. ترانه، فرياد نسلي بود كه مورد خيانت واقع شد و مورد نفرت آخوندها قرار گرفت، و حالا در خيابانها خونش جاري است و سوآل مي كند:

چقدر بايد خون ريختن

در خيابانهاي ناآرام



و خود پاسخ مي دهد:

تا زماني كه نياز باشد خون خواهيم داد

تا رود خونمان شما را از تاريخ محو سازد


ولي مهمتر، حس همدردي و فعال بودن آنان است. وقتي ترانه را مي شنيدم بيشتر از خود ترانه، غرق در لذت انسانهايي شدم كه با حركت مردمشان به حركت در آمده اند. اين تغيير، يعني تغيير انسان در يك حركت گسترده اجتماعي ـ سياسي، خودش مي ارزد به هزار ترانه. يا به زبان ديگر اين تغيير خودش زيباترين ترانه اي است كه هر انقلاب مي سرايد. ترانه اي كه اين روزها در خيابانهاي تهران، شهرستانها، و شهرهاي مختلف جهان ساخته مي شود و به اجرا در مي آيد. ترانه اي كه «ندا» با حنجره اي خونين برايمان خواند. و ترانه اي كه اكنون در شكنجه گاههاي رژيم دارد به گوش مي رسد. آن هم توسط زنان و مردان و جواناني كه اغلب تا ديروز كار ديگري داشتند و بسياري شان يك زندگي عادي را تكرار مي كردند. و حالا زيباترين شعارها را مي دهند و رشادتشان چشم جهاني را خيره كرده است. چه كسي باور مي كند كه مك كين، بله سناتور مك كين جمهوري خواه و رقيب انتخاباتي اوباما، در حيرت از شهادت جانگداز «ندا» آن جمله تكان دهنده را بگويد. يادتان هست چه گفت؟ گفت:«ندا با چشمان باز جان سپرد، شرم بر ما كه با چشمان بسته زندگي مي كنيم»

حالا برويم و ترانه را يكبار ديگر گوش بدهيم. راستي كه شايسته است به يكديگر افتخار كنيم. هم به «ندا»هايمان و هم به همه آنها كه در خيابانهاي ايران ترانه خوان آزادي شده اند و هم كساني كه در خارج كشور به درستي تشخيص داده اند «شكوه آزادي با ماست». يادمان باشد اين احساسي است جديد كه در گذشته اي نه چندان دور با آن بسيار بيگانه بوديم.

"شكوه آزادي با ماست"

تقديم به مردم ايران و شهروندان جهان
که در كنار آنها ايستاده اند.


سكوت در تنهايي شناخته مي شود

رنگين كمان در آتش افزايش مي يابد

مي تواني آن را پايين بكشي دوست من

ولي دوباره ده چندان كمانه مي كند.

شما براي ساليان ما را غارت كرديد

اما ما تا آخرين اشک خود را حفظ كرده ايم
ما از نفرت شما رنج برده ايم

و حال به سوي دروازه هاي كاخ شما پيشروي مي كنيم.



ما نام شما را پاك خواهيم كرد ، ما در اين كوتاهي نخواهيم كرد



شكوه آزادي با ماست

شكوه آزادي با ماست


شما خيال مي کنيد قدرتتان پا برجا است

وقتي که ما را تهديد به جنگ مي كنيد

اما ترس نيز محدوده اي را دارد

ما ديگر از شما نمي ترسيم.



ما نام شما را پاك خواهيم كرد ، ما در اين كوتاهي نخواهيم كرد



ما معبدتان را در زمين خواهيم سوزاند

تمام زندانهايتان را ويران خواهيم ساخت

چوبه هاي دارتان را آماده آتش خواهيم كرد

در واپسين لحظه آخرين حلق آويز.


ما نام شما را پاك خواهيم كرد ، ما در اين كوتاهي نخواهيم كرد



شكوه آزادي با ماست

شكوه آزادي با ماست



اکنون به شما آخرين فرصت را مي دهيم

تا حقمان براي رقص در ميدان را بدهيد

و يا دست سرنوشت تبديل به يک مشت خواهد گشت

نيرويي كه اراذل و اوباشتان نتوانند در برابرش مقاومت كنند


آنچه به دید می آید و

آنچه به دیده می گذرد.

آنجا که سپاهیان

مشق ِ قتال می کنند

گستره چمنی می تواند باشد،

و کودکان

رنگین کمانی

رقصنده و پر فریاد

اما آن

که در برابر ِ فرمان ِ واپسین

لبخند می گشاید،

تنها

می تواند

لبخندی باشد

در برابر " آتش (از شعر شاملو)


“Freedom, Glory, Be Our Name” is dedicated to the people of Iran and the citizens of the world who stand with them

.

lt's a silence the lonely know

in the fire the rainbows grow

you can push it down my friend

it will come up ten-fold again



we will erase your name, we will show no restraint



how much blood must be shed

on the streets of unrest

we will bleed as long need be

that river will remove you from history



we will erase your name, we will show no restraint


you have robbed us for many years

but we have saved every last tear

we have suffered all of your hate

and now we march down to your gates



we will erase your name, we will show no restraint



Freedom, Glory, Be Our Name

Freedom, Glory, Be Our Name



you think your power is secure

when you startle us with the threat of war

but fear has its limits too

we are no longer scared of you



we will erase your name, we will show no restraint



we will burn your temple to the ground

we will tear all your prisons down

your gallows will be set for burning

just before one last hanging



we will erase your name, we will show no restraint



Freedom, Glory, Be Our Name

Freedom, Glory, Be Our Name



now we give you one last chance

to do what's right and to let us dance

or the hand of fate will become a fist

a force your thugs can not resist



The fields where soldiers practice their killing

can be a spread of green grass

where the boisterous rainbow children may dance

while the one who beams with

ultimate command

will merely be a smile (Written by Shamloo

)

Shoukoeh Azadi Ba Mast
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved