دخـتـر شا يسـتـه شـهر
ميراسماعـيل جـبـاری نـژاد ( م. اُدلی )
غزلی برای « نـدا » و همسنگران خيا بانی او


بـوی خون خيـزد از اين جـوی خيا با ن شما

شـده فـريا د و فغا ن ، خـوی خيا با ن شما



خیز صد حا دثه و بازی چوگا ن قیا م

توپ خون گل شده ی گوی خيا با ن شما


موج در موج زنـد بحر خروشا ن يلا ن

همه فـريا د زنا ن روی خيا با ن شما


بوده قـربا ن وطن جان هـزا ر اسما عيل

در مـنا ی سر هر کوی خيا با ن شما


جا ری ا ند ر ره اين خاک ستم ديده ما

خون هر عا شقـی از جوی خيا با ن شما


خيـزد از زمزمه ی نهضت خونين شما

زمزم عـشق ، به مينـوی خيا با ن شما


ايـن اسيرا ن قـفـس تشنه آزاد ی خلق

چـشم دل دوخـتـه بر سوی خيا با ن شما


ديـدی آن ناز « نـدا » دختـر شا يسته شهـر

چه گلی کاشت سر ِ جوی خيا با ن شما


وه . چه آزاده زنی بود که با شا نـه خـون

همه آراسـتـه گيـسـوی خـيـا با ن شما


دخـتـر رهگـذ ر کوچه مهـتا بی عـشـق

شـده اينک گل با نوی خـيـا با ن شما


وه . چه خوش نقـش به زد نـقـشه آزادی خلق

قـلـم ِ خـون « نـد ا » روی خيا با ن شما


با م در بام کشد تا به بلـنـدای فـلک

با نگ تکبيـر ز هرکوی خيا با ن شما


رفـتـه تا اوج فـلـک غـرش تکـبـيـر شما

تا شـود يکه سـخـن گـوی خـيـا با ن شما


زده در وسعـت اين ميهـن يل پرور ما

داد آزاد گـی از هـوی خـيـا با ن شما


ميدهـد مژده پيـروزی اين خـلـق عـظيـم

غـزل « ادلـی ِ » مـن روی خـيـا با ن شما

**
ادلی = آتشين در زبان آذری

ميـنو = بهشت

هو = های، فریاد


ميراسماعـيل جـبـاری نـژاد

م ـ ادلی
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved