ایرانی دیگر را «ندا» های بی شمار خواهند ساخت.
مهدی سامع
mehdi.samee@gmail.com



از روز شنبه 23 خرداد امسال ایران دگرگون شده است. طی 10 روز گذشته علیرغم توقف کار رسانه های خارجی و علیرغم سانسور کامل در رسانه های داخلی، اخبار قیام آزادیخواهانه مردم ایران به خبر اول مهمترین رسانه های جمعی تبدیل شده است.


بسیاری از تحلیلگران و مفسران سیاسی آن چه که در نمایش انتخابات قلابی اتفاق افتاد را پیش بینی کرده بودند. برای مثال من در یادداشت سیاسی شماره قبل نبرد خلق تاکید کرده بودم که:«نباید تردید کرد که کاندیدای مورد حمایت» ولی فقیه «که می تواند در نقش یک کوتوله سیاسی و یک گماشته گوش به فرمان باشد، محمود احمدی نژاد است و خامنه ای از همه قدرت خود برای به کرسی نشاندن احمدی نژاد استفاده خواهد کرد.» و این که محمود احمدی نژاد که «یک کوتوله سیاسی و منفورترین بازیگر این نمایش است، با توسل به قدرت دولتی به شمول سپاه پاسداران، بسیج، ارگانهای علنی و مخفی امنیتی و در دست داشتن مجریان اصلی در وزارت کشور و با اتکا به ثروت از طریق هزینه کردن درآمد نفت و رواج گدا پروری با پخش پول، توزیع سیب زمینی مجانی و پرتقال اسرائیلی و البته به مدد امدادهای غیبی چشم به پیروزی دوخته است. تلاش احمدی نژاد این است که نمایش در دور اول به سرانجام برسد.»


اما آن چه پس از اعلام نتایج این نمایش قلابی روی داد، همه و به ویژه ولی فقیه نظام را غافلگیر کرد. قیام مردم ایران که با شعار بر حق «ابطال انتخابات» شروع شد به سرعت به شعار «مرگ بر دیکتاتور» تبدیل شد. در روز دوشنبه 25 خرداد تظاهرات ملیونی مردم به ویژه در تهران که در پایان آن تعدادی از هموطنان ما به سرکوبی مزدوران خامنه ای به شهادت رسیدند، پیام روشنی برای همه ی طرفهای درگیر در صحنه سیاسی ایران بود. اما سید علی خامنه ای به مقابله با این پیام برخاست و در نماز جمعه روز 29 خرداد با توپ و تشر مردم را در مقابل دو راهی جنگ و یا تسلیم قرار داد و زنان و مردان ایران زمین یک روز بعد به قیام خود ابعاد جدیدی دادند که طی آن دهها تن از مردم ایران به خون طپیدند. پاسخ مردم به حرفهای خامنه ای بسیار واضح بود و یک ویدئوی ۴۰ ثانیه‌ای که در شامگاه 30 خرداد از نحوه شهادت ندا آقا سلطان در سراسر جهان منتشر شد، ملیونها تن از مردم سراسر جهان را تکان داد و بدین ترتیب ندا به سمبل قیام آزادیخواهانه خرداد 1388 علیه استبداد دینی تبدیل شد. ما با تسلیت به مردم ایران، خود در غم و اندوه خانواده ندا و همه زنان و مردانی که طی این قیام پرشکوه به شهادت رسیده اند شریک و سهیم می دانیم.



این روزها یک سوال مهم برای همه مطرح است که سید علی خامنه ای به چه منظور با تقلب و رقم سازی نجومی برای بار دوم گماشته خود را پیروز نمایش انتخابات اعلام کرد. برای این باید به عقب برگشت. پس از آن که خمینی جام زهر آتش بس را نوشید و یک سال پس از آن درگذشت، سازشی بین رفسنجانی و خامنه ای صورت گرفت و علی اکبر هاشمی رفسنجانی با یک نقل قول جعلی از خمینی توانست مجلس خبرگان آن زمان را برای به ولایت رساندن آیت الله یک شبه راضی کند. اولین قربانی این سازش سید احمد خمینی بود که از رمز و راز این سازش و این جعل مزورانه با خبر بود. دوران 8 ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی عرصه جدال بین دو دیدگاه در هرم قدرت و ثروت بود. دیدگاه اول که در تغییر قانون اساسی در اواخر عمر خمینی و اوایل به قدرت رسیدن خامنه ای نقش بیشتری داشت، طرفداران ذوب در ولایت را تشکیل می دهند که برای بقای ولایت به حذف کامل رقبا، یک پایه کردن قدرت و سرانجام حذف مواد جمهوریت از قانون اساسی و ایجاد حکومت اسلامی اعتقاد دارند. در پایان دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی اسدالله بادامچیان این طرح را به طور علنی مطرح کرد.


دیدگاه دوم به طرفداران برجسته کردن بیشتر مواد مربوط به جمهوریت در قانون اساسی جمهوری اسلامی مربوط می شود.

تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی که در اساس یک قانون ارتجاعی و ناقض حق حاکمیت مردم است، منجر به قدرت بیشتر ولی فقیه شد. اما جدال دو دیدگاه طی دوران 8 ساله رقسنجانی منجر به شکل گیری دو دسته بندی شد. هاشمی رفسنجانی در پایان دوران 8 ساله ریاست جمهوری اش به تلاشی نافرجام برای تغیر قانون اساسی به منظور این که بتواند برای بار سوم در مسند ریاست جمهوری جلوس کند دست زد. این تلاش در اصل به وسیله سید علی خامنه ای شکست خورد و در مقابل با تلاش رفسنجانی و شرایط موجود در جامعه و در سطح جهانی ریاست جمهوری محمد خاتمی بر ولی فقیه تحمیل شد.


دوران ریاست جمهوری خاتمی شکاف در درون هرم قدرت و ثروت را با سه سره کردن حاکمیت برجسته کرد. این وضعیت که به میزانی برای برآمد توده ای شرایط مساعد را فراهم کرده بود برای ولی فقیه غیر قابل تحمل بود. عملیات 11 سپتامبر 2001 و پس از آن جنگ در افغانستان و عراق یک فرصت بی نظیر در اختیار آیت الله خامنه ای که اکنون مرجع خود خوانده شیعیان جهان نیز شده بود قرار داد. چهار سال پیش در نهمین دوره نمایش انتخاباتی، خامنه ای برای اولین بار در نسبت آرایی که به صندوق ریخته شد دست برد و با کمک سپاه و بسیج و دار و دسته های اراذل و اوباش و با مدیریت فرزندش یک کوتوله سیاسی را به مسند رساند و بدین ترتیب به یک ضربه کاری به رقبا وارد کرد. برآمد دکتر محمود احمدی نژاد در نقش گماشته ولی یک اعلام جنگ آشکار به مردم ایران، به جامعه جهانی و به رقبای داخلی در هرم قدرت و ثروت بود. دوران چهار ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد، دوران تصفیه حسابهای داخلی، دوران سرکوب بی امان جنبشهای اجتماعی و دوران تلاش برای کسب هژمونی در منطقه از طریق پیشبرد پروژه اتمی و صدور بنیادگرایی اسلامی در کشورهای دیگر و به ویژه در عراق، لبنان، فلسطین و...بود. خامنه ای در این دوران با آگاهی به این که دشمن اصلی در درون کشور است و امکان جنگ خارجی وجود ندارد، خود را برای حمله نهایی آماده می کرد. هدف خامنه ای این بود که در یک شعبده بازی انتخاباتی که «همه» آن را «حماسه با شکوه» اعلام کنند، گماشته خود را برای بار دوم به مسند ریاست جمهوری بگمارد و با حذف رقبا از طریق «رقم سازی و تقلب پر شکوه» پروژه ای که چهار سال قبل آغاز کرده بود را به سرانجام برساند و حساب مردم را هم به باندهای سرکوبگر واگذار کند. این نقشه مهندسی شده در روز 22 خرداد به اجرا در آمد و عمله و اکره خامنه ای با یک سرهمبندی ناشیانه 39 ملیون رای به حساب ولایت خامنه ای و 24 ملیون رای به حساب گماشته او واریز کردند. یک روز بعد که هنوز قیام در مرحله اولیه آن بود خامنه ای طی پیامی «وظیفه» خود می‌دانست که «از همه‌ كسانی كه در خلق این حادثه بزرگ نقش آفریدند صمیمانه سپاسگزاری» كند و بگوید که:«انتخابات ‌‌٢٢خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازه‌ئی در سلسله‌ی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشاركت بیش ‌از هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیست ‌و چهار میلیونی به رییس‌جمهور منتخب، یك جشن واقعی است كه به حول و قوه الهی، خواهد توانست پیشرفت و اعتلای كشور و امنیت ملی و شور و نشاط پایدار را تضمین كند.»


ولی فقیه در این پیام که بعضی آن را عجولانه دانستند از «هنر نمایی» ایادیش برای این که توانستند با حقه بازی، تقلب و شعبده بازی یک کوتوله سیاسی و یکی از منفورترین چهره های سیاسی در بین مردم ایران را به ریاست جمهوری «24 ملیونی» برگمارد تشکر کرد و البته باز هم فکر نمی کرد که دود و دم شعبده بازیهایش این بار به چشمانش فرو خواهد رفت. رسوایی ایادی ولی فقیه آن چنان مفتضحانه بود که تا این لحظه (سه شنبه 2 تیر) شورای نگهبان به 3 ملیون رای اضافی اعتراف کرده است.


روز یکشنبه مردم به این پیام با قیام خود پاسخ دادند. روز دوشنبه با حضور ملیونی زنان و مردان ایران زمین همه ی رویاهای ولی فقیه برای گذار بی درد سر و کم هزینه نقش بر آب شد. عصر روز سه شنبه 26 خرداد سید علی خامنه ای که سلطنت مطلقه اش با قیام مردم به لرزه افتاده بود، در «نشستی دوستانه» با نمایندگان ستادهای چهار نامزد، نمایندگان شورای نگهبان، وزارت کشور، سازمان بازرسی کل کشور و کمیسیون تبلیغات انتخابات، دیدگاههای خود را در مورد قیام مردم به طور صریح و شفاف بیان کرد.

خامنه ای گفت:«حضور نزدیک به 40 میلیونی مردم در پای صندوقهای رای یک افتخار برای نظام اسلامی است» که «رای دهندگان در گزینش افراد دارای اختلاف سلیقه هستند اما در اعتقاد به نظام و پشتیبانی از جمهوری اسلامی، همه دارای یک نظر و دیدگاه هستند.» خامنه ای چند بار رقم قلابی 40 ملیون را به رخ جهانیان کشاند و گفت:«حضور نزدیک به 40 میلیونی مردم در پای صندوقهای رای بالاترین نصاب حضور در انتخابات بعد از گذشت سی سال است.....و این افتخار بزرگ که حتی رسانه های بیگانه آن را فوق العاده خوانده اند باید حفظ شود زیرا این افتخار متعلق به مردم و همه رای دهندگان است.»

سپس خامنه ای وارد اصل موضوع شد و گفت:«عده ای با وحدت ملت ایران و تحکیم نظام اسلامی موافق نیستند...و این عده همان کسانی هستند که حرفهای خلاف واقع را به افراد مختلف منتقل می کنند و حتی خرابکاری نیز انجام می دهند.....این تخریبها و کارهای زشت و بعضی جنایاتی که اتفاق افتاد مربوط به مردم و حامیان نامزدها نیست بلکه مربوط به اخلالگران است و همه باید در مقابل آن بایستند و صریحا اعلام موضع کنند.........و امروز همه تکلیف داریم تا از هویت جمعی کشور و نظام دفاع کنیم و نگذاریم مردم در مقابل یکدیگر قرار گیرند.»

ولی فقیه در این سخنرانی کوشید تا حساب مردم را از حساب همکاران قدیمش جدا کند و این در حالی بود که گزمه های «مقام معظم رهبری» همزمان با سرکوب مردم، فعالان ستاد موسوی و کروبی را یکی پس از دیگری دستگیر می کردند.

روزها و شبهای چهارشنبه و پنجشنبه این قیام مردم بود که صحنه سیاسی ایران را شفاف می ساخت. طرح خامنه ای برای جراحی کامل در ولایتش اکنون تحت الشعاع قیام مردم قرار گرفته بود و این قیام مردم بود که همه را به انتخاب موضع فرا می خواند.


روز جمعه 29 خرداد «رهبر معظم» برای بار سوم طی یک هفته به صحنه آمد و با نشان دادن چنگ و دندان به مردم و تلاش برای دلجویی مضحک از رقبا به دفاع جانانه از گماشته ولایتش پرداخت. ولی فقیه می دانست که اگر مثل شاه اعتراف کند که صدای انقلاب را شنیده است، بساط ننگین سلطنت مطلقه اش که بیش از هر زمان متزلزل و بحرانی شده، سرنگون خواهد شد. او «حضور بی‌نظیر و حماسی» و «نمایش عظیم اعتماد و امید و شادابی ملی» و «40 میلیون» رای را دلیل «زلزله‌ای سیاسی برای دشمنان» ولایتش اعلام کرد و خواستار «احساس تعهد جمعی برای حفظ کشور و نظام» شد.

خامنه ای از تلاش دشمنان سلطنت مطلقه اش برای «ایجاد شک و تردید درباره انتخابات» و ایجاد تزلزل در مورد «مشروعیت» نظام سخن گفت و با همردیف کردن رفسنجانی و احمدی نژاد از یک طرف از این که رفسنجانی پس از مرگ خمینی تا امروز «در كنار رهبری» بوده حرف زد و از طرف دیگر به طور صریح اعلام کرد که نظر احمدی نژاد به دیدگاههای او نزدیکتر از نظر رفسنجانی است. بدین ترتیب خامنه ای به طور آشکار از نزدیکی نظری بین خودش و گماشته اش پرده برداشت و دیگران را در مقابل این مساله قرار داد که یک طرف را انتخاب کنند. خامنه ای گفت:«برخی از دشمنان تلاش می‌كنند این پیروزی مطلق نظام را به شكست ملی تبدیل كنند و با مشكوك و قابل تردید جلوه دادن انتخابات نگذارند بالاترین نصاب مشاركت جهانی به نام این ملت ثبت شود.» و تاکید کرد که «زیر بارِ بدعتهای غیرقانونی» نمی‌رود چرا که «در آینده نیز هیچ انتخاباتی مورد اعتماد نخواهد بود و مصونیت نخواهد داشت.»


خامنه ای که مصمم به سرکوب قیام مردم است رقبا را مورد خطاب قرار داد و گفت:«اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، خواسته یا ناخواسته، مسئول خونها، خشونتها و هرج و مرجها خواهند بود .....و...... كه اگر ضروری شد مردم آنها را در وقت لازم خواهند شناخت.......و......اگر كسانی بخواهند راه دیگری بروند آن وقت من خواهم آمد و با مردم صریح‌تر صحبت خواهم كرد.»

خامنه ای تصریح کرد که «این راه را با قدرت ادامه خواهد داد.»


پس از این سخنرانی و قدرتنمایی ولی فقیه همه در انتظار پاسخ مردم بودند. روز شنبه 30 خرداد مردم ایران با ادامه قیام و خیزش خود که در آن تعدادی از زنان و مردان آزادیخواه ایران جان باختند به سخنان «رهبر معظم» با شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای پاسخ دادند و بدین ترتیب به ولی فقیه صف بندی واقعی و جدی را یادآوری کردند و اکنون این قیام مردم است که همگان را فرا می خواند که در صف بندی بین مردم و استبداد مذهبی، موقعیت خود را تعریف کنند.

همه ی تلاش خامنه ای این است که خودیهای «شورشی» را به تسلیم وادارد و یک بار دیگر آنان را به ابراز وفاداری به سلطنت مطلقه اش مجبور کند.

برای خامنه ای دوره جدیدی از روز 23 خرداد آغاز شده و پروسه تک پایه کردن مطلق رژیم ولایت فقیه به سرانجام رسیده است. این تنها راه برای حفظ امنیت ولی فقیه بود و هرگونه راه حل دیگر برای خامنه ای هرچند از زاویه دلسوزانه مطرح شود، دردی از دردهای بی درمان ولی فقیه را نمی تواند درمان کند. از این رو خامنه ای همزمان تسلیم رقبا و مشارکت آنان در سرکوب دشمن اصلی را طلب می کند.


برای مردم ایران نیز که با قیام خود جهانی را تکان داده اند نیز راهی جز مقاومت و ایستادگی وجود ندارد. هر فرد و نیروی سیاسی با این صف بندی خود را تعریف خواهد کرد و البته روزهای قیام سرشار از رویدادهایی است که در مواردی با گذشت چند لحظه تاریخ ساز می شود. یکی از این لحظه های تاریخ ساز زمانی بود که زنده یاد ندا آقا سلطان در آخرین ثانیه های زندگی اش به همه ی مردم جهان نگاه کرد. نگاه یک عاشق صلح و آزادی به ایرانی دیگر که ندا های بی شمار آن را خواهند ساخت.


سه شنبه 2 تیر 1388
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved