ای اشرف، ای دژ مقاومت، ای اشرف
مهری از هلند
ای که همواره مورد تهاجم پلیدان و شیطان صفتان بوده ای 

ای تو تنها تکیه گاه محرومان و آزادیخواهان
ای مکتب از جان گذشتگی
ای سرچشمه زلال رود ایثار
می ستایمت، می ستایمت و میخواهمت که بمانی -
زیرا که
با تو میتوان در دشت های عشق دوید
و با میشود کوچه های مهر را پرسه زد
با تو خورشید میخندد
با تو پرنده های میخوانند
با تو عطر گلها همه جا پراکنده میشود
با تو میشود رنگین کمان را در آسمان دلها نقاشی کرد
با تو آزادی به پا برمیخیزد
با تو عشق و محبت معنا پیدا میکند
و با تو پیر، جوان خواهد شد
ای اشرف، ای سمبل ایستادگی و فدا
من، ایران، ایران طلسم شدهء دیوان و ددان
دستم را بسویت دراز میکنم
دستم را بگیر و به خانه ام بیا
خانه ام ویرانه و تاریک و سرد است
خانه ام ویرانه و تاریک و سرد است
با حضورت چراغ خانه ام را بیفروز
و زندگی را معنا بخش
دستم را بگیر و به خانه ام قدم گذار
در برابرت زانو خواهم زد و سر به قدومت خواهم سایید
و گیسوان سپیدم را فرشت خواهم کرد
زیرا که هدیه ای از عشق، آزادی و فدا همراه داری
و همانند مسیح بر کالبد بی جان آزادی
جانی تازه خواهی بخشید
ای مهد شیرزنان و کوه مردان
ای مکتب آزادی و آزادگی
ای سرزمین خوبان
آنگاه که تو به خانه ام درآیی
من، ایران، ایران در غل و زنجیر
چهره ام را به سه رنگ سبز و سفید و سرخ می آرایم
Ùˆ
لباسی از رهایی به تن خواهم کرد
و مردم آزاد شده از بندم
دست در دست یکدیگر
سرود آزادی را سر میدهند
و چون رودی خروشان
بسوی قله پیروزی روان میشوند
کویرها را می رویانند
و دشت ها را درو خواهند کرد
کرمهای هرز را خواهند کشت
و بذر عشق و امید و آزادی را خواهند کاشت
ای اشرف، ای سمبل انسانیت و شرف
به امید دیدارت نفس می کشم
و چشم در راهت دارم

ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved