نمايش انتخابات بهترين زمينه افشاي رژيم وهمه مدعيان دروغين مخالفت بارژيم
دوستان عزيز
حتما درجريان نمايش انتخابات رژيم آخوندي و افشاگريهاي باندها قرار گرفته ايد.
ازطرفي رژيم ميخواهد با اين نمايشات بظاهر هم كه شده براي خود آبرويي دست و پا كند و لي از طرف ديگر درهر بار انتخابات همه چيزهاي پنهان رژيم وهمه فضاحتهايش توسط خود سركردگان رژيم افشا ميشود . بطوري كه اگر سود اين نمايش برايش 1 باشد ضربه اي كه از اين افشاگريها ميشود هزار است .به چند نمونه از اين افشاگريهاتوجه كنيد:
موسوي كانديداي رياست جمهوري: ما كه از اداره يك روستا هم عاجزيم چطور شعار اداره جهان رو ميديم.يا ميگويد : درآمد 340 ميليارد دلاري نفت كجا رفت؟
رضايي سركرده سابق سپاه: مسير احمدي نژاد مارا به سمت پرتگاه ميبرد.
آخوند مسيح مهاجري: در دستگاه احمدي نژاد دروغ گفتن مستحب مؤكد و يا واجب است.
موسوي: دركشورما تقريبا همه خانواده ها با مشكل بيكاري مواجه هستند اما احمدي نژاد برايش مهم اين است كه با اتوبوس دانش اموزان را به استقبال ببرد.
كروبي. كدام مديريت ما قابل استفاده دنيا است ؟بعد مي شمرد كه مديريت در سياست !درصنعت, كشاورزي , نظام بانكي , مطبوعات, كتاب , ترافيك, ايمني راههاي برون شهري , مبارزه با اعتياد, كودكان خياباني,و..
از كروبي پرسيدند كه ماجراي شهرام جزايري چه شد؟ و او جواب داد يادتان باشد جزايري به خيليها پول داد واصل پول را نيز به دوستان جناح راست داد كه اساميشان مطرح نشد.
دوستان اين موارد يك از هزار است
ملاحظه ميكنيد كه چنان همديگر را به دزدي و غارت و ديكتاتوري(انحصارطلبي و اقتدارگرايي) و تباه كردن كشور توصيف ميكنند كه گويي از مخالفين هستند و خود هيچ سهمي دراين جنايات ندارند
حتي درخود انتخابات . كروبي ميگويد دست غيبي صندوقها را پر كرد ورفسنجاني گفت موضوع را به خداواگذار ميكنم.ملاحظه ميكنيد اوضاع رژيم چنان وخيم است كه واقعا آب از سرشان گذشته و جز پليدي و پلشتي سرمايه اي ندارند , بطوري كه وقاحت و شرم در فرهنگ اين جانيان ضد بشروجود ندارد براحتي دست يكديگر را درقتل و غارت و فشار و نابودي كشورو مردممان رو ميكنند خيلي عادي مثل نقل و نبات از دهانها كثيفشان بيرون ميريزد..
ازطرف ديگر مواجه با روشن شدن مردم و بخصوص قشر دانشجو كه ديگر به اصطلاح اصلاحات و فريبكاريهاي خاتمي و كروبي وموسوي ذره اي آنها را نمي فريبد برعكس حرفها و دعاويشان فقط مشمئز كننده است اين روزها كه كروبي و موسوي براي تبليغات با مردم مواجه ميشوند ملاحظه ميكنيم كه في الواقع اصلاحات ادعاي دجالان و دروغگويان قرن بخاك سپرده شده است والبته همه بعينه 8 سال ادعاي پوچ خاتمي را تجربه كردند.
حالا اجازه بديد قسمتي از افشارگري دانشجويان شجاع بابل را عليه موسوي كه خود را مخالف شرايط موجود ميداند و به اصطلاح براي تبليغات به دانشگاه بابلسر رفته است, برايتان بگويم وقتي موسوي درپشت ميكوفون قرار ميگيرد , دانشجويان از هرطرف دستش را روكردند . يكي ازدانشجويان كه با اصرار و زير فشار مزدوران رژيم خود را به ميكروفون رساند موسوي را بشدت مورد سؤال قرار داد و گفت چند سوال دارم كه ميخواهم باصراحت جواب دهي و گفت:
شما و ما می دانیم که به گفته آیت ا.. منتظری قائم مقام وقت رهبری بیش از 4800 زندانی سیاسی در سال 67 در دادگاه های چند دقیقه ای محکوم به اعدام شدند.شما در آن زمان نخست وزیر ایران بودید.شخص سوم مملکت.مسئول دفاع از حقوق ملت.چه توضیحی درباره سکوتتان دارید؟آیا این سکوت به معنای رضایت شما بود؟ باز هم تاکید می کنیم با صراحت پاسخ دهید.

1-بیست سال سکوت کردید. بیست سالی که ملت در آن وقایعی همچون قتل های زنجیره ای و حادثه تلخ 18 تیر را به چشم دیدند.آیا ضرورتی نداشت که شما به عنوان پیشکسوت عرصه سیاست کشور، موضعی را اتخاذ می کردید

2-آقای موسوی شما در سخنرانی هایتان این مژده را به مردم دادید که گشت های مخوف ارشاد را از خیابان های شهرهایمان جمع خواهید کرد و فرماندهان نیروی انتظامی در جواب شما اعلام کردند که این موضوع در حیطه اختیارات رییس جمهوری نیست و کسانی که در این باره اظهارنظر می کنند.از قانون بی اطلاع اند. برای تحقق این وعده خود چه پاسخی را برای ملت دارید؟
موسوی از پاسخ دادن به سوال های نماینده انجمن اسلامی بابل طفره رفت و با لحنی آکنده از خشم اعلام کرد که این 6 سوال بیش تر شبیه یک بیانیه است تا مطالبات.
جالب تر این که صحبت های نماینده انجمن اسلامی بارها به علت تشویق بیش از حد حضار قطع شد.
میرحسین موسوی به جای پاسخ دادن به سوالاتی که نماینده انجمن اسلامی صنعتی بابل (درباره کشتار 67) مطرح کرده بود، از پاسخ گویی طفره رفت و در حالی که دانشجویان فریاد می زدند "میرحسین، 67 ، جواب بده" سالن را ترک کرد.
از مجموعه اين فاكتها بوضوح ميتوان به آنچه ابتدا گفته شد يعني اينكه:
-فريب ونيرنگ و اصلاح بازي بگور سپرده شده است
-وهركس از هر باند , آخوند با عمامه يا بدون عمامه فرق نميكند مانورهاي مشمئز كننده ديگر اثر ندارد
-كارگران , معلمان, دانشجويان و زنان با شعارهاي مرگ برديكتاتور, و علي پينوشه ايران شيلي نميشه, و با پاركرد عكس خميني دردانشگاه پليتكنيك به عيان ترين زبان اعلام ميكنند كه تنها راه اصلاح سرنگوني اين رژيم است. بنابراين خاتمي با 8 سال دست به سر كردن و وعده هاي پوشال و 8 سال دروغ و فريب ماهيت رژيم و باندهايش را به مردم ايران نشان داد.
-بهمين دليل ميگوييم : زيان اين نمايشها هزاران برابر منفعتي است كه رژيم تلاش ميكند كه بدست آورد.
اگر بخواهيم بگوييم چرا رژيم مجبور است دست به كاري بزند كه نتيجه اش ضربه استراتژيك به موجوديتش است و بعبارتي ديگر خود ش با دست خودش دادگاهش را تشكيل ميدهد كه يك طرف مردم و مقاومت ايران و درطرف ديگررژيم و سرانش است .چرا اينكار را ميكند .
جواب اين است كه “
-ماهيت ديكتاتوري و ضد بشريش براي همه درداخل و خارج ايران افشا شده است . رژيم با تلاشهاي طاقت فرساي مقاومت ايران 55 بار درارگانهاي مختلف سازمان مللي بدليل نقض حقوق بشرمحكوم شده است.
- درمقابل مقاومتي قرار دارد كه تنها ومهمترين سلاحش دموكراسي و حق حاكميت مردم است و بارها رژيم را دررابطه بارفراندم زير نظر سازمان ملل به چالش كشيده است.
نتيجه اينكه رژيم نمي تواند از انتخابات صرفنظر كند واجبارا وارد صحنه ميشود . و اين ضربه كاري را نوش جان ميكند.رژيم رو به زوالي كه مجبور است كه براي ماندگاريش ازطناب دار استفاده كند.
شرايط متحول و ملتهب دروني و انزواي شديد بين المللي نيز تأثيرات اين ضربه استراتژيك را مضاعف ميكند.
اگرخوب و كمي همه جانبه بخصوص به اين نمايش انتخابات توجه كنيم بوضوح طناب دار رژيم را در آن ميبينيم .
طناب داري كه مجبور را به آن تن دهد. زمينه اي كه هم باندهاي رژيم وهم مردم و مخالفين رژيم ولايت فقيه با دست باز و بصورت علني ماهيت پليد, دروغگوييها , دزديها وقتلها و و... را رو ميكنند.وضعيتي كه بيان اضمحلال رژيم است. و دست مخالفين واقعي و معتقد به سرنگوني را بغايت باز ميكند.

دوستان
براي اينكه معنا و مفهوم طناب دار رژيم دراين انتخابات, مستقل از اينكه كدام گماشته نقش عنتر را براي ولي فقيه وارفته ارتجاع بازي كند, برايمان بيشتر ملموس شود خوب است شرايط كنوني را با شرائط انتخابات زمان خاتمي و بعد هم زمان احمدي نژاد مقايسه كنيم.

درآن زمان درسال 76 كانديداي ولي فقيه ارتجاع ناطق نوري بود و خاتمي رقيب او بود . خامنه اي هرگز باانتخاب خاتمي موافق نبود و شعارهاي دجالگرانه آزادي مطبوعات و برخي نمايشهاي فريبنده غرب پسند و بخصوص باچراغ سبز به مخالفين درداخل( باشعار تبديل معاند به مخالف, ومخالف به منتقد و منتقد به دوست) و چشمك و چراغ به غرب و شرق درخارج ايران را شكاف در دستگاه ولي فقيه ميدانست .و بارها گفته بود كه كوچكترين شكاف در دستگاه نظام تبديل به دروازه ميشود. اما شدت انزجار مردم از خامنه اي و فاشيزم مذهبي اش از طرفي و ادا و اطوارهاي فريبنده خاتمي از طرف ديگر باعث شكست خامنه اي و پيروزي خاتمي گرديد.بطوري كه خاتمي به فتنه خطرناك مرحله تبديل گرديد برخي ازجربانهاي سياسي و دانشجويي , كارگري و زنان و... تحت تأثير قرار گرفتند.وگمان ميكردند كه از خاتمي آبي گرم ميشود و بسياري از جريانها و شخصيتها را كه عمدتا عافيت جوياني بودند كه پايداري و توان مقاومت انقلابي خفه شان كرده بود فرصت را غنيمت شمرده بسرعت به زير قباي خاتمي خزيدند., غرب هم با همين نيرنگ و با توجه به مصالح و منافعش در صدد بند و بست بارژيم بود
اين تنها و تنها رهبر مقاومت بود كه فرداي انتخاب خاتمي اعلام كردند كه افعي كبوتر نميزايد . براي برآورد وضعيت رژيم و مردم و مقاومت .خوب است بدانيد كه برغم خيزش دانشجويان و مردم تهران و سركوب وحشيانه توسط خاتمي بازهم هنوز دانشجويان و دستكم تشكلهاي دانشجويي خط خاتمي را تحت عنوان اطلاح طلب ميرفتند وهنوز درچنبره فتنه او گير كرده بودند تا اينكه در 16 آذر ماه 83 دردانشگاه تهران بطور قطع و يقين و با خشم و كين پرده از روي دجاليت خاتمي برداشتند و در حاليكه خاتمي خودش را بين دانشجويان جازده و به مراسم 16 آذر دردانشگاه تهران رفته بود دانشجويان باشعارهاي دروغ بسه , فريب بسه , دست رد به سينه خاتمي و باند كثيف به اصطلاح اصلاحات زد.ند و خاتمي را از محيط پاك دانشجويي اخراج كردند و بعد از اين ديگر اين اصلاح طلبها مورد تنفر دانشجويان قرار گرفتند بطوري كه وقتي ميخواستند در دانشگاه ويا اماكن ديگر سخنراني كند جلسه متشنيج , و دانشجويان اين عناصر را هو و اخراج ميكردند.

همانطور كه رهبر مقاومت درفرداي انتخاب خاتمي, انتخاب خاتمي را جام زهر سه سرگي خواندند بطوري كه نه تنها آبي براي رژيم گرم نميكند بلكه از جانب مردم هم مطرود و منفور گرديد.
خامنه اي كه در اوج استيصال و برحسب اجبار خاتمي را پذيرفته بود. درانتخابات سال 84 درحاليكه ديگر هيچ ظرفيت رقيبي مانند خاتمي را نداشت و زهر سه سرگي اثرش را در تشتت و تفرقه باندهاي خود ولي فقيه گذاشته بود. رودر بايستي را كنار گذاشت و احمدي نژاد را از صندوق مارگيري ولايت در آوردتا با سركوب عريان وبدون دنده و ترمز بتواند جامعه بحراني وملتهب را مهار كند.
خامنه اي اگر درسال 84 توان كوچكترين شكافي در دستگاهش را نداشت بطريق اولي در سال 88 بمراتب ناتوان تر است بخصوص كه براساس آمار نفرات خود رژيم( سايت پسر خزعلي) 96.7 درصد مردم با رژيم و انتخاباتش مخالف هستند. درهمين دور انتخابات خامنه اي خطاب به احمدي نژاد روي برنامه ريزي 5 سال ديگرش تأكيد كرد يعني كه تحمل حتي موسوي را ندارد .

نتيجه
بامقايسه شرايط دوران خاتمي و شرايط كنوني بايد گفت :

1.رژيم درنهايت استيصال به اين طناب دار ( انتخابات با همه فضاحتي كه برايش دارد).آويخته است. يعني موقعيت رژيم بقدري رو به زوال است كه طناب دار انتخابات برايش غنيمت است.

2.بدليل همين ضعف قادر به مهار باندها و جريانهاي خودش هم نيست.بطوري كه سران رژيم در يك كر دستمجعي موزيك سرنگوني رژيم را مينوازند. (خامنه اي از احمدي نژاد حمايت ميكندو آخوند دولت او را دروغگو و مافيا معرفي ميكند كه هركس قبولش نداشته باشد نابودش ميكند)

3.برتك تك هواداران است كه ماكزييم استفاده از اين شرايط را بكنند و ناقوس مرگ رژيم را با همان افشاگريها ي باندهاي خود رژيم با صداي بلند بنوازند.

4. گل كار دراين زمينه بسيار مساعد تحريم قاطع انتخابات و اعلام آن در سانه ها توسط اقشار مختلف , صنوف و تشكلهاي آنها است

5.هرچه درتوان داريد بكار گيريد تا تحريم انتخابات توسط مردم را به تحريم فعال آنها تبديل كنيد.

6.فراموش نكنيد كه تشتت دروني رژيم بيش از حد تصو راست بنابراين بايد و امكان پذير است كه با حد اكثر توان كوس سرنگوني را سرداد

7.اما ازهمه مهتمترجاانداختن تنها آلترناتيو درجامعه اي است كه مردم سر سوزني اميد به اصلاح رژيم ندارند.

8.موقعيت كنوني مجاهدين درداخل و در سطح جهاني حتي به اعتراف خود رژيم طوري است كه دست هواداران و حاميان براي شكستن تابود مجاهدين بردن اين نام بين مردم سهل و غير قابل قياس با گذشته است .رژيم در مطبوعات و در تلاشهاي مزبوحانه اش عملا به موقعيت قدرتمند مجاهدين اذعان ميكنند.

9.امروز باتبليغ گسترده و وسيع قطعنامه پارلمان اروپا و وجود جبهه همبستگي حمايت از اشرف از سراسر ايران تا حاميان اشرف درسراسر جهان راه وصل مردم بجان آمده از رژيم به تنها آلترناتيو هموار تر شده است . كه وصل آنها به سيماي آزادي مهمترين است.

10.بايد توجه مردم را به حمايتهاي مادي و معنوي از هرنوع جلب و آنان را وارد جبهه گسترده همبستگي نمود.
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved