تغييرى كه با انقلاب ممكن است
جواد شفايي
آتش گرمى كه از دم گرم ميليونها ايراني اين روزها در خيابانها و شهرها ي مختلف
ميهنمان شعله وراست واينچنين زن ومردش به خيابان ها سرازيرشدند وجلوي پاسداران سياهي وظلمت سينه سپركرده شاخ وشانه مي كشند نشان ازقهري دارد كه آخوندها به دفعات مختلف آن را سر كوب كردهاند.

حماسه پايداري اين دلاوران زن ومرد ياد آورروز تاريخي وپرشكوه 30 خردادسال 60را دارد كه سر آغاز انقلاب نوين مردم ايران عليه جماعت سالوس وريا است. بعدازاين روز تاريخي وتكميل شدن پروسه ضد خلقي رژيم ديگر هيچ مشروعيتي براي هر انتخاباتي كه برگزار مي كند ندارد. وهر آنچه كه تا به امروز انجام داده همه اش دروغ وشامورته بازي ودوزكلك بوده.

آنچه كه اين روزها در ميهنمان مي گذرد نشانه اراده عمومي مردم ايران براي سرنگوني آخوندهايي ست كه 30 سال تمام منابع آنها را به غارت بردند.آخوندهاي دجال واراذل اوباش آنها در اين 30 سال آنها را از جنگي به جنك ديگر واز بحراني به بحران ديگر كشيدند و درصحنه داخلي مردم را به بهانه مختلف به تشنج كشيده وسركوب كردند. ارمغان اين قبيله وحشي كه به نام دين حكومت مي كنند اعدام هزاران هزار نفردرسالهاي 60 تا63 وقتل عام هزاران هزار زنداني سياسي بي دفاع و مظلوم درتابستان خون گرفته سال 67 وايجاد خاورانها, وقتل وكشتار دگر انديشان وترورهاي بي شماري از مخالفينش درخارج ازكشوروانفجارهاي بسياري دراقصي نقاط اين جهان انجام داده كه ازاين جنايتها هزاران هزار بدبختي بر دوش زخمي مردم ايران گذاشته.

بگذريم. قبل از انتخابات فرمايشي رژيم چه درداخل ويا خارج افراد و يا جريانهايى بودند كه براى گرم كردن تنورانتخابات رژيم آتش تهيه مي ريختند وضمن دعوت مردم به شركت در انتخابات مرتب روضه بين بد وبدتر را مي خواندند ومي گفتند اگر در انتخابات شركت نكنيم ودنبال خط تحريم برويم مثل 4 سال قبل خامنه ايي احمدي نژاد را از صندقها بيرون خواهد كشيد. پس پيش به سوي شركت در انتخابات ولي فقيه رژيم. وديديم كه چگونه آب به آسياب رژيم ريختند. اما انتخابات فرمايشي رياست جمهوری در ايران برگزار شد. برخلاف انتظار بعضى از مردم که منتظر بودند موسوی انتخاب شود، احمدی نژاد برای بار دوم ازصندق بيرون كشيده شد. وقتی نتايج از ساعتهای آغازين صبح شنبه اعلام شد معترضين به سمت وزارت کشور هجوم بردند. اعتراضات در تهران گسترش پيدا کرد و به اکثر نقاط کشور کشيده شد. گفته ميشد كه اعتراض كنندگان طرفداران موسوی هستند. اين ظاهر قضيه است، اما اکنون ديگر برای مردم مهم نيست که احمدی نژاد برود و موسوی بيايد. مردم زخم خورده اند که چرا اینگونه فريب شان دادند تا به پای صندوقهای رأی بروند و در لحظاتی که دختران و پسران جوان در زير ضربات باتوم گارد های نظامی خونين و مالين می شوند، رسانه های آخوندى از حماسه حضور مردم صحبت می کردند. اما واقعيت ماجرا چيست؟

در خيمه شب بازى رژيم يک کودتا از جانب سپاه با هنرنمايي احمدی نژادوخامنه ايى سازماندهی شد. درحاليکه اکثریت آرا با موسوی بود، احمدی نژاد به عنوان فرد منتخب با آرای كشكى و غيرواقعی برنده انتخابات اعلام مي شود . اين موضوع برای مردم قابل قبول نبود که اين چنين وقيحانه به آرای شان دهن کجی شود، اين چنين وقيحانه به بازی گرفته شوند و آخر سر هم به هيچ گرفته شوند. احمدی نژاد درچهار سال گذشته به طور كامل گند زد و مردم ديگر تاب ندارند او را بپذيرند. نمايش برپايی مناظره ها هم برای اين بود که توجه مردم را جلب کنند و آنها را به پای صندوقها بکشانند. باز گذاشتن فضای قبل از انتخابات هم باعث شد که مردم فکر کنند واقعاَ آزادی و دموکراسی به آنها رو کرده است.

افشاگری های احمدی نژاد در مناظره ها فضا را ملتهب تر نمود. اما از سوی ديگر واقعيت اين است که در بين رژيمى ها شکاف عميقی به وجود آمده . خامنه ای و احمدی نژاد و سپاه پاسداران که قدرت اصلی نظامی و اقتصادی محسوب می شوند، در يک قطب قرار گرفته اند و در سوی ديگر هاشمی رفسنجانی و به اصطلاح اصلاح طلبان. هدف اصلی دارودسته احمدی نژاد رفسنجانی است که خود نیز به مدت 8 سال رئیس جمهور بود و با لقب "اکبر شاه"، یکی از منفورترین چهره های رژيم آخونديست. طی 30 سال گذشته هیچگاه شکافی به این عمق در میان عناصر اصلی حکومت پدید نیامده بود. اما در این میان مردم چه نقشی دارند و در فضایی که حکومت بشدت درمانده و وامانده شده است، چگونه از این شکاف به نفع مبارزات و اهداف و آرزوهای خود استفاده کنند؟

اکنون که مسأله از تقلب آرا و بودن يا نبودن موسوی فراتر رفته است، اهداف مبارزه و خواسته و مطالبات مردم هم بايد فراتر از چارچوب دعواهای درون نظام آخوندى بيرون برود. اين مهم اتفاق افتاده, موسوی هم به خاطر مردم در مقابل رژيم که خود عضوی از آن است و ياران ديروز وامروزش هستند نمی ايستد. او مرتباَ در بيانيه های خود وفاداری و تعهدش را به نظام آخوندها، ولايت فقيه و قانون اساسی رژيم اعلام می کند تا مبادا نيروهای غيرخودی، نيروهای سياسی مستقل و انقلابی به طرح شعارها و مطالبات دمکراتيک مردم گره بخورند. او نيز می داند که جوانان ايران درمبارزات شبانه روزی خود کل نظام آخوندي را به زير سؤال برده اند.

در طی 30 سال گذشته، سران رژيم با سرکوب، چپاول و غارت آنان، ثروت و قدرت خود را بنا کردند. اگر احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی را افشا می کند به معنای اين نيست که با مردم است و به خاطر آنها اين کار را می کند؛ بگذريم از اينکه احمدی نژاد حرف جديدی نزده بود؛ بيش از دو دهه است که اکثریت مردم از چپاول ثروت و منابع کشور توسط خاندان رفسنجانی باخبرند. همواره طبقات حاکمه ارتجاعی آن هم از نوع اسلامی آن، دزد جان و مال مردم هستند.
اما شکاف درون نظام آخوندى به حدی که امروز شاهد آن هستیم، نقطه عطف بسيار مهمی در نظام جهل وجنايت است. آنان می خواهند جراحى سهمگین خود را از طریق قربانی کردن مردم به پیش برند. بدون شک در این مبارزات و این فضای مساعد مردم ايران دوباره هزينه خواهند داد. اما این بار باید بتوانیم هزینه ها را به سود منافع خود، آرزوها و آرمان های خود که همانا برچیدن بساط آخوندهاى جنايتكار است، جهت دهیم. با گسترش مبارزات خود آن را به یک مبارزه همه جانبه علیه کلیت نظام جمهوری جهل وجنايت از کودتاچیان دروغگوی احمدی نژاد تا شال سبز موسوی و رفسنجانی تبدیل کرد.
قيام دانشجويان قهرمان را در 18 تیر 78 بیاد بیاوریم، در ابتدا دانشجویان با اعتراضشان در واقع گول خاتمی و تفکر ارتجاعي اورا خوردند. اما خاتمی شياد دانشجویان را به خاک و خون کشید. مبارزات 18 تیر مسیر دیگری پیدا کرد و به یک مباررزه رادیکال تبدیل شد. اکنون نیز جوانان باید شور و انرژی بی پایان خود را برای تغییرات واقعی و در جهت اهداف بزرگتری كه همانا سر نگونى تمامى اين رژيم به کار گیرند.

نسل جوانی که امروز در مقابل حمله مزدوران ضد شورش که تا به دندان مسلح اند جسورانه سینه سپر می کنند ، خواسته هایش فراتر از این است که چرا موسوی رئیس جمهور نشد؛ گرچه رسانه های رژيم در ایران واستعمارگران در جهان سعی می کنند مبارزات جوانان ما را به حساب موسوی سرازير کنند.واقعش مردم ايران نمی جنگند برای تداوم نظام آخوندى،
احمدی نژاد دیکتاتور که درس دروغ را در مکتب گوبلز (مسئول تبلیغات هیتلر) آموخته است، در مراسم "جشن پیروزی اش" تهدید کرد که بررسی اموال مقامات سابق را در دستور کار خود گذاشته است. سؤال فقط این نیست که چرا در چهار سال قبل این کار را نکرد سؤال واقعی اینجاست که کدام نهادهای قدرت و کدام افراد قدرتمند رژيم بزرگترین مفاسد اقتصادی کشور را مرتکب شده اند؟ آیا کسانی غیر از همین سران آخوندى و مراکز بزرگ مالی مذهبی چون آستان قدس رضوی و بنیادهای مختلفی چون، بنیاد مستضعفان و غیره می باشند؟

سخن آخر اینکه جوانان ما نمي خواهند چشم امید به موسوی و کروبی داشته باشند. آنها نیز مهره همین رژیم اند. سه دهه گذشته نشان داد که اصلاح این حکومت از درون ممکن نیست. نمایش انتخاباتی اخیر دیگر جایی برای هیچگونه توهمی در اینباره باقی نگذاشت.ومردم ما انرژی و خواست تغییرات ریشه ای را دارند. بهتر است که دیگر نگذاریم انرژی جوانان مبارزات ما به هرز رود. این آتشفشان عظیم نسل جوان می تواند این نظام پوسیده را به جایگاه واقعی اش قبرستان بسپارد. به انقلاب بیندیشیم که بار دیگر این روزها از تمام سلول های جامعه فوران ميكند. شور و جسارت هزاران دختر جوان در این نبردها بیان عزم آنان برای پایان دادن به بساط نظامی است که بر پایه دست كم گرفتن زنان از حجاب اجباری گرفته تا کلیه قوانین زن ستیز و نابرابر تثبیت و تحکیم شده است. حضور انبوه و پر قدرت زنان جوان در نبرد این روزها نشان پر قدرتی از خواست تغییر است؛ تغییری که فقط با "انقلاب" ممکن است.

Javadpace22@yahoo.it
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved