گزارش ارسالی برای نشریه دانشجویی بذر – 30خرداد 1388
تهران – ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر: كوچه پس كوچه هاي Øوالي ايستگاه متروي آزادي در خيابان آزادي
صداي هلي كوپترها. تيراندازي. بوي باروت. Ùضاي پر از دود. گاز اشك آور. آژير پي در پي.
غرش مردم. ديگر كسي نميخواهد "راي اش را پس بگيرد". ديگر كسي يادش نيست كه همه چي از تقلب در انتخابات شروع شد.
يكسره Ùرياد "مرگ بر ديكتاتور" بگوش ميرسد.
سنگها خرد مي شود. هر كسي تكه اي بر ميدارد.
بچه ها Øمله!
Øمله ميكنيم Ùˆ Øر٠ميزنيم:
خون، خون مياره. Øساب سي سال را بايد پس بدن. جواب اعدامي هاي ما را بايد بدن. كارشون تمومه. نترسين. مواظب پشت بام ها باشين.
از آنجا شليك ميكنن. بچه ها تنها نيستيم از توپخونه تا همه تهران مردم Øضور دارن. همه در Øال جنگن. در خيابان Ùˆ كوچه پس كوچه ها.
- اينطوري بدتر شد.
- نه اينطوري خيلي عالي شد.
- آروم باشين. همه را ميكشن.
- نه. نمي تونن. دارن Ú†Ù†Ú¯ Ùˆ دندون نشون ميدن. اما ميترسن. اونا بØراني هستن نه ما. رهبر آنها به گريه Ùˆ التماس اÙتاد نه ما.
- موسوي در خيابان جيØونه. ميگن غسل شهادت كرده.
- از هر Ú†ÙŠ كلمه غسل Ùˆ شهادته، Øالمون بهم خورده.
- آي بچه ها پارچه بيارين. آتيش روشن كنين. گاز اشك آوره. آب بصورت نزنين. دود هوا كنين.
آي مجيد جان سنگها را هدر نده. زدي تو سرش. مگه نمي بيني كلاه داره سنگ بي اثره. خوب تر نشونه گيري كن.
كلانتري، پايگاه بسيج، يكجا را بايد بگيريم Ùˆ اسلØÙ‡ در بياريم.
ميگن بچه ها توي خيابونهاي پائين به پايگاه بسيج Øمله كردن.
نگا كن. عين سربازاي اسرائيلي هستن كه توي تلويزيون نشون ميده.
شعار "ايران شده Ùلسطين. مردم چرا نشستين" طنين مي اندازد.
يكي ميگه: اما Ùلسطين هم شصت ساله داره مبارزه ميكنه Ùˆ پيروز نشده.
يكي ديگه ميگه براي اينكه رهبران سازشكاري داشتن. يكي ديگه ميگه بخاطر اينكه با سنگ پراكني نميشه جواب گلوله را داد.
همه درست ميگن و دارن وسط ميدان جنگ به دنبال راه پيروزي مي گردند.
بچه ها عقب برين دارن ميان. آي مردم در همه ي خانه را باز بذارين.
بچه ها Øركت بطر٠شادمان.
ساعت 6 تا 7 - شادمان (خيابان شادمهر)
"مرگ بر ديكتاتور" / "مرگ بر سيد علي شاه" / "مرگ بر خامنه اي" / " مرگ بر ديكتاتور. چه رهبر چه دكتر".
خيابان پر از دود است. همه جا براي خنثي كردن اثر گاز اشك آور آتش بپا شده است.
آناني كه وسط خيابانند، دختر Ùˆ پسر، خود را با وسيله اي Ù…Ø³Ù„Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند.
چند Ù†Ùري باتوم دارند كه هنگام زد Ùˆ خورد با نيروهاي سركوب موÙÙ‚ به گرÙتن باتوم آنها شده اند.
آقا برو عقب! ماشينتو سر كوچه نگه ندار. اين كوچه ها راه گريز مردمه.
"مرگ بر Øكومت كودتا" / "ديكتاتور Øيا كن. رياستو رها كن".
بچه ها سنگر درست كنين.
تق توق. سنگ و چوب جمع آوري ميشود. –
- پيرمردي ميگويد: Ø¢Ùرين Ùرزندانم. شربت ميخواهيد؟
- يكي ميگه: اين انقلابه.
- ديگري ميگه: اين شروع انقلابه.
- سومي ميگه: عين زمان شاه شده.
- بعدي ميگه: نه اون موقع خيلي طول كشيد تا به اينجا كشيد.
اوايلش كلي اعلاميه پراكني بود تا به اينجا رسيد.
- چهارمي ميگه: آره از خرداد 42 شروع شد تا به بهمن 57 رسيد.
- بعدي ميگه: نخير. اين ØرÙا تبلغيات ايناست. انقلاب مال مردم بود.
مردم انقلاب كردند. اينا سوارش شدند و دزديدنش و تبليغ كردند كه ادامه سال 42 بوده.
- Ù†Ùر بعدي ميگه: اين چند روزه Ùشرده چند ماه بود.
- يكي ميپرسه: Øالا Ú†ÙŠ ميشه؟
- اون يكي جواب ميده: همه چيز بستگي به ما داره.
آي بچه ها اومدن. برين تو خونه ها.
- يكي ميگه: آقا چرا Ùرار ميكني؟
- اون يكي ميگه اين Ùرار نيست. اسمش عقب نشيني است Ùˆ قانون جنگه.
ناگهان. هاي هوي. شر شور. چي شده؟ چه خبره؟
زدنشون! سه تا را زدن! از كي؟ از مردم؟ نه! از اونا.
سه تا موتور سوار را مردم گرÙتن Ùˆ Øسابشونو رسيدن.
شور مردم به Øد اعلا ميرسد.
خوبشون شد. بايد اينكارو كرد.
شعار "مرگ بر خامنه اي" خيابان را به لرزه در ميآورد.
يكي ميگه: ديگه تموم شد. اين شعار يعني آخر كار.
ساعت Øدود 8 – Øوالي پل ستارخان.
جنگ تن به تن شده.
بچه ها: سراغ اونا رو كه روي سپرشون نوشتن "ØاÙظين امنيت مردم. ياوران رهبر" را برسيم.
- يكي ميگه "اينا بدبختن. مثل ما هستن".
- ديگري ميگه: "اينا براي كشتن ما آمدن."
دختري بشدت مضروب ميشه. مردم اونو از زير دست و پا در ميآورند و در خانه اي پنهانش ميكنند.
- يكي ميگه من الان دكتر ميارم. خبري ميرسد: اون وانتي كه داره مياد توش دو تا زخمي از بچه هاي خودمون هستن.
راه را باز كنيد تا قبل از اينكه دستگير بشن آنها را بجاي امني برسانيم. راه باز ميشود.
همه مردم شده اند "بچه های خودمون".
ساعت Øدود 9 شب – آريا شهر (ميدان صادقيه)
غلغله است. سيل خروشان مردم در ميدان و خيابانها جاري است. همه جا آتش روشن است.
Ùرياد "مرگ بر ديكتاتور" ميدان را به لرزه انداخته است. نيروهاي سركوب عاجزند.
مدام گاز اشك آور پرتاب ميكنند.
مردم به هم كمك ميكنند. به هم ياد ميدهند كه چطوري با اثرات گاز مقابله كنند.
همديگر را بغل ميكنند. مي بوسند. دستان هم را مي Ùشارند.
Øسي خوشايند به همه دست داده است.
Øس سربلندي. مقاومت Ùˆ مبارزه. Øس غرور Ø¢Ùرين تسليم نشدن.
درود بر شما. درود بر شما دختران Ùˆ پسران شجاعي كه در ص٠جلو قرار گرÙته Ùˆ بي پروا Ùˆ دلاورانه مي جنگيد.
درود بر تو اي دختر شجاع كه در وسط ميدان ايستاده اي Ùˆ با صدايي گرÙته Ùˆ در Øالي كه روسري به دور انداخته اي Ùرياد "مرگ بر ديكتاتور" را سر ميدهي.
درود بر شما پدر Ùˆ مادراني كه دوشادوش Ùرزندان خود در خيابان هستيد، تجارب انقلابي خود را به آنان منتقل ميكنيد
Ùˆ تركيبي آتشÙشاني براي از بين بردن اين نظام ارتجاعي Ùˆ ستمگر Ùراهم ميكنيد.
درود بر شما مردم سراسر ايران.
در تهران Ùˆ اصÙهان Ùˆ شيراز Ùˆ تبريز Ùˆ رشت Ùˆ مشهد Ùˆ اهواز Ùˆ ... شما مردمي كه اين چنين سربلند Ùˆ مغرور بپا خاسته ايد.
آگاهانه، هشيارانه و متهورانه ادامه دهيم و ادامه دهيم........
www.bazr1384.blogfa.com
bazr1384@gmail.com