در نگاهت، Ú†Ù‡ Ø®ÙÙته بود؟
ندا، ای ستاره ای که با خون خود
در اوج نا امیدی
جرقه ای بودی در دامن ٠سیاه شب
ندا ØŒ ای سمبÙÙ„ ٠مبارزه
در نگاهت، Ú†Ù‡ Ø®ÙÙته بود؟
بر لبانت، چه نغمه ای زمزمه بود؟
می دانم نگاهت
سرشار از عشق Ùˆ Ù…Øبت بود
ولی کینه Ùˆ Ù†Ùرت، به دشمنان میهن ات
در آن نمایان بود
نگاهت سرشار از غرور و مقاومت
نگاهم شرمسار، از نبودنم در کنارت
ندا ، من رأی ندام که پس بگیرم
ولی قسم به خون ٠سÙرخ ات
ایران را
با چنگ و دندان هم شده
از قاتلانت پس می گیرم .
سه شنبه 2 تیر 1388 - استکهلم
Pouyan49@yahoo.se