در نگاهت، چه خُفته بود؟
پویان انصاری
در نگاهت، چه خُفته بود؟


ندا، ای ستاره ای که با خون خود
در اوج نا امیدی
جرقه ای بودی در دامن ِ سیاه شب
ندا ، ای سمبُل ِ مبارزه
در نگاهت، چه خُفته بود؟
بر لبانت، چه نغمه ای زمزمه بود؟

می دانم نگاهت
سرشار از عشق و محبت بود

ولی کینه و نفرت، به دشمنان میهن ات
در آن نمایان بود

نگاهت سرشار از غرور و مقاومت
نگاهم شرمسار، از نبودنم در کنارت

ندا ، من رأی ندام که پس بگیرم
ولی قسم به خون ِ سُرخ ات
ایران را
با چنگ و دندان هم شده
از قاتلانت پس می گیرم .


سه شنبه 2 تیر 1388 - استکهلم
Pouyan49@yahoo.se
ارسال به فیس بوک
  Aftabkaran. All rights reserved