* چند رباعی به قـيــام ضـد استبـدادی خلق*
ميراسماعـيـل جـبـاری نـژاد
م ـ ادلی
** ا قـيـا نـوس خـلـق **
ا يـرا ن، Ú©Ù‡ جها Ù† اين همه Øـيـرا Ù† شما ست
Øـيـرا Ù† همه Øـما سه سازا Ù† شما ست
ايـن خـلـق به جوش آمـده چون ا قـيا نوس
ص٠ص٠همه در طول خـيـا با ن شما ست
** تا روز شـکـسـت **
ای خـلـق سـترگ ، ای به عـشق پـيـوست
ص٠در ص٠وپا به پا و دست در دست
از کوچـه به کوچـه آر ، با نگ در با نگ
تا روز شکست ايـن رژيـم « يـکـد ست»
« يکـدست » = خـا منـه ای يک دست
رژيـم يـک دست = ا سـتـبـد اد
** Ùـرعـون زما Ù† **
ايـن ديـو زبـون که با بـلا آ مـده است
شيـطا Ù† صـÙـتی Ú©Ù‡ با عـبـا Ø¢ مـده است
موسی صـÙـت از ورا ÛŒ جا Ù† بر خـيـزيـم
Ùـرعـون زما Ù† به جنگ ما Ø¢ مـده است
** سـر نـگون با يـد کرد **
بـرگـور زما ن عـد وی دون با يـد کـرد
از خـصـم زبـون قـصا ص خـون با يـد کـرد
با مـشـت گـره کـرده به پا با يـد خا ست
ايـن دولـت پـست سر نگون با يـد کـرد
** يا د شـهيـدا ن آزادی **
در گلـشن عـشق يا د يارا ن جا ريـست
چون عـطر صبا که در گلسـتا ن جا ريست
تا لا ر سـتــم دو باره ويـرا ن سـا زد
ا يـن خـون يـلا ن که در خـيـا با ن جا ريـست
*****
ميـرا سماعـيـل جـبـاری نـژاد
م ـ ادلی
کا نا دا