خواست خودمختاری و جدائی طلبی و کسب استقلال تا آنجا که بیاد داریم همواره با ترشروئی و خشونتورزی و نبرد و خونریزی روبرو شده و در بسیاری موارد به نتیجه نیز نرسیده است. این شاید نخستین بار باشد که پیشنهاد جداشدن گروهی از مردمان و بخشی از خاک یک کشور برای تشکیل یک دولت مستقل تا این حد با شادی و شوق روبرو میشود. این پیشنهاد از تفکرات حجت الاسلام احمد زادهوش، مدیر جامعه المرتضی در قم، تراوش کرده است. او خواستار «تبدیل حوزۀ علمیۀ قم به کشوری مستقل با مرزهای جغرافیائی مشخص، پرچمی مخصوص، قانون اساسی، پذیرفته شده در مجامع بینالمللی و پذیرندۀ سفیران کشورهای مختلف» شده و این چنین شور و ذوقزدگی هموطنان کنونی و شاید همسایگان آیندۀ خود را برانگیخته است. اگر حجت الاسلام با این رویا در جستجوی بدست آوردن «نظام رهبری دینی شیعیان جهان» است، ذوق زدگان انگیزههای دیگری دارند. نگاهی به سخنان آنان در شبکههای اجتماعی راز این استقبال را آشکار میکند.
حجت الاسلام زادهوش تنها با ارائۀ این پیشنهاد یک پیروزی مهم بدست آورده و برگی از صواب نیز بر دفتر کارنامۀ خود افزوده است. پیروزی او در ابداع جدائی و استقلالی است که هر چند بسیاری آنرا جدی نگرفتهاند، اما در برابر آن شمشیری نیز از نیام بر نکشیدهاند و پشتها را نلرزاندهاند. صواب او نیز اینست که سبب شادی بسیاری از ایرانیان شده و کیست که نداند «آنکه دل مومنی را شاد کند، خداوند دل او را در روز قیامت شاد میکند». شور برخی کاربران شبکههای اجتماعی چنان است که آمادهاند با طومار نویسی و بست نشینی و حدیث سازی و روزۀ سیاسی به پشتیبانی از وی برخیزند و در جهت جان دادن به رویای او تلاش کنند.
احمد زادهوش که میپندارد «استقلال حوزۀ علمیه در قالب یک کشور مستقل مانند واتیکان، این امکان را فراهم میسازد تا حوزۀ علمیۀ قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود»، البته از حال به نیازهای کشور آینده اندیشیده است. او می نویسد «در هنگام استقلال کشور قم اختصاص یک یا چند واحد اقتصادی مانند پالایشگاه یا پتروشیمی به این کشور بخشی از نیازهای مالی آن را تامین میکند که البته با استقلال حوزۀ علمیه شیعه، جذب مشارکتهای مردمی و اتکاء به وجوهات شرعیه و بریه امکان بیشتری مییابد». به نظر می رسد که در این مورد نیز کاربران شبکههای اجتماعی از خود دست و دلبازی فراوان نشان داده و با اقتدا به نیای خود حاضر به بخشیدن «سمرقند و بخارا» نیز شدهاند.
اگر احسان بداغی، خبرنگار پارلمانی روزنامۀ ایران در پیشنهاد حجتالاسلام «پرچم تجزیه طلبی» را میبیند که « این بار در حوزۀ علمیۀ قُم بلند شد[ه است]»، کوروش فرهادپور به ظرافت مینویسد «اگر کشور قم از ایران جدا بشود، دیگر جدائی طلب نخواهیم داشت»، به یقین از آنرو که این چنین، انگیزههای جدائیطلبی برای دیگران از میان خواهد رفت. «پوریا مقدس» یادآوری میکند که «شما ببین اوضاع مملکت چقد خرابه حتی قُم هم رفته تو تیم تجزیه طلبا».
کشور مستقل برای محدود کردن علما
مرتضی نجفی قدسی، مدیر دارالقرآن علامۀ طباطبائی در مقاله ای در «قُم نیوز» به احمد زادهوش یادآوری میکند که «ایجاد حکومتی برای کشیشان در واتیکان برای محدود کردن آنها بود که کاری به کُل اروپا نداشته باشند و حیطۀ حاکمیت آنها همان محدودۀ کوچک واتیکان باشد». کاربران شبکههای اجتماعی به ایشان یادآوری میکنند که موافقت آنها با جداشدن قُم نیز دقیقاً به همین دلیل است.
یار دبستانی، فرج سرکوهی و مرتضی کاظمیان در این زمینه سخن یکسانی دارند. «یار دبستانی» با تشکیل چنین کشوری موافق است «به شرط اینکه تابعیت ایرانی همۀ آخوندها لغو بشه و همشون اونجا اسکان داده بشن و در امور داخلی کشور همسایه دخالت نکنن!!» فرج سرکوهی، روزنامه نگار ساکن آلمان، نیز از این اقدام و نیز دادن «چند پالایشگاه و پتروشیمی» به کشور جدید پشتیبانی میکند «به شرط آن که ولی فقیه، مجلس خبرگان، امامان جمعه، نمایندگان ولی فقیه، تمامی مدارس دینی […]، امامزاده ها، آخوندها، جناحهای حکومتی اصلاحطلب و اصولگرا و … با پذیرش تابعیت کشور مستقل جدید به قُم مهاجرت کنند…». مرتضی کاظمیان نیز با «واتیکان شده قُم» موافق است «به شرط آنکه روحانیان حاضر در ساختار سیاسی قدرت، دست از حضور در حکومت بردارند و جملگی (از بیت رهبری و شورای نگهبان و مجلس خبرگان تا دستگاه قضائی و صدا و سیما و نماز جمعه و …) به قُم مهاجرت کنند و به کار حوزوی مشغول شوند».
اگر احسان بداغی، خبرنگار پارلمانی روزنامۀ ایران در پیشنهاد حجتالاسلام «پرچم تجزیه طلبی» را میبیند که « این بار در حوزۀ علمیۀ قُم بلند شد[ه است]»، کوروش فرهادپور به ظرافت مینویسد «اگر کشور قم از ایران جدا بشود، دیگر جدائی طلب نخواهیم داشت»، به یقین از آنرو که این چنین، انگیزههای جدائیطلبی برای دیگران از میان خواهد رفت.
شادی حسین دهباشی نیز در کانال توئیتری او «مجازستان» اینگونه جلوه کرده است: «قُم بشه کشور، ایران هم رابطهاش را با آن قطع کُنه! ای خدا، ای خدا! یعنی میشه؟»
اگر کاربری از اینکه «بودجۀ جامعه المرتضی که در سال، سیصد و سه و نیم میلیارده […] در مسیر جدائی طلبی صرف میشه»، ابراز ناخرسندی می کند، آیدین با اشاره به مطالبات احمد زادهوش برای براه انداختن چرخهای اقتصادی کشور تازه مینویسد «طفلی حضرات قُم که چیز زیادی نمیخوان، فقط یه چند تا پتروشیمی و چاه نفت که اموراتشون بگذره، یه تعداد سفارت تو کشورای همسایه و غرب […] که گسترش تشیع براشون تسهیل شه، یه چار پنج میلیون از جوونای کشور به عنوان سربار و پیشمرگ […] همین!»
سوهان قُم کالای خارجی محسوب میشه؟
بسیاری از کاربران نیز به تدوین قواعد و قوانینی پرداختهاند که میتواند در کشور جدید به اجرا گذاشته شود.
بوتیمار می نویسد «قراره کشور قُم دو استان داشته باشه؛ استان برادران، استان خواهران».
«اِروس» تکلیف قوانین رانندگی را در کشور جدید حدس زده است که بنوشتۀ او «حق تقدم سر چهار راهها اینجوریه : اول آخوند، بعد آمبولانس، بعد آقایان، بعد بانوان، بعد سواری کشور قُم».
کاربری به نام «گوینده» مینویسد «حالا این خبر استقلال قُم یه طرف، من از اینکه فهمیدم به جز جامعه المصطفی یه جامعه المرتضی هم داریم داغون شدم. اون چقدر بودجه میگیره…؟»
سحر طلوعی اسم تیم فوتبال کشور جدید را پیشنهاد کرده است و مینویسد «قُم مستقل بشه، اسم تیم فوتبالش رو می ذارن آ.ث. قُم یا شاید هم آ.اس. قُم».
سروناز با اشاره به نامگذاری سال جاری به سال «حمایت از کالای ایرانی» میپرسد «اگه قُم جدا بشه از ایران، اون وقت خرید سوهان قُم حمایت از کالای خارجی محسوب میشه؟» و دیگری می پرسد که «یعنی دیگه باید از این به بعد سوهان حاج حسین و پسران رو به نرخ […] دلار بخریم؟»
یکی از کاربران به دنبال «آدرس سفارت قُم در تهران» می گردد و دیگری توصیه می کند که «برای ویزای قُم، از مشهد اقدام کنید، راحت تر میدن».
کاربر دیگری نیز خرسند است که در گذشته به جمکران رفته است و حالا میتواند پُز بدهد که «یه سفر خارجی» رفته است.
قُم رو کشور کنن بهتر از اینه که کشور رو قُم کنن
اما جدی تر از این سخنان، رضا یونسی معتقد است «مطرح کردن پیشنهاد کشور مستقل قُم نشان شکست ایدئولوژی [ایست] که روزگاری ادعای مدیریت جهانی داشت. با گذشت زمان حوزۀ علمیۀ قُم پی برده که نه تنها مخاطبی جهانی ندارد بلکه حمایت پایگاههای فکری مشابه مثل حوزۀ علمیۀ نجف را [نیز] از دست داده است».
«پُست داک» نیز می نویسد «بنظرم قُم رو کشور کنن بهتر از اینه که کشور رو قُم کنن».
اگر حجت الاسلام احمد زادهوش داعیۀ رهبری نه تنها جهان شیعه، بلکه دنیای اسلام را دارد و مینویسد «با توجه به این که حوزهها و تشکلات اهل سنت مثل الازهر و جامع مکه و … به علت وابستگی شدید به حکومتها و نیز اختلافاتی که دارند هنوز به جنین بلوغی نرسیدهاند، کشور مذهبی قم […] میتواند در واقع نقش رهبری دینی در دنیای اسلام را ایفا کند»، همکار وی مرتضی نجفی قدسی بدرستی یادآوری میکند که «آیا اصلاً قُم میتواند مستقلاً زندگی کند در حالیکه آب شیرینش را هم از استانهای دیگر میآورند!». او از همکار خود میخواهد «از این حرفهای بیهوده استغفار» کند و «مشکلی بر مشکلات» نیفزاید.
کم لطفی مرتضی نجفی قدسی در اینست که میگوید «قاطبۀ روحانیت معظم در حوزههای علمیّه […] هیچگاه در صدد جایگاه حکومتی ویژه برای خود نبودهاند». ونداد زمانی در مرد روز «استقلال کشور قُم» را «از صمیم قلب»، «بهترین اتفاق تاریخ ایران» میداند و مینویسد «این اتفاق بسیار فرخنده یعنی برچیده شدن تفکر اسلام سیاسی از سر ایران، آنقدر مبارک است که مرا واداشته […] پیشنهاد اولیه برای لیست خدمات و هزینههایی که ایرانیان بهتر است برای این امر خیر بپردازند را تهیه کنم». او البته با دست و دلبازی بسیار از کیسۀ ملت ایران به سود کشور تازه تاسیس قُم فضل و بخشش فراوان میکند و برای جلب رضایت هموطنان خود اطمینان میدهد که «در اصل، چیزی از ایران جدا نمیشود. فقط اینها را در یک محوطۀ محدود شده و مجزا نگه میداریم تا ضررشان به حداقل برسد. آمین».