رژيم تاب ِ تحمل سياست موازنه منفى امريكا را ندارد :سعيد سجادى

سعيد سجادى

براى دهه هاست كه نعره هاى گوش خراش مرگ بر امريكا و مرگ بر امپرياليسم ِ رژيم گوش فلك را كَر كرده است. از اين جهت خيلى ها سهواً و گاهى عمداً دچار اين توهم شده بودند كه منطقاً و ظاهراً اين رژيم نمى بايست كه بند نافش به سياستهاى مساعد امريكا وصل، و رزق و روزى خويش را هم از امريكا طلب كند.

سالهاى سال، امريكا قوانين خودش را شديداً نقض ميكرد تا بلكه بتواند به رژيم فرجه بقا بدهد. طبق مواضع رسمى دولت امريكا، رژيم ايران پدرخوانده و بانكدار تروريسم جهانى است. در حاليكه، امريكا براى يك دوره چند ساله كليه سيستم اطلاعاتى، امنيتى، و نظامى خود را متمركز جهت نابودى القاعده- بعنوان يك گروه تروريستى، ميكرد ولى در طى همان دوره، سيستم بانكى غرب و امريكا در اختيار رژيم بود، و صدها ميليارد دلار عايدى از فروش نفت مستقيماً به حساب رژيم واريز ميشد. عراق را امريكا در سينى طلايى به رژيم تقديم كرد، و كليه سيستم تبليغاتى غرب را در جهت حمايت از جناحهاى رژيم به خط كرد. در همين دوره و در نقطه مقابل، امريكا و غرب، مقاومت مردم ايران را تحت شديدترين فشارها و خطر نابودى فيزيكى قرار دادند.

اين دو رويكرد كاملاً متضاد، لازمه حفظ رژيم بود. تعادل درونى رژيم آنقدر شكننده، تضاد مردم با آن آنقدر حاد و پيشرفته بوده است كه با هر رويكردى به جز اين، موقعيت انقلابى جامعه به سرعت به سمت و سوى انقلاب سوق پيدا ميكرد.

حال بعد از تجربه شكست سياست خود و به خطر افتادن منافع و امنيت ملى امريكا، دولت جديد امريكا به سمت سياست موازنه منفى در قبال رژيم و مقاومت سازمان يافته مردم ايران حركت ميكند. گر چه اين سياست- شامل اراده امريكا در احترام به قوانين خود و اجراى آن در مواجهه با رژيم، تازه و در ابتداى تكوين و اعمال خويش است، اما اين رويكرد اثرات كمرشكن خود بر رژيم را تا به همين الان به روشنى ظاهر نموده است:

– سيستم اطلاعاتى و تروريستى رژيم در غرب و امريكا ضربه هايى شديد دريافت كرده. اين امر مزدبگيران رژيم را به شدت هراسان و سراسيمه كرده، و باعث ريزش كيفى مزدوران خواهد شد،

– فشار خردكننده بر روى رژيم براى عقب نشينى از منطقه وارد مراحل تعيين كننده شده است،

– پمپاژ دلار به رژيم براى سراپا نگه داشتن آن به سمت توقف كامل ميرود. دلار از خدمت به پاسدار، اطلاعاتى، و بسيجى خارج ميشود.

– افول حمايت امريكا از رژيم، مهمترين عامل خارجى است كه مردم ايران را به دريابيدن اين فرصت تاريخى براى سرنگونى رژيم رهنمون ساخته است.

شايد قبلاً تصور آنكه غرب چطور در طى دهه ها باعث طولانى تر شدن عمر رژيم شده است مقدارى سخت و ذهنى ميبود، اما الان امريكا با احترام به قوانين خويش- و در پيروى از سياست موازنه منفى (نه كمك به رژيم، و نه كمك به مقاومت)، نشان داده كه امدادهاى غيبى امريكا و غرب به رژيم چطور در طول سالها عمل ميكرده است.

موازنه منفى سياستى است كه مقاومت ايران هميشه خواستار آن بوده، و از اين سياست جديد امريكا به شدت استقبال ميكند. ارگانيسم مستقل، پويا، و خودكفاى مقاومت سازمان يافته در طى سخت ترين دورانها اثبات نموده كه او متكى به خود و مردم خود، و نه حمايت خارجى است. و اين در حالى است كه تأثيرات اوليه سياست جديد امريكا به خوبى نشان ميدهد كه رژيم تاب ِ تحمل يك موازنه منفى را ندارد، و اينكه چطور دارد بند از بند رژيم ميگسلد.