تناقض منفعت‌طلبانه اصلاح‌طلبان؛ وقتی “آیت الله اعدام”، “فرزند دادگستری” می‌شود :وفا مهدوی

استقبال شمار زیادی از اصلاح‌طلبان از انتصاب ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه و تناقض آشکار در رفتار این طیف سیاسی، این روزها سبب افتادن بیشتر پرده‌ها و افشاشدن چهره واقعی این فرقه حکومتی در محافل سیاسی و خبری شده است.

کیست که سیدابراهیم رئیس‌الساداتی معروف به ابراهیم رئیسی را نشناسد و از گذشته سیاه حقوق بشری او بی‌خبر باشد؛ کارنامه خونینی که علیرغم حافظه سیاسی کوتاه مدت ملت، هیچگاه از اذهان آزادی‌خواهان و دگراندیشان ایران و جهان پاک نخواهد شد.

این سید ۵۸ ساله که از ۲۰ سالگی با مناصب مهم در دستگاه قضائی ایران، نقش عمده و برجسته‌ای در اعدام هزاران مبارز، آزادی‌خواه و فعال سیاسی داشته و از عناصر اصلی سرکوب و خفقان در رژیم جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، تنها عضویتش در «هیئت چهار نفره مرگ» در جریان اعدام‌های فله‌ای تابستان سال ۱۳۶۷ کافیست تا از او چهره‌ای منفور و ضدمردمی بسازد.

رئیسی که در دوقطبی نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، کاندیدای مورد حمایت حزب‌الهی‌ها و اصولگرایان نزدیک خامنه‌ای بود، در گیرودار انتخابات توسط اصلاح‌طلبان و رسانه‌ها و جریانات وابسته به ایشان در داخل و خارج کشور به شدت تخریب می‌شد و این جماعت با پررنگ کردن جنایات رئیسی، کارزار فریبی از «بد» و «بدتر» ساختند تا با مهندسی دقیق انتخابات به مردم القا کنند، اگر به روحانی رای ندهند، رئیسی کشور را به دوران دهه ۶۰ و فضای اعدام و سرکوب خواهد برد.

آنها در این کار پیروز شدند و ۲۴ میلیون مردم غفلت‌زده را ترسانده و به پای صندوق‌های فریب کشاندند و حالا پس از دو سال با فضای خفقان بازداشت و سرکوب، مردم تازه بیدار شدند و خود را در وسط جهنمی یافتند که به جای دوران رئیسی در دورانی که خود رقم زدند بر سرشان آمد.

این بار مردم اما در پی سرکوب اعتراضات دی ماه ۹۶، بازداشت گسترده مردم و کشتن جوانان در کف خیابان و افزایش اعدام‌های سیاسی، از نهایت وجود فریاد زدند: «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و این اتمام حجت به منزله پایان سیاسی اصلاح‌طلب و سقوط آخرین پایگاه‌های مردمی این طیف فریبکار حکومتی بود.

اما اکنون اصلاح‌طلبانی که تا دیروز برای رای جمع کردن و کشاندن مردم پای صندوق رای، رئیسی را «آیت‌الله اعدام» و «قاتل ۶۷» می‌خواندند، این بار همنوا با رسانه‌های سپاه پاسداران و صداوسیما به تعریف و تمجید از رئیسی و انتصاب به اصطلاح هوشمندانه رهبر پرداختند و در این میان رسانه‌های معلوم‌الحال نزدیک به اصلاح‌طلبان و جمهوری اسلامی در خارج از کشور، نظیر بی‌بی‌سی و رادیو فردا نیز با آنها همصدا شدند.

در حالی که انتصاب رئیسی بر دستگاه قضا هیچ پیامی جز لجاجت علی خامنه‌ای ندارد و نشان می‌دهد که نه تنها رای مردم اهمیتی ندارد بلکه حاکمیت به راحتی خواست خود را با دهن‌کجی به رای مردم تحمیل می‌کند و مردود انتخابات ریاست جمهوری را بر مسندی می‌نشاند که نیاز به تایید و انتخاب مردم و پاسخگویی به ملت نداشته و بتواند بر تمامی مردم و حتی دولت مسلط باشد.

شمار زیادی از اصلاح‌طلبان در اقدامی متناقض این بار رئیسی را با الفاظ و صفاتی همچون «آخوند خوشتیپ»، «بانی تغییرات مثبت»، «قهرمان مبارزه با فساد» و «فرزند دادگستری» نامیدند و به راحتی در عرض چند ماه با تغییر ۱۸۰ درجه‌ای از او قهرمانی ساختند که آماده است کشور را به سمت عدالت ببرد.

این منش آفتاب‌پرستانه و حرکت بوقلمونی اصلاح‌طلبان اولین بار نیست که رخ می‌دهد. این جماعت منفعت‌طلب به اقتضای وزش باد موافق و مصالح حزبی و گروهی هر بار تغییر موضع داده و با نفاق و دورویی مسیر منافع قدرت‌طلبانه خود را دنبال می‌کنند.

بله این جماعت که از هر اتفاق کوچک، سعی در پاشیدن “بذر هویت” و “پمپاژ امید” و موج سواری حزبی دارند، این بار رئیسی را اولین رئیس متخصص و دارای سابقه حقوقی قوه قضائیه نامیدند و این را به فال نیک گرفتند، سوابقی که تنها در خونریزی و جنایت و اعدام خلاصه می‌شود.

شهاب طباطبایی، فعال اصلاح‌طلب نزدیک به محمد خاتمی، رئیسی را آخوند خوش‌تیپ و خوش‌سیما می‌خواند که بیشترین سابقه قضایی را دارد و باعث شده برخی نشریات در دادگاه تبرئه شوند و جالب اینکه نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلبان نظیر شرق نیز این مطلب را بازتاب دادند تا جایی که صدای رسانه‌های سپاه هم در آمد و روزنامه جوان این رفتار اصلاح‌طلبان را نفاق و دورویی و مشکوک خواند.

محمود صادقی، نماینده مجلس و عضو فراکسیون امید نیز در چرخشی متناقض به تعریف و تمجید از این انتخاب پرداخته و آن را امیدبخش خوانده است. صادقی همان کسی است که در زمان انتخابات مردم را از رای به رئیسی هراسانده و هشدار داده بود که کشور با رای به این افراد به دوران سیاه باز می‌گردد و بعد از اعلام نتایج نیز او را “خطری” توصیف کرد که “از بیخ گوش ملت گذشت”.

موسوی تبریزی، دبیرکل مجمع محققین و مدرسین و دادستان سابق جمهوری اسلامی و علی یونسی، وزیر اطلاعات عصر خاتمی نیز دو آخوند اصلاح‌طلب دیگری بودند که آمدن رئیسی را سبب بهتر شدن امور قضایی و رشد مبارزه با فساد می‌دانند.

یونسی در سخنانی گفته «من به آقای رئیسی و تیمی که با ایشان شروع به کار می‌کند، خوش‌بین هستم. ممکن است بیشترشان از نظر سلیقه سیاسی با من مخالف باشند، اما من مطمئن هستم که آنها حرفه‌ای عمل می‌کنند نه سیاسی.»

محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی نیز آمدن رئیسی را سبب باز شدن فضای اصلاح‌طلبی ارزیابی کرده است.

اما جنجالی‌ترین اظهارنظر به احمد زیدآبادی بر می‌گردد؛ کسی که سال‌ها در زندان جمهوری اسلامی متحمل سنگین‌ترین شکنجه‌ها شده، حالا در صدد توجیه این رفتار اصلاح‌طلبان در حمایت از رئیسی بر آمده و می‌نویسد: «رئیسی… در مناظرات (انتخابات ریاست‌جمهوری) به خلاف افرادی چون محمدباقر قالیباف و حتی حسن روحانی چندان خود را با دوز و کلک‌های سیاسی آشنا نشان نداد و به عنوان فردی “بی‌ شیله و پیله” نمود و ظهور پیدا کرد. برخی از مردم حتی دیدارش با امیر تتلو را نیز حمل بر همین موضوع کردند و از رای دادن به او منصرف نشدند. به واقع راز رای ۴۰ درصدی رئیسی در انتخابات نیز عمدتا همین بود و نه آنطور که اصولگرایان آن را به پایگاه ۴۰ درصدی که به واقع ۱۰ درصد هم نیست، نسبت می‌دهند! و به نظرم همین موضوع به صورت ناخودآگاه بر برخی چهره‌ها اثر گذاشته است تا رئیسی را برای ریاست قوه قصائیه مناسبتر از اسلافش فرض کنند. این فرض تا چه اندازه می‌تواند قرین حقیقت باشد؟ بهتر است در این زمینه خاص، به جای پیش‌بینی منتظر عملکرد او بمانیم.»

بسیاری از “خرده اصلاح‌طلبان” و روزنامه‌نگاران و عقبه پیاده این سیاهی لشکر به اصطلاح «اصلاح‌طلب» نیز در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خود از این تغییر در قوه قضائیه استقبال کردند.

این جریان تا جایی پیش می‌رود که نعمت احمدی، وکیل دادگستری اصلاح‌طلب که خود سال‌ها با پوست و خون نتایج عملکرد امثال رئیسی را تجربه کرده نیز در تناقضی آشکار در یادداشتی می‌نویسد: «ابراهیم رئیسی را “مناسب‌ترین گزینه‌ ادوار” قوه قضائیه ارزیابی می‌کنم. آقای رئیسی “فرزند دادگستری” و به اصطلاح از افرادی است که در این دستگاه از سربازی به سرداری رسیده و همه مراحل ترقی را با تکیه بر توان علمی و قضایی خود پیموده است.»

با جمع‌بندی این موضع‌گیری جدید فرقه اصلاح‌طلبان حکومتی، تنها نتیجه‌گیری منطقی این می‌تواند باشد که این طیف تنها به دنبال قدرت‌طلبی و محکم کردن جایگاه خود هستند و می‌خواهند با استقبال از رئیسی، موضع او نسبت به اصلاح‌طلبان را نرمتر کرده و بتوانند فضای سیاسی بازتری برای مانور قدرت حزبی خود باز کنند.

اما حقایق و رصد بطن جامعه نمایانگر این واقعیت است که مردم از چپ و راست دل کنده‌اند و دیگر حاضر به شنیدن دروغ‌ها و فریب‌کاری‌های این قماش نیستند. برای مردم کارد به استخوان رسیده امروز که لنگ نان شب و امورات زندگی هستند، دیگر نه صندوق رای اهمیتی دارد و نه این موج سواری‌های جماعتی که ۳۰ سال است دل به اصلاح این حکومت بسته‌اند؛ منفعت‌طلبانی که در گیرودار مظلومیت و رنج ملت دهان می‌بندند و طرف ظلم را می‌گیرند و مردم معترض را کرکس و فرصت طلب و عناصر بیگانه می‌نامند.

اصلاح‌طلبان با این رفتار در حال صاف کردن جاده انتخابات سال آینده مجلس و گرم کردن تنور یخ‌زده انتخابات هستند. برای این قدرت‌طلبان هیچ محدودیتی در رعایت اخلاق و منش سیاسی وجود ندارد و از هر ابزار و فرصتی برای مشروعیت بخشیدن به خود و تطهیر چهره رسواشده خود استفاده می‌کنند.