اقدام علیه امنیت و اقدام برای امنیت: سعید ماسوری

یک جوان معصوم و بی تجربه را بعنوان زندانی در میان زندانیان سابقه دار و به قول خودشان “شرور” می اندازند (گرچه قاضی القضات خود مصداق ابوالاشرار است) و بعد توسط چند زندانی اجیر شده ، او را با ۳۰ ضربه ناجوانمردانه چاقو به قتل میرسانند و هیچکس هم پاسخگوی این جنایت نمیشود وتازه مادری که اینگونه جگرگوشه اش را در زندان سلاخی کرده اند را هم تهدید میکنند، که صدایش درنیاید، چون شحنگان میخواهند نعره زنند که زندانی سیاسی ندارند و خلایق همه عاشقانِ کشته مرده نظامند…ومخالفتی هم وجود ندارد…!!! بعد یک هرزه مزدور، در لباس و به اسم ”نماینده مجلس” هم میگوید: “ما بارها این تذکرات را داده ایم ولی رسیدگی نمیشود و به ما هم اجازه بازدید از زندانها را نمیدهند” و تمام…!!؟؟

راستی چرا این بی حیا دریوزگان را نه قدرت که حتی اجازه یک سوال هم نمیدهند..؟؟؟ پاسخ اما روشن است: که درست به همان دلیل که به آنها اجازه داده اند که “نماینده مجلس” باشند…!!! اگر قرار بود که واقعا نماینده مردم باشند که با یک “نهیب” و فریاد “خفه شو” !… از آنجا که حمایت مردمی داشتند خفه نمیشدند… همه نماینده ها از صدر تا ذیل و همه وزیر و وکیلهای حکومتی، چه “عالی” و چه “دانی” باید از این جنس ( یعنی لال و تملق گو… همچون نمایندگان رستاخیزی شاه) باشند وگرنه چگونه میتوانند جایی در این نظام داشته باشند؟؟ و البته این خصیصه ناگزیر بی عدالتی و جور است! در نظامی که به قول امیرالمومنین “عُصِیَ الرحمان و نُصِرَ الشیطان” ( خداوند عصیان میشود و شیطان یاوری)… اطاعوا الشیطان فَسَلَکوا مسالکه ( فرامین ابایس اطاعت و راههای پلیدی و جنایت پیموده میشود)، واضح است که همه چیز نسبت به یک نظام عادلانه و صالح، معکوس و وارونه میگردد، همانطور که امیرالمومنان آورده است: در چنین نظامی عالِمُها مُلجِمً و جاهلها مکرمً ( فرهیختگان مصلح در رندانند با دهانهای بسته و مفسدان و جاهلان با اکرام در مصدر قدرت، وکیل و وزیر میشوند و رئیس جمهور…!!) و چه زیبا ادامه میدهد آن مولای آزادگان : که در چنین سیستمی چه چیز کشت میشود و محصول نهایی چه خواهد بود: “زرعوا الفجور، وسقوه الغرور، وحصدوا الثّبور” نکبت و بدبختی کشت میشود، با ریا و چاپلوسی و دغل آبیاریش میکنند، فلذا جز هلاکت و تباهی ببار نمی آورد… و این همه بخاطر آن است که این جماعت قبل از هر چیز مردم را از آن جوهره فطری آفرینندگی جانشینی خدا که همان عهد و پیمانهای انسانی (یعنی آزادی و عدالت و حاکمیت بر خود) است و بدون آن “آزادی و حاکمیت بر خود” چیزی از معنی “انسان” باقی نمیماند، محروم و قطع کرده اند (الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما امرالله به ان یوصل، بقره ۲۷) و این هم باز به تصریح قرآنی بخاطر آن است که بتوانند دارائیهای مردم را به ناحق بالا بکشند و به یغما برند… مصداق ( لیاکلون اموال الناس با الباطل) و نهایتا هم با مدرنترین مکانیزمها و عملیات مالی، بانکی ، به شکل دلار و اوراق در بانکهای خارجی سرمایه گذاری میکنند( يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ توبه۳۴) اینگونه فساد و تباهی را پی می افکنند و بعد در جایگاه قاضی، هر معترضی را مفسد فی الارض، محارب، یاغی و جاسوس ووو می نامند و فرعون وار نعره “أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی” سر میدهند و ادعای خدایی میکنند تا جاییکه مزد بگیر بی مقداری در لباس سخنگوی قوه قضائیه نعره خدایی میزند و در جایگاهی “قدسی” حکم صادر میکند و هر مخالف و معترضی را جاسوس و خائن و ضد امنیت خودشان فلذا مستوجب مرگ اعلام میکند و در مفهومی مخالف تنها صدای غژ غژ چوبه های دار و حلق آویز و قیژ قیژ لاستیک خودروهای سرکوب و در تعقیب زنان و جوانان این سرزمین و البته نفیر شلاقها و دشنه ها بر پا و قلب زندانیان را تضمین امنیت خودشان میدانند..

سعید ماسوری

زندان گوهر دشت کرج/ تیر ماه ۱۳۹۸