به یاد دکتر مصدق : مهدی اخوان ثالث

مصدق

ترانه پساکودتای ٢٨مرداد

دیدی دلا که یار نیامد؟

گرد آمد و سوار نیامد

بگداخت شمع و سوخت سراپای

و آن صبح زرنگار نیامد

دل را و شوق را و توان را

غم خورد و غمگسار نیامد

آن کاخ ها ز پایه فرو ریخت

و آن کرده‌ها به کار نیامد

سوزد دلم به رنج و شکیبت

ای باغبان، بهار نیامد

بشکفت پس شکوفه و پژمرد

اما، گلی به بار نیامد

خوشید چشم چشمه و دیگر

آبی به جویبار نیامد

ای شیر پیر بسته به زنجیر

کزبندت ایچ عار نیامد

سودت حصار و پیک نجاتی

سوی تو و آن حصار نیامد

دیری گذشت و چون تو دلیری

در صف کارزار نیامد

چندان که غم بجای تو بارید

باران به کوهسار نیامد