سیاست بایدن در قبال ایران یک حکومت ناقض حقوق بشر را تقویت می‌کند

وبسایت اتحادیه روزنامه‌نگاران یهودی، در مقاله‌ای می‌گوید که جو بایدن هم‌اکنون یکی دیگر از لحظات ناخوشایند دیپلماتیک خود را تجربه می‌کند.

جیکوب اولیدورت، کارشناس تاریخ خاورمیانه، نویسنده این مقاله نوشته است که دولت بایدن با پیگیری مذاکرات هسته‌ای خود با ایران، مردم ایران را که علیه همان رژیم اعتراض می‌کنند نادیده می‌گیرد.

اولیدورت که مشاور سابق مایک پنس، معاون رییس‌جمهوری پیشین ایالات متحده آمریکا، نیز بود، در ادامه می‌نویسد دولت آمریکا هیچ بهانه‌ای برای ناکام کردن ایرانیان شجاعی که علیه حکومت جمهوری اسلامی در ایران اعتراض می‌کنند، ندارد.

او می‌نویسد سیاست جو بایدن در قبال ایران یک ناقض حقوق بشر را تقویت می‌کند و در عین حال دشمن اصلی ایالات متحده و اولین کشور حامی تروریسم در جهان را جسور می‌سازد. به نوشته این مقاله، رویکرد بایدن در امتیازدهی مکرر به حکومت ایران با امید رسیدن به توافق اتمی که حتی قادر به متوقف کردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای تهران نیست، مسیری خطرناک است. او می‌گوید که ادامه مذاکرات با رژیم کنونی ایران در زمانی که مردم وحشیانه سرکوب می‌شوند، بسی ساده‌لوحانه است.از نظر این مشاور دولت پیشین آمریکا، اگر دولت بایدن برای کمک به مردم ایران جدی است، باید مذاکرات را متوقف کند و کمپین «فشار حداکثری» را که با موفقیت در دوره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا راه‌اندازی شد، دوباره آغاز کند چرا که این سیاست به درستی نشان می‌دهد که تهدیدهای ایران – از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌اش گرفته تا حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر- از جهان‌بینی ایدئولوژیک حاکمیت آن نشات می‌گیرد.

اولیدورت با اشاره به واکنش دولت بایدن به موج کنونی اعتراضات در ایران و تحریم «پلیس امنیت اخلاقی» می‌گوید که این اقدام ‌برای ایرانیان معترض احتمالا بی‌معنی است. او می‌گوید که هدف واشنگتن از تحریم «پلیس امنیت اخلاقی»، آشکارا ایجاد یک نقطه‌ گفت‌وگو برای رسانه‌های دوست است تا نشان دهد که کاخ سفید در کنار مردم ایران ایستاده است، اما سیاست کلی واشنگتن در قبال ایران پیام متفاوتی دارد چرا که واشنگتن با ادامه مذاکرات با رژیم ایران، مردم آن کشور را نادیده می‌گیرد.

نویسنده سپس می‌گوید این اولین باری نیست که یک دولت چپ‌گرا در آمریکا به ایرانیان معترض در خیابان‌ها پشت می‌کند و با اشاره به جنبش سبز در ایران می‌نویسد که در سال ۲۰۰۹ باراک اوباما، رییس‌جمهوری وقت در آمریکا در مورد ایران دست روی دست گذاشت و چند سال بعد معلوم شد که انگیزه او از این اقدام جلب رضایت حاکمیت جمهوری اسلامی بود تا با توافق هسته‌ای مورد نظر واشنگتن موافقت کند؛ توافقی که تحریم‌ها علیه ایران را کاهش می‌داد.

اولیدورت می‌گوید که اعتراض‌های کنونی در یک زمان بالقوه بسیار مهم رخ می‌دهد، بویژه با در نظر گرفتن پیوستن کارگران صنایع نفت که شاهرگ حیاتی اقتصادی رژیم را تهدید می‌کنند. او می‌گوید با آن که مسئله حقوق بشر و امنیت ملی آمریکا ربطی به هم ندارند، اما در نظر گرفتن حقوق بشر از این جهت باید در ملاحظات امنیت ملی آمریکا در نظر گرفته شود که در آینده به آرامش آمریکا و دیگران کمک خواهد کرد. او سپس به عنوان نمونه به «اصلاحیه جکسون-وانیک» اشاره می‌کند که در دوران جنگ سرد در ازای مجوز مسکو به خروج یهودیان از روسیه تجارت غلات آن کشور را تسهیل کرد.

این مقاله می‌گوید دولت ترامپ نشان داد که حقوق بشر نه‌تنها باید در سیاست کلی امنیت ملی ادغام شود بلکه باید به طور مداوم مورد کاربرد قرار گیرد. او سپس به تحریم مقام‌های چینی در مورد نقض حقوق بشر در سین‌کیانگ و هنگ‌کنگ اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد که این مثال‌ها و نمونه‌های دیگر نه‌تنها نشان می‌دهند که حمایت از حقوق بشر نه‌تنها اقدامی اخلاقی است بلکه از نظر استراتژیک نیز یک اقدام ضروری است، به‌ویژه وقتی پای رویارویی با یک دشمن در میان است.

جیکوب اولیدورت در پایان می‌گوید پرسش اصلی اینجاست که آمریکا در مقابل چه کسی و برای چه کسی ایستادگی می‌کند؟ و می‌گوید که دولت بایدن در قبال ایران از پاسخ دادن به هر دو سوال عاجز است.