مظاهر العجائب :سیدعبدالمجید الهامی

.

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که در آن آداب و رسم گفتگو و گفتمان آرام و منطقی و راه‌گشا و استدلالی وجود ندارد و بیشتر حماسی و شور است تا شعور…
 
مظهر العجائب؛ یعنی، کشوری که در آن در بحث‌ها و گفتگو طرفین تحمل همدیگر ندارند و به‌جای بحث منطقی و استدلالی به اتهام‌زنی و توهین پرداخته می‌شود…

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که در آن اتفاقات نادر روی می‌دهد، يعنی کشوری که هيچ چيز سر جای خودش نيست و هيچ آدميزادی در جايگاه واقعی خودش قرار ندارد..

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که چريک‌های فدايی خلقش ➖که برای مارکس و لنين سينه می‌زدند➖ اغلب‌شان فرزندان آيت‌الله‌ها بودند. کمونيست‌هايش فرزندان فئودال‌ها و رهبران حزب کمونيست‌اش نماز می‌خواندند و روزه می‌گرفتند…

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که مردمانش با دست خود گور خود را می‌کنند و بعد گناهش را به گردن آمريکا و انگلستان و استعمار و امپرياليزم و صهیونیزم می‌اندازند…

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که از ميان خيل عظيم روشنفکران و سياستمداران و درس خواندگان و اهل تفکرش، مردی بی‌نام بيرون می.آيد و بر کرسی ریاست جمهوریش می‌نشیند…

  مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که روشنفکرانش، پس از گذشت صدسال، هنوز بر سر اينکه رضاشاه را انگليسی‌ها آورده بودند يا نه برای هم شاخ و شانه می‌کشند…

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که مردمانش، صبح مصدقی‌اند، عصرش توده‌ای‌اند، غروبش سلطنت‌طلب‌اند و شامگاهش امت اسلام…!

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که مردمش به کوروش و داریوش کبیر و خشايارشاه و اردشیر بابکان و انوشیروان و شاپور ذوالاکتاف و بوعلی سينا و فردوسی و ابوریحان و خیّـام و مولانا و زکريای رازی‌اش می‌نازند، اما يک کلام درباره آنها نمی‌دانند…!

مظهر العجائب، يعنی، کشوری که پادشاهان خونخوار و مستبد که کشنده خيل عظيم مردم بودند و گوش‌ها و دماغ‌ها و زبان‌ها و سرها بریدند و از سر آنها در درون زمین آویزن کردند را  تا حد رب‌النوع مورد پرستش قرار می‌دهند…

مظهر العجائب؛ يعنی، مملکتی که مردمانش هر سال تنها يک دقيقه کتاب می‌خوانند اما در همه عرصه‌های علمی و فلسفی و اقتصادی و تاريخی و سياسی، نه تنها استاد، بلکه فيلسوف‌اند…

مظهر العجائب یعنی، کشوری که مردمانش ادعای مبارزه با مستبدین و جامعه ضد بشری و آزادی‌خواهی و دم از استقلال می‌زنند و لاف دمکراسی‌خواهی می‌زنند. اما پیرو مستبدین و دیکتاتورهای مخالف آزادی و استقلال است. دم از حمایت ضعیفان و حقوق بشر می‌زنند اما دل به کشتن کودکان نمی‌سوزاند و مهم نیست. دم از حق تمامیت ارضی می‌زنند اما از تجاوز به سرزمین و حقوق دیگران حمایت می‌کنند…

مظهر العجائب؛ يعنی، کشوری که مردمانش اگر دو نفر دور هم جمع بشوند حزب تشکيل می‌دهند و اگر تعدادشان به سه نفر رسيد انشعاب می‌کنند. کشوری که مردمانش از حقد و سعایت لذت می‌ببرند و کشور و مردمی که به‌جای گوش دادن به سخن به گوینده توجه دارند و به‌دلیل حقد در مقابل حق می‌ایستاند…

.