چرا جنگ‌های ایدئولوژیک دائمی و انتحاری می‌شوند!؟ رستم شجاعی‌مقدم

جغرافیای ایدیولوژی‌ها همان جغرافیای جنگ‌های دایمی و کشتارهای کور مردمانی است که در آن هر دو جبهه طرف مقابل خود را کافر، باطل و برعکس خود را حق مطلق و کشته‌های خود را شهید، مجاهد و مقدس می‌خوانند.هر جایی که جنگ بدون حضور ایدیولوژی درمی‌گیرد، با پایان علت جنگ و یا حل شدن مسئله فی‌مابین جنگ‌ها هم به پایان می‌رسند، اما در قلمرو ایدیولوژی‌ها چون دلیل جنگ خود ایدیولوژی است، پایانی بر آن قابل تصور نیست.در ایدئولوژی، جنگ خود هدف است نه منازعه‌ای سخت برای دست‌یابی به هدف. پیروان ایدئولوژی‌ها غیرخودی‌ها را مستحق مرگ و نیستی می‌دانند و این یعنی جنگ فقط با نابودی همه غیرها تمام می‌شود، که یک محال مسلم است.امروزه از شرق به غرب، از مرزهای هند، پاکستان و افغانستان تا غرب آفریقا و از جنوب به شمال، از جنوب جزیرة‌العرب تا مرزهای جنوبی اروپا قلمرو مشترک ایدیولوژی‌ها و جنگ‌های دایمی است، در حالی که سایر مناطق جهان نسبتاً در حال آرامش و طی کردن مسیر مورد علاقه اکثریت ساکنان خود هستند.به نظر می‌رسد که عواملی در مناطق ایدیولوژی زده موجب دایمی شدن جنگ‌ها بوده‌اند که اهم آن‌ها عبارتند از:۱) در ایدئولوژی‌ها اصل بر حفظ، تقویت و‌ تشدید اختلافات است، در واقع اختلافات به عنوان زیربنای ایدئولوژی‌ها تقدیس می‌شوند و تا مرحله تعارض خونین قابل تشدید هستند.۲) ایدئولوژی‌ها اصول و ارزش‌های ثابت، خشک و انعطاف ناپذیر دارند، عدم انعطاف بالاخره موجب برخورد خونین جبهه‌های ایدئولوژیک می‌شود.۳) رهبران و جوامع ایدئولوژیک قواعد عقلی و‌ علمی را نفی می‌کنند، این ویژگی موجب سلطه خرافات، روایتگری، خواب و خیال و فرار از قاعده پذیری می‌شود.تقبیح صلح و سازش، سلب مسئولیت زمینی از خویش و نفی خرد و دانش توسط رهبران و عوامل ایدئولوژیک موجب حذف نخبگان از روندهای اجتماعی، سرخوردگی اهل دانش و در نتیجه سلطه هر چه بیشتر خرافات و خشونت می‌شود.۴) جنگ برای رهبران و جنگ‌سالاران ایدئولوژیک امتیازات مادی و اجتماعی به ارمغان می‌آورد، جنگ‌ها راه‌های سواستفاده فرصت‌طلبان را در همه زمینه‌ها هموار می‌کنند؛ این منفعت مادی موجب ترویج جنگ توسط طبقات بهره‌بردار می‌شود.۵) ایدئولوژی موجب تمدن گریزی و سلطه ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود؛ ناامنی فرصت آموزش، تمدن‌سازی و سازندگی را از ملت‌ها می‌ستاند و در نبود تمدن ناسازگاری و جنگ طلبی مجددا تقویت می‌شود.۶) ایدئولوژی سوار جهل جماعت می‌شود چرا که جامعه دانا هنجارهای آن را زیر سوال می‌برد و نیازهای خود را جستجو می‌نماید، رهبران ایدئولوژیک می‌دانند که باید جامعه را در جهل نگهدارند و بنابر مصلحت خویش جنگ‌ها را ترویج می‌کنند.۷) گروه‌های سودجو مانند مداحان، دلال‌ها، اختلاس‌گران و سلطه‌جویان از جنگهای ایدئولوژیک سود می‌برند. این عوامل در حفظ جنگ‌ها و دلیل‌سازی برای ادامه جنگ‌ها می‌کوشند.۸) رهبران ایدئولوژیک امنیت و مصونیت جانی و مالی دارند، برخلاف پادشاهان و فرماندهان وطنی که در جنگ‌ها خود وارد میدان خطر می‌شوند و برای اعتلای وطن می‌جنگند رهبران ایدئولوژیک خود امنیت و آسایش و حتی اوج لذت‌گرایی را انتخاب می‌کنند و مریدان خود را به میدان مرگ می‌فرستند.به طور کلی مجموعه‌ای از علت‌های مورد اشاره و عوارضی از قبیل فقر، جهل، نارضایتی، تعصب کور و سرخوردگی اجتماعی امکان گزینش و تهییج فریب‌خوردگان به جنگ بدون امید به پیروزی و حتی با روش‌های انتحاری را فراهم می‌آورد.. رهبران ایدئولوژیک خوب می‌دانند که برانگیختن مردمی دانا که رفاه، بهداشت، آموزش و پیشرفت را درک کرده باشند بسیار دشوار خواهد بود بنابراین مساعی خود را به کار می‌گیرند تا جامعه در دور باطل نادانی، فقر و خرافات، فرصت رهایی از جنگ‌های دایمی را پیدا نکند!