گردآفرید :از شاهنامه

در ستایش و نکوداشت گردآفریدهای ایران‌شهری و ایران فرهنگی

زنی بود برسانِ گُردی سُوار
همیشه به جنگ‌اندرون نامدار،

کجا نامِ او بود گُردآفرید
که چون او نیامد ز مادر پدید!

چُنان ننگش آمد ز کارِ هُجیر
که شد لاله‌برگش بکَردارِ قیر

بپوشید دِرْعِ سُوارانِ جنگ
ندید اندر آن کار جایِ دِرنگ

نِهان کرد گیسو به زیرِ زره
بزد بر سرِ ترگِ رومی گره

فرود آمد از دز بکردارِ شیر
کمر بر میان، بادپایی به زیر

به پیشِ سپاه اندر آمد چو گَرد
چو رعد خروشان یَکی ویله کرد

که: «گردان کدامند و جنگاوران
دِلیران و کارآزموده‌سران؟»

پی‌نوشت:

گردآفرید دخترِ گژدهم مرزبانِ مرز ایران و توران است.

در حمله تورانیان به فرماندهی سهراب گُرد، هُجیر (یلی از مرزبانان) به نبرد سهراب می‌رود و اسیر می‌شود. گردآفرید از کارِ هجیر، ننگش می‌آید و برآشفته و خشمگین می‌شود، دِرعِ سواران جنگی می‌پوشد، گیسوان به زیر زره پنهان می‌کند و گره‌ای بر زره‌ی رومی خود می‌زند (تا او را بازنشناسند که دختری به جنگ آمده) و کمر بر میان می‌بندد و بر بادپایی (اسب تیز تک) می‌نشیند و به آوردگاه می‌رود و رجزخوانی می‌کند…

.