چرا «رای ندادن» طرفدار بیشتری دارد؟: محمدحسین روانبخش


هنوز، علی‌رغم همه‌ی تبلیغات و امیدآفرینی‌ها، «رای ندادن» به عنوان انتخابی آگاهانه و مبتنی بر تجربه، گزینه‌ی مورد نظر بسیاری از اقشار جامعه است. رای ندادنی که نه منفعلانه است و نه حاصل دوری از سیاست، که رفتاری است سیاسی و فعالانه؛ این را می‌توان از هزارها نشانه‌ای که در فضای واقعی و فضای مجازی است درک کرد: کسانی که نمی‌خواهند رای بدهند و دیگران را هم دعوت به این نافرمانی مدنی می‌کنند، حجت خود را از لابلای وعده‌های فریبنده و تبلیغات تکراری و گل‌درشت نامزدهایی پیدا می‌کنند که متاسفانه برای مخاطبان شعارهای‌شان کمترین شعوری قائل نیستند!

یکی با وعده‌ی تحقیر‌آمیز ارسال گوشت به در خانه‌ی مردم آمده است، دیگری که خودش رئیس قوه مقننه‌ی چهار سال گذشته است چنان سخن می‌گوید که انگار تازه می‌خواهد مسئولیتی در این کشور پیدا کند، کسی که چهار سال پیش وعده داده بود که سه روزه مشکل بورس را حل می‌کنم (و پاسخ گرفته بود که تو فرق بورس و ماست‌بندی را نمی‌دانی که چنین حرفی می‌زنی) این بار با وعده‌ی «ملی کردن» شرکت ملی نفت آمده است! و از همه عجیب‌تر کسی که چنان در اوهام خویش غرق است که خیال می‌کند جهان روی کاکل شعارهای او می‌چرخد و دون‌کیشوت‌وار رجز می‌خواند…

این‌ها مشتی نمونه‌ی خروار است، و این افراد عصاره‌ی نظر کارشناسی شورای نگهبان هستند که از بین رجال سیاسی، «مدیر و مدبر‌»ی‌شان را انتخاب کرده است! و همین‌ها سال‌هاست که هر یک بخشی مهم از اختیار مملکت را در دست دادند و دارند با زندگی و حال و آینده‌ی مردم بازی می‌کنند. نشان دادن این رفتار و گفتارها برای این‌که وارد بازی این چنین نشدن و «رای ندادن» دلیل روشن و کافی داشته باشد، بس است.

در کنار این‌ها، تجربه‌ی بی‌اعتنایی به رای‌های اعتراضی سال ۸۸ و فجایعی که پس از آن رقم خورد، و تجربه‌ی تلخ ویران‌سازی امید در دولت روحانی از یاد مردم نمی‌رود؛ صاحبان این تجربه‌های تلخ اما ارزشمند حق دارند که از طرفدار رای به پزشکیان بپرسند که آیا فکر فردای انتخاب را کرده‌اند؟ فکر کانون‌های قدرتی که در مقابل هر امکان تعامل با دنیا، هزار و یک ماجراجویی و جنگ‌طلبی راه می‌اندازند را کرده‌اند؟ و در حالی که افتضاح مدیریتی دولت رئیسی به عنوان الگو معرفی می‌شود، چه راه و چشم‌اندازی را پیش‌روی خود و دولت آینده می‌بینند؟!

به نظرم تا پاسخی دقیق به این سوالات داده نشود، همچنان جماعت مخالف مشارکت، جمعیتی محق و بزرگ در مقابل آن‌هایی هستند که امیدی تازه پیدا کرده‌اند؛ و حرف‌شان خریدار و همراه بیشتری خواهد داشت.