پورسانت‌بگیرها (از اصلاح‌طلبی تا دلالی سیاسی) : مهدی خسروانی

اصلاح طلب

1️⃣ در این نوشته، که مطمئناً از «بخشی‌نگری» بری نخواهد بود، می‌خواهم ارزیابی خودم را از نقش اصلاح‌طلبان در سیاست ایران بیان کنم و نیز، با مفروض‌گرفتن این انگاشته (ی قابل مناقشه) که حاکمیت به نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان امکان رقابت خواهد داد، نقش ایشان در انتخابات تیرماه را واکاوی کنم.
2️⃣ شاید بتوان گفت اصلاح‌طلبانِ سال‌های نخست اصلاح‌طلبی نقش واقعاً سازنده‌ای در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کردند. دقیقاً نمی‌توان گفت که کدام‌یک از آنها و تا چه زمانی توانستند چنین نقشی را حفظ کنند، اما درباره‌ی عمده‌ی اصلاح‌طلبان امروز تقریباً با اطمینان می‌توان گفت به مرتبه‌ی دلالی سیاسی تنزل کرده‌اند. به این صورت که در برخی بزنگاه‌های سیاسی (دقیق‌تر بگویم: هنگام انتخابات) سروکله‌شان پیدا می‌شود تا معامله‌ای بین مردم جان‌به‌لب‌رسیده و حاکمیتِ احساس خطر کرده جوش دهند و پورسانت خودشان را (که آن هم به‌مرور زمان آب رفته و اکنون به نقشی کمتر از تدارکاتچی، شاید آبدارچی، رسیده) از حاکمیت دریافت کنند.
3️⃣ حدس اینکه اصلاح‌طلبان این بار پورسانت چه چیزی را می‌گیرند چندان دشوار نیست. کافی‌ست نگاهی به وضعیت کشور و وضعیت اصول‌گرایان بیندازیم.
الف: احتمالاً بخش اصلی حاکمیت به این نتیجه رسیده که وضعیت اقتصادی کشور در آینده‌ی نزدیک بسیار وخیم‌تر خواهد شد، به‌نحوی که هزینه‌های سیاسی سنگینی روی دست‌شان خواهد گذاشت و مایل اند این هزینه از جیب اصلاح‌طلبان پرداخت شود. برای مثال، اگر برای جبران بخشی از کمبود بودجه چاره‌ای جز افزایش قیمت بنزین نبینند، ترجیح می‌دهند آن کسی که قرار است «صبح جمعه از افزایش قیمت خبردار شود» یک رئیس‌جمهورِ ولایی نباشد.
ب: ترامپ. با ریاست جمهوری احتمالی ترامپ، دست‌کم دو اتفاق رخ می‌دهد. یکی از آنها کاهش شدید درآمدهای نفتی است و حاکمیت بدش نمی‌آید که مسئولیت گذر از چهار سال آینده‌ی سخت ترامپ بر عهده‌ی کسی مثل رئیسی نباشد. اتفاق دیگر، مذاکرات سخت پیش روست که شاید مستلزم نرمشی بسیار «قهرمانانه»تر از قبل باشد! در این شرایط، مهم‌ترین دغدغه‌ی حاکمیت این است که ژست سازش‌ناپذیری‌اش آسیب کمتری ببیند. نقش بعدی که برای یک دولتِ نزدیک به اصلاح‌طلبان در نظر گرفته شده این است که فردای روز «نرمش قهرمانانه» چند سیلیِ نمایشی از کیهان و مجلس‌نشینان و … دریافت کند تا همچنان هیچ چیز به پای بخش‌های کانونی حاکمیت نوشته نشود و صاحبان اصلی قدرت بتوانند همچنان ادعا کنند که «اگر ما بودیم می‌توانستیم بدون امتیازدادن از طرفِ غربی امتیاز بگیریم».
ج: تجربه‌ی جنبش ژینا. در عالم سیاست، برای آنکه کسی نقش فحش‌خور را بازی کند باید کمینه‌ای از تشخص سیاسی داشته باشد تا از طرف مردم، دست‌کم تاحدودی جدی گرفته شود. روی کار آوردن کسی مثل رئیسی که فاقد این تشخص کمینه بود برای حاکمیت بسیار گران تمام شد. باعث شد بخش اصلی حاکمیت به شکلی بی‌سابقه هدف شعارهای اعتراضی قرار گیرد. رئیس‌جمهور شدن کسی مثل پزشکیان این فرصت را به تصمیم‌گیران اصلی می‌دهد که دست‌کم چند صباحی از جلوی تیرهای انتقاد کنار بروند و در پستو به ترمیم زخم‌هایشان بپردازند و، با شناختی که از آنها داریم، حتی ژست اپوزیسیون هم بگیرند.
4️⃣ حتی اگر کسی به امکان‌پذیر بودن اصلاح معتقد باشد، باید به اصلاح‌طلبان نه به‌عنوان گزینه‌ای برای پیش‌بردن اصلاح، بلکه به‌عنوان مانعی در راه آن نگاه کند (ادعایی که می‌دانم نیاز به استدلال جداگانه دارد و امیدوارم بتوانم استدلال‌اش را پیش از انتخابات بیان کنم).