. زئوس، خدای خدایان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و اینگونه بود حکایت من و تو اینجا آغاز شد… تو میراثخوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشنی گردی و برای من و تو زندان دو معنای جداگانه پیدا کرد، …
ادامه»سر دبیر
شعر انگور : نادر نادرپور
. چه میگویید؟!کجا شهد است این آبی که در هر دانهی شیرین انگور است؟! کجا شهد است؟! این اشکاشک باغبان پیر رنجور استکه شبها راه پیمودههمه شب تاسحر بیدار بودهتاکها را آب دادهپشت را چون چفتههای مو دو تا کردهدل هر دانه را از اشک چشمان نور خشیدهتن هر خوشه …
ادامه»سکان قفلشده : مهدی تدینی،
به همین دلیل است که عادت دارم وقتی دربارۀ آینده ــ حتی فردا ــ صحبت میکنم، بگویم «اگر عمری باشد…» سیدابراهیم رئیسی چشم از جهانی فروبست که هم قاضیالقضاتش بود و هم رئیس جمهورش ــ و البته تنها کسی بود که ردای ریاست این دو قوه را بر تن کرد. …
ادامه»«اندر افاضات امام جمعگی!»اکبر دانش سرارودی
امام جمعه بیرجند نیز برای عقب نیفتادن از قافله متملقین و ماندن در مسابقه پاچه خواران، افاضات درخوری فرموده:?«هنر رئیس جمهور این بود که برای اولین بار مدل حکمرانی اسلامی را در کشور ارائه کرد»!? [ما هم میگوئیم اگر مدل حکمرانی اسلامی! مدلی است که در این سه سال با …
ادامه»پدیدهی احمدینژاد
. اظهار نظر یک روزنامه افغانی در مورد احمدینژاد… آنقدر زیبا و عمیق و با ظرافت در این روزنامه احمدینژاد را توصیف کرده که شاید کمتر از این زوایا او را نگریسته باشید. هم به برادران افغانی بیشتر امیدوار میتوان شد و هم اینکه گویا ناظر خارجی بیشتر لایههای پنهان …
ادامه»نامہ سرگشادہ سنجر توپچی بہ جناب محمد باقر چک ریاکار آقا محمد باقر
سلام کلیپ سخنرانی ات در مجلس را دیدم.اصلاً عوض نشده ای.خالی بندی ها و ماله کشیدن هایت اگر زیاد نشده باشد کم هم نشده است.این صندلی ریاست مجلس که مفت و مجانی و با کمترین رأی ملت نصیب تو شده استظاهراً خیلی تو را جو گیر کرده است.چنان جا نماز …
ادامه»آلاحمد و شیخ فضلالله…
. جلال آلاحمد در کتاب غرب_زدگی خود راجع به اعدام شیخ فضلالله نوری چنین نوشته است: “به هر صورت از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غرب.زدگی …
ادامه»انگار مرحوم حسن تقیزاده درباره فترت مجلس و انتخابات امروز ایران سخن میگوید…
. برگرفته از کتاب “مقالات سیدحسن تقیزاده”، جلد ۱۸، صفحه ۴۹۹ «من عقیده دارم کسانی که بر مردم حکومت میکنند باید راهی پیدا کنند تا وضع موجود به انقلاب منجر نشود… وقتی نارضایتی به شدت خود رسید زمینه برای انقلاب آماده میگردد و آنوقت خشک و تر با هم …
ادامه»رهایی از بردگی…ملک الشعرای بهار
. شد وطن بر باد ای مردم خدا را بس کنیدخنجری تا ته به حلقوم همین ناکس کنید هموطن آخوند ایران را به یغما برد و رفتپولهای مملکت را بیشرافت خورد و رفت نفت و آب و خاک و حتا نان مردم را فروختاین وطن از جهل دین و مذهب …
ادامه»بزرگ مردی که با جهل مبارزه می کرد
شادروان “حبیب یغمائی” در خاطراتش گفته: در دوره رضاشاه که در عزاداری، سینهزنی، و قمهزنی ممنوع شده بود، یک روز ملکالشعرای بهار به شوکتالملک (امیر بیرجند) گفته بود: سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید، اینکه بعضیها …
ادامه»