شعر و ادبیات

رد هجوم حرامیان اشرار تا دمدمه های پایان : رحمان کریمی

رحمان کریمی2

دریک کسوف خونین بدهنگام شرورترین تبار ابلیسان از ظلمت اندیشی ی واحه های منسوخ عهد عتیق برآمدند تا صدارت کنند به تاریک ترین تباهی ممکن برسرزمین آفتاب میترایی . زنان معصوم اهورایی را درحجاب ابر با پاره های آتش شفق ، سنگباران کردند و تکبیرگویان گفتند : آنک ، خشت …

ادامه»

وقتی که صبر می شکند زیر پتکِ دَرد : جمشید پیمان

جمشید پیمان

در جنگلِ خیالِ من، افراز می شَوی گل می شوی،به دیده ی من باز می شوی وقتی برای صبح دلم تنگ می شود در وسعت نگاهِ من آغاز می شوی وقتی چراغِ رابطه تاریک می شود در تو به توی خاطر من راز می شوی وقتی تمام شهر مرا سنگ …

ادامه»

پوزخند خدا……بیژن

ناله‌هایت را هرگز فراموش نخواهم کرد، در هیاهوی قحطی و گرانی در کشور من اما، مرگ ارزان‌ترین کالاست می‌توان خرید با پشیزی سیاه! مرگ شاعر و نویسنده، مرگ نقاش و دستفروش، مرگ آرایشگر و نانوا و مرگ استاد دانشگاه…. خریداران در کوچه‌ها بلندگو در دست مرگ را خریدارانند! پدرم کولبر …

ادامه»

شبی در دشت : رحمان کریمی

رحمان کریمی

شب ، عطر انزوای بومی اش را به جان دشت ریخت . و دشت ، زخم رحیل سواران را تا واحه های دلگیر شب استغاثه کرد . و من ، بی ستوری ز میراث پدر با ردایی ز هزاران تهمت ، ز هزاران زخم به شب پیوستم ، به تنهایی …

ادامه»

دختران من اند کاوه ی من : جمشید پیمان

جمشید پیمان

کاوه باید که شورشی باشد نهراسد ز هیبتِ ضحّاک بشکند این سکوت و سنّت را جامه ی ننگ افکند برخاک کاوه باید که شورشی باشد شعله اش ظلمت جهان سوزد بنهد پا برون ز خلوت خویش در دل شهر آتش افروزد کاوه باید که شورشی باشد نگریزد ز راه و …

ادامه»

چه خورشید هایی سوختند :جمشید پیمان:‌

دادخواهی

«به یادِ شهیدانِ آزادی ایران» چه خورشید هایی چه خورشید هایی سوختند تا آسمان تاریک نماند . چه خورشید هایی سوختند تا من دستِ تو را به نوازش چشمم فرا بخوانم تا عشق رها شود از چنبر دلهره های غربت و انسان میان دروغ های باورش سرگردان نماند. چه خورشید …

ادامه»

بهاران ” (ع . ر – زندانی سیاسی از داخل )

بهاران

تقدیم به شهدای والا مقام ، ماهررضازاده ، رضا فیروزی ، محمدتقی جنابزاده ، خسروامجدی طوسی ، ایزدی ،  رضا زند ، جلال لایقی ، حسین میرزایی جهان چون بستردریاست، که آبش راقراری نیست. چه هرلحظه به یک صورت به یک شکل وبه یک تصویر نمی خواهدبماندثابت وبرجای. چه هرلحظه …

ادامه»

روزی که حاج داوود می‌خندید و خبر از پایان مجاهدین می‌داد؛ تکرار عاشورا :علیرضا از تهران

موسی خیابانی

روز ۱۹ بهمن، حاج داوود رحمانی رئیس زندان قزلحصار شاد از کشته شدن اشرف و موسی خبر پایان سازمان مجاهدین را به میان اسرای مجاهد برد. مجاهدین زندانی اما با خود تکرار کردند که آرمان مجاهدین زنده است. امروز ۱۹ بهمن ماه است؛ یک روز مثل هرروز. حدودا غروب بود؛ …

ادامه»

” آهوی وحشی ” ( یک زندانی سیاسی از داخل )

مجاهد شهید مریم سندی

تقدیم به  شیرزن میدان تیرباران مریم سندی کرکسان در آسمان پرواز میکردند آیه های مرگ میخوادندند برف همچون جامه ای که مردگان پوشند کوه را پوشانده پیدا بود کوه هم عریان از برگ درختان بود ناله های دلخراش مرگ از هر سو هویدا بود سردی سرمای کوهستان ، انجماد خون …

ادامه»

هزاران تن در اقلید، ابراهیم رسولی را که با شلیک پاسداران به شهادت رسید، تشییع کردند

ابراهیم رسولی

اطلاعیه قیام-شماره ۵۳ پیکر پهلوان سید ابراهیم رسولی فرزند رشید مردم اقلید (استان فارس) در روز یکشنبه اول بهمن با شرکت هزاران تن از مردم این شهر به خاک سپرده شد. ابراهیم رسولی که به جوانمردی و اخلاق پهلوانی و کمک به مستمندان در میان مردم اقلید شهره بود، در …

ادامه»