تحریمها و سرنگونی

به مزدوران بی مقدار – محمود نیشابوری

labiha

به مزدوران بی مقداری، که در باطلاق رژیم منحوس آخوندی دست و پا می زنند مصداقی، ترینا پارسی، هادی شعبانی،عیسی آزاده، مصطفی محمدی و… از قدیمی تا جدید، در غلطیده در خیانت و مزدوری از پس همه نامردمی ها و جفا کاریها گذشتند. از همه خوبیها، نیکوئیهای مردان روزگار فاصله گرفتند. …

ادامه»

اراده پولادین آرش و عقب نشینی خفت بار نظام – نکیسا بامداد

نكيسا بامداد

بار دیگر آرش تیر در کمان نهاد و اینبار مرزهای اراده و استقامت و خواستن و توانستن را درنوردید. اینبار اما برد تیر آرش فراتر از مرز توران زمین به خارج از مرزها نیز رفت و با بازتاب وسیعی از کارزار جهانی با هشتک “#آرش را نجات دهید” توانست توجه …

ادامه»

آخرین رقم کنتور – محمد زند

محمد زند

مجاهدین برای ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۰مین بار در حال فروپاشی و از میان رفتن هستند! دیگر کسی نیست، نداند که رژیم غرق در بحران و طلسم شکسته خامنه‌ای پس از ریختن جام زهر اتمی به حلقومش که به ابتکار عمل مقاومت ایران و مجاهدین خلق صورت گرفت و پس از شکست استراتژیک در …

ادامه»

فریاد و فغان از این همه بیداد! – علی اکبر نیکخبت زندانی سیاسی سابق

علی اکبر نیکخبت

آقای علی اکبر نیکخبت زندانی سیاسی سابق در نامه ای به فشارها و شکنجه های وارده بر زندانیان سیاسی پرداخته و در قسمتی از نامه خود در خصوص ربوده شدن آقای علی معزی می نویسد: متن نامه ایشان : فریاد و فغان از این همه بیداد! پیشتر و دیر زمانی، …

ادامه»

پاسخ دندان خردکن – علیرضا خالوکاکایی

عليرضا خالوكاكايي

علیرضا خالوکاکایی پاسخی از زبان مجاهدین به سران رژیم؛ که در هراسی دم‌افزون از سرنگونی محتوم، پیوسته، با توسل به خانواده‌ های کذایی، از فرزندان رشید و قهرمان ایران زمین، در ارتش آزادی می‌خواهند دست از مقاومت شسته و به آغوش «ملت مسلمان!!!» برگردند؛ و اگر دستشان به خون انسانی …

ادامه»

مجازات، انتقام و “بدویّت”! – علی فرهنگ

اسيد پاشي

آنچه در این نوشتار به اجمال بیان می شود نگاهی است به مقوله “مجازات” و ارتباط آن با “انتقام” و به طبع آن “بدویّت”. در اینجا “بدویّت” را با مفهوم “انتقام” به مثابه یک واکنش “خصوصی” یکسان پنداشته ایم. به این اعتبار معتقدیم که “مجازات”ی که “انتقام” در درون آن …

ادامه»

“نبرد آلترناتیوها” در ایستگاه “جنایت”!!! – علی فرهنگ

رضا هفت برادران

تقدیم به “بُغض”ی که نه اشک شد، نه فرو خورده؛ ماند… تا در “نبرد آخرین”، سیلاب شود. به “رضا هفت برادران” یکبار دیگر گرگ های در لباس میش، پوستین دریدند و زوزه ها کشیدند و با جفتک پرانی و “عریضه نویسی” به درگاه “شیطان بزرگ” به مثابه “انفجار نور”، ابوالعجایب …

ادامه»

محتسب خم شکست و من سر او.. – علی فرهنگ

سگ

مزدور “محمد کرمی” مجدداً در “ادامه نقدی بر قلم فرسایی آقای علی فرهنگ…”(1) به ابراز وجود پرداخت و همچون مقاله پیشین سَر بر طاقِ طویله کوفته است. قبل از آنکه “آقای علی فرهنگ” نظرات خود را در رابطه با مقاله فوق بیان نماید توجه خوانندگان محترم را به دلمشغولی توأمان …

ادامه»

از عشق زنده باید، کز مرده هیچ ناید… – علی فرهنگ

پرچم ايران

در میان مجادله قلمی “علی فرهنگ” و “ایران دیدبان”، مزدور “محمد کرمی” نیز ابراز وجود نمود. نامبرده در مقاله ای تحت عنوان “نقدی بر مقاله چرا مجاهدین خلق انتقادات را جدی نمی گیرند؟!”(1) تلاش نمود تا به زعم خود “آقای علی فرهنگ” را متقاعد نماید که “… انتقاد ناپذیری… (در) …

ادامه»

آن همه ناز و تَنعّم که خزان می فرمود… – علی فرهنگ

پرچم ايران

یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ حدیث عشق بیان کن به هر زبان که تو دانی (حافظ) (1) پس از انتشار مقاله “آن آتشی که در دل ما شعله می کشد …”(1)، “ایران دیدبان”ی ها که خود را ملزم به پاسخگویی به “یک شخص با فرهنگ” می …

ادامه»