خانه / مقالات / محمد قرائی:‌ دانی که کیست زنده؟ آنکو زعشق زاید”! مولوی

محمد قرائی:‌ دانی که کیست زنده؟ آنکو زعشق زاید”! مولوی

محمد قرائی

هفته گذشته در چنین شبی ودرچنین ساعتی- یکشنبه شب دوازده نوامبر- خبری در سایت‌های مجازی پخش شد مبنی بر اینکه زلزله‌ای قوی در غرب کشور رخ داده است.

دقایقی بعد، رسانه‌های رژیم آخوندی نوشتند و گفتند مرکز زمین‌لرزه در منطقه حلبچه عراق رخ داده است. قصدشان آشکارا پنهان‌کاری و کوچک نمایی حادثه بود. غافل از آنکه دوران عوض شده است. باوجود رسانه‌های مجازی و باوجود سیمای آزادی و خبرنگاران جان‌برکفش در ایران، جایی برای انکار فاجعه‌ای این‌چنین دهشتناک باقی نیست. لحظه‌به‌لحظه خبرهای تکاندهنده و وحشتناک از سرپل ذهاب، قصرشیرین و…می‌رسید.

یک پرستارازبیمارستان تخریب شده سرپل ذهاب گزارش داد بیش از چهارصد جسد را معاینه کرده است. یک داغدار دیگر گفت فقط در یکی از ساختمان‌های مهر! بیش از چهل جسد بیرون آورده‌اند. دیگری گفت در یک خیابان در سرپل ذهاب، هفتاد نفر جانشان را از دست داده‌اند. پدری گریان فریاد می‌زد اگر حتی ساعاتی پس از زلزله، امداد می‌رسید حالا پسر شانزده ساله‌ام زنده بود و به حاکمان تبه‌کار آخوندی لعن و نفرین می‌فرستاد.

بی‌اختیار یاد جمله تاریخی شیرهمیشه بیدارافتادم که سه دهه پیش‌ از این در مورد بنیانگذازاین نظام جوروجنایت گفته بود، خمینی دجال ضد بشر!
تلاش حاکمیت قتل‌عام براین بود و هست که هرچه سریع‌تر حادثه را پایان یافته تلقی نمایند.

اولین کارش اعزام سپاهیان تباهی و نکبت و نیروی وحشی ضد شورشش بود. از ترس باخبرشدن جهان و جهانیان از فاجعه زلزله اعلام کرد احتیاجی به کمک خارجی ندارد!

رودرروی رژیم ضد بشری آخوندی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی ضمن تسلیت به قربانیان فاجعه زلزله از همه هموطنان بخصوص جوانان، تقاضا کرد که در اسرع وقت به کمک مردم زلزله بشتابند. به دلیل شناخت عمیق از ماهیت غارتگر و فاسد ملاها از مردم شریف ایران خواسته شد که کمافی السابق کمکهایشان را مستقیما به زلزله‌زدگان برسانند.

متعاقبا مجاهدین و مقاومت اعلام کردند کمکهای باقی‌مانده از داخل میهن به سیمای آزادی که قریب به یک میلیارد تومان می‌شد را به قربانیان زلزله‌زده هدیه می‌کنند.

این کمک سمبلیک بسیار بجا و تلاش خبرنگاران سیمای آزادی به کمک همه آزادیخواهان در داخل و خارج، در نوع خودش بسیاربموقع وتاثیرگذاربود.

مادر ترزای دوست داشتنی و مهربون یک‌بار گفته بود: “همه ما نمی‌توانیم کارهای بزرگ انجام دهیم، تنها کاری که از ما ساخته است، این است که کارهای کوچک را باعشقی بزرگ انجام دهیم”

رژیمی که در طی سالیان تلاش کرده بود عنصر از خود بیگانگی را در تن و جان مردم تزریق بکند و یاس و ناامیدی را در جامعه گسترش بدهد با انبوه مردمی روبرو شده بود که به خیابان آمده و بیاری بی‌پناهان زلزله‌زده می‌شتافتند.

رژیم مفلوک آخوندی با بُهت و ناباوری به سیل خروشانی مینگریست که راهش را از دستگاه رسمی جُدا کرده و در بستری رو به جلو به‌گونه‌ای کاملا بامعنی و مُستقل به پیش می‌تاخت. عشق عمیق مردم ایران و بخصوص کردستان رنجدیده به قربانیان زلزله، آن روی سکه خشم و انفجار انباشته خلق قهرمان به آخوندهای آدمکش و وطن‌فروش است. همبستگی تمام عیار و باشکوه مردم ایران در زلزله غرب کشور یک‌بار دیگر به تمام و کمال نشان داد که آخوندها در اهداف خودشان برای از بین بردن ارزش‌های انسانی و انقلابی مردم ایران به‌رغم همه سرکوبها و جنایاتشات، شکست خورده‌اند و باید به‌زودی زود گورشان را گم کنند!

فداکاری مردم ایران رودرروی وطن‌فروشی آخوندها بسیار انگیزاننده و باشکوه است.

کودکی که کاپشن خودش را درمی‌آورد و برای کودکان زلزله‌زده ارسال میکند!

دختر یتمی که داروندارش را که شصت هزار تومان می‌شود همراه نامه‌ای پرازعشق و عاطفه برای کودکان سرپل ذهاب می‌فرستد. مادر فقیری که دو پتوی خودش را همراه عشق به فرزندانش راهی سفرمیکند. دختر و پسر جوانی که حلقه ازدواجشان را می فروشند تا کمکی باشد برای هموطنانشان…

یک فیلم هوایی از کیلومترها صف ماشین کمک‌رسانی در منطقه سرپل ذهاب و نفری که زیرش نوشته بود با شکوهترین و زیباترین ترافیک جهان!
خواندن سرود دسته‌جمعی‌ای ایران، توسط کودکان کرمانشاهی …

استقبال ده‌ها هزارنفری مردم سنندج، بوکان، کامران و سایر شهرهای کردستان از راننده فداکار بوکانی، ابوبکرمعروفی که در راه رساندن کمکهای مردم جانش را باخت…

همه و همه و هزاران نمونه انسانی دیگر، نشان از این امر دارد که مردم ایران زنده‌اند. مردم ایران نفس می‌کشند و مردم ایران منتظر لحظه موعودند تا دمار از روزگار آخوندهای ضد بشر درآورند.

پیشروی مردم به‌قدری عیان بود که رسانه‌های رژیم نیز ناچار به اعتراف شدند.

روزنامه دولتی آرمان تیتر زد که مردم در کمک‌رسانی از دولت سبقت گرفتند.

روزنامه حکومتی بهار: «با نگاهی به واکنش‌های جامعه به فاجعه رخ داده در زمین‌لرزه غرب کشور شاهد نوعی بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم از این واقعیت گریزی نیست که بی‌اعتمادی در جامعه ایرانی موج می‌زند”.

روزنامه دولتی دیگر تیتر زد که حادثه غرب کشور خطرناکتر از گسل زلزله بود. آن یکی بیان داشت که زلزله کرمانشاه عیار فاصله دولت و ملت را نشان داد. به نظرمیرسد که مردم ایران تصمیم خودشان را مدتهاست که گرفته‌اند. آنها تصمیم گرفته‌اند برای رسیدن به آزادی قیمت بدهند. دوست همه قربانیان ظلم وستم، انقلابی معاصر ارنستو چه گوارا میگوید: “رسالت انسان برای دست یافتن به آزادی، ایستادن در صف نیست، بلکه بر هم زد ن صف است. …………….”.