افشای حقایق جدیدی از روابط نزدیک ایران و القاعده روزنامه لوموند چاپ فرانسه در مطلبی با عنوان «ژئوپولیتیک، روابط خطرناک القاعده و رژیم ایران» نوشت که این رژیم پول، اسلحه و آموزش در اختیار القاعده گذاشته و مسیر اصلی آنها برای انتقال پول، نفر و ارتباطات بوده است.
بخشهایی از گزارش لوموند که در دهم دسامبر ۲۰۱۷ بر اساس اسناد منتشر شده توسط آمریکا به چاپ رسید ه است:
القاعده به آسانی با علم و اطلاع سرویسهای اطلاعاتی ایران در این کشور مستقر میشوند. از آنها پذیرایی مخصوص کرده، به آنها خانه و مأمن میدهند و در عینحال تلاش میکنند آنان را به سود اهداف خود بچرخانند:
«سرویسهای رژیم ایران به آنها پیشنهاد کردهاند هر چه نیاز داشته باشند در اختیارشان بگذارند: پول، اسلحه و آموزش در کمپ های حزبالله، مشروط بر آن که به منافع آمریکا و عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس حمله کنند».
الموریتانی که از نزدیکان بنلادن بوده، در دسامبر ۲۰۰۱، یعنی در شرایطی که نفرات القاعده بهشدت تحت تعقیب آمریکاییها قرار داشتند، مأمور میشود با سرویسهای رژیم ایران تماس حاصل و ترتیب انتقال خانوادههای اعضاء شبکه اسلامیستی مزبور به رژیم ایران را بدهد.
رژیم تهران هم به او چراغ سبز میدهد. پس از این موج اول انتقال شبهنظامیان، موج دوم که از اعضاء حلقه اول رهبری القاعده تشکیل میشود، در تابستان ۲۰۰۲ به ایران میرسد: سیف العادل، سرهنگ سابق نیروهای ویژه مصری که در سال ۱۹۹۸حملات تروریستی علیه سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا (با ۲۲۴کشته) را سازماندهی کرده، و نیز ابو محمد المصری، یکی از بازوهای شخص بن لادن. چند هفته بعد، اعضای خانواده رئیس القاعده، از جمله دو تن از پسرانش، حمزه و سعد، به آنها میپیوندند.
لوموند میافزاید:
کادرهای عضو رهبری القاعده و خانواده اسامه بنلادن از سال ۲۰۰۳در یک پایگاه نیروی قدس، شاخه عملیات خارجی سپاه پاسداران- نیروی زبده رژیم – در نزدیکی تهران، بازداشت میشوند. نویسنده یادداشت ۱۹صفحهیی فوقالذکر قضیه را چنین خلاصه میکند: «(حکومت ایران) تصمیم گرفته است برادرانمان را نگاه دارند تا احیانا بعدها بهعنوان برگی برای بازی مورد استفاده قرار دهند».
در ادامه گزارش لوموند آمده است: در بین کسانی که عراق را بهعنوان اقامتگاه بعدی انتخاب میکنند، شخصی بود به نام ابو مصعب الزرقاوی که پس از حمله آمریکا به عراق در بهار ۲۰۰۳، کنترل نیروهای افراطی علیه آمریکا را در دست میگیرد و چنین به نظر میرسد که رژیم تهران به مدت چندین سال بر تردد شبهنظامیانی که جهت پیوستن به قیام سنی ها علیه نیروهای آمریکایی و همچنین شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران از خاک ایران عبور میکردهاند، چشم فرو بسته باشد.
این پارادوکس، اسامه بنلادن را ناگزیر به نوعی بند بازی [با رژیم ایران] میکند، آنهم در حالیکه شاخه عراقی القاعده مایل بوده است با رژیم ایران برخی خرده حسابها را تصفیه کند.
(اما) بنلادن در نامهای به تاریخ ۱۸اکتبر ۲۰۰۷به یک مسئول عملیاتی عراقی، از تهدیدهای القاعده در عراق علیه رژیم تهران اینگونه انتقاد میکند: «شما با ما درباره این مسأله حساس که به منافع همه ما مربوط میشود (…) مشورت نکردهاید درحالیکه شما میدانید که ایران، مسیر اصلی ما بهلحاظ انتقال پول، نفر و ارتباطاتمان است»