خانه / اخبار مهم روز / وقتی اپوزیسیون بی ریشه نمی گذارد اعتراضات مردم به سرانجام برسد

وقتی اپوزیسیون بی ریشه نمی گذارد اعتراضات مردم به سرانجام برسد

جان اسپوزیتو،
جان اسپوزیتو، از شناخته شده ترین کارشناسان مسائل خاورمیانه، جنبش های بهار عربی را آغازگر شکل جدیدی از فعالیت های سیاسی می داند. او در توصیف این سبک جدید از بیان اعتراضات، آن را در تقابل با نوع سنتی فعالیت سیاسی که خود آن را “اکتیویسم” می خواند، “اِنگِیجیسم” می نامد.

اگرچه اکتیویست ها دارای هویت سازمان یافته و مشخصی می باشند و عمدتا در نهادهای ایدئولوژیک طبقه بندی می شوند ولی در مقابل انگیجیسم فاقد هویت و سازمان یافتگی مشخص بود و صرفا ماهیت ایشان حول موضوعات مختلف شکل می گیرد نه بسته های حکومتی- ایدئولوژیک منسجم.

اگر به عنوان مثال در سال 57، هویت یک توده ای در تلاش برای رسیدن به حاکمیت حزب مطلوبش شکل می گرفت و خود را تابعی از سلسله مراتب سازمانی می دید، اینک اما انگیجیست ها صرفا می دانند که بیکارند و تنها چیزی که می خواهند اشتغال است و هیچ شکلی برای فردای براندازی و ایجاد یک حکومت متصور نیستند. جنبش های انگیجیستی از “اشغال وال استریت” تا “بهار عربی” فاقد برنامه ریزی و دستورکار تاکتیکی مشترک و توافق شده هستند. نتیجه اینکه چنین جنبش هایی حتی اگر قادر باشند در بعد سلبی، حکومت مستقر را ساقط کنند، قادر به ایجاد شکلی جدید از حکمرانی نخواهند بود.
در یک کلام اینگیجیسم فرزند زمانه ماست و اینترنت تنها ابزار هویتی آنها می باشد. اینترنت توانسته فرصتی ایجاد کند که انسان هایی که هیچ نقطه مشترک هویتی، قومیتی و سیاسی با هم ندارند، حول یک موضوع محتوایی مشخص متحد شوند و نظام را به چالش بگیرند. اما متاسفانه به جای آنکه این ابزار کارآمد (اینترنت) توسط اپوزیسیون بااصالت و ریشه دار استفاده شود، توسط ضدانقلابی بکار گرفته می شود که صرفا به دلیل شهرت و معروفیت توانسته برای خود تریبون دست و پا کند، نه غنای محتوایی.
اما خطر انگیجیسم ها زمانی نمود پیدا می کند که از توان حداکثری نارضایتی و مطالبات مردم استفاده می کند، اما به دلیل عدم پشتوانه ایدئولوژیک و فکری به سرانجام نمی رسد؛ جنبش هایی مانند «تسخیر وال استریت» و «بهار عربی» که در سال های اخیر با ابزار اینترنت و عدم غنای فکری شکل گرفتند، نه تنها در بعد سلبی نتوانستند به هدف خود، یعنی سقوط نظام حاکم برسند، بلکه بهانه را برای سرکوب مطالبات مردم فراهم کردند.
در ایران نیز، حرکت انگیجیسم ها برای سرنگونی جمهوری اسلامی، از فتح الله خالقی یزدی، معروف به «هخا» که به عنوان شومن ایرانی مقیم آمریکا شناخته می شد، آغاز شد. زمانی که این فرد مدعی شد در تاریخ 10 مهر 83، 50 فروند هواپیما را به سمت ایران گسیل می کند. امری که به یک موضوع کمدی و دستمایه ای برای تمسخر اپوزیسیون توسط جمهوری اسلامی تبدیل شد.
در یک سال اخیر، فراخوان های متعددی از طرف جریاناتی که گروه های انگیجیست را تشکیل می دهند، برای حضور در کف خیابان و مبارزه علیه رژیم داده شد. «ری استارت» که از طرف سیدمحمد حسینی، شومن سابقه صداوسیما اداره می شود و «جنبش فداییان ایران» که از طرف سعید شمیرانی، مجری اخراجی تلویزیون ایران آریایی راه اندازی شده، در یک سال اخیر، بارها طرفداران خود را به حضور در خیابان ها و مبارزه علیه رژیم دعوت کرده اند. فراخوان هایی که همیشه با دعوت به خشونت و درگیری همراه بوده اما عدم اصالت چنین گروه هایی مانع از آن شده که این حرکت ها گسترش یابد. حرکت هایی که صرفا با استفاده از تهییج مردم به راه افتاده اما به دلیل نداشتن عقبه فکری فروکش کرده است. جالب آنکه نمودارهای مربوط به نقشه زمانبندی اعتراضات در یک هفته اخیر نشان می دهد، که عدم برنامه ریزی صحیح اپوزیسیونی که «بی ریشه» معرفی شد، تنها توانست مردم را در چهار روز اول به خیابان ها بکشاند و بعد از چند روز، مردم به خانه هایشان بازگشته اند.

متاسفانه در سال های اخیر، حضور کمرنگ اپوزیسیون بااصالت (فازغ از هرگونه جبهه گیری سیاسی) باعث شده تا هرکسی که به رسانه و شبکه های اجتماعی دسترسی داشته باشد، خود را رهبر اپوزیسیون معرفی کند و ظرفیت عدم رضایت مردم از رژیم را با فراخوان های بی هویت مستهلک کرده و امیدها را برای سرنگونی جمهوری اسلامی ناامید نماید.
اکنون زمانی برای پوست اندازی جریانات ریشه دار اپوزیسیون است تا با کنار گذاشتن اختلافات درونی، اپوزیسیون سطحی و بی ریشه را کنار بگذارد و غنای محتوایی و سازمانی خود را برای مردمی که تشنه انسجام فکری برای مبارزه هستند، عرضه کند.
اپوزیسیون با اصالت و ریشه دار می داند که باید به صورت نرم عمل کند نه تحت تاثیر فضای جامعه، «جوگیر» شود. برای آنکه پدیده فرهنگی مانند روز کوروش در 7 آبان به ثمر بنشیند، سال ها صبر می کند تا سرانجام حداقل 20 هزار نفر را در فراخوانی یک جا جمع کند، اما اپوزیسیون بی اصالت، تنها نوک بینی خود را می بیند، نمی تواند برنامه ریزی بلندمدت داشته باشد چون از پشتوانه فکری قوی برخوردار نیست.