شعر رها – تقدیم به جان جانان : ( یک زندانی سیاسی از داخل )

مسعود رجوی

یارا ز وفا توگفته بودی
ازمهروصفا توگفته بودی
بیگانه اگرچه بندمان کرد
از کینه رها تو گفته بودی
سیلاب اگر چه هستمان برد
صبردرهمه جا توگفته بودی
جان برکف اگر گرفته ایم ما
ازصدق و فدا تو گفته بودی
با قامت تو نکرده مقیاس
از سروقدا توگفته بودی
با شوق تو گشته ایم دل ارام
از نرگس ما تو گفته بودی
صد باراگر به چاره آیند
دانیم همه را تو گفته بودی
مستانه نگفته ایم که ازهوش
بیداری ما تو گفته بودی
این پای اگرشکسته ،آییم
با سربه سرا توگفته بودی
بردار اگر شویم چوحلاج
از لاله رخا تو گفته بودی
دیگربه وصال نمانده راهی
با جمع رها توگفته بودی
( یک زندانی سیاسی از داخل )