-«ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند»
کتاب جدید دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت در آمریکا
درباره قتلعام ۶۷و جنبش دادخواهی
تقریظ ها و پیشگفتار از:
-سناتور جوزف لیبرمن
-مایکل موکیزی
-سفیر کنت بلکول
-سر جفری رابرتسون
انتشار کتاب «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» که توسط دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت در آمریکا تهیه شده، روز جمعه گذشته طی یک کنفرانس مطبوعاتی در کلوپ ملی مطبوعات در واشینگتن با حضور شخصیتهای برجسته آمریکایی، اعلام شد.
سفیر کنت بلکول سفیر پیشین آمریکا در کمیسیون حقوقبشر در ژنو نگارنده پیشگفتار این کتاب طی یک مصاحبه اختصاصی با سیمای آزادی در کنفرانس واشینگتن، گفت:
من افتخار آنرا یافتم که پیشگفتار این کتاب را بنویسم. کتابی که خواهان شفافیت و دسترسی به مزارهای جمعی میشود که نتیجه اعدام خودسرانه ۳۰هزار ایرانی بوده است. جلسه امروز برای روشنساختن گذشته تاریک (رژیم) ایران بود و برای درخواست اینکه خانوادههای قربانیان بتوانند (پرونده را) بهسرانجام برسانند، آن هم در همخوانی با درخواستهای سازمان ملل برای شفافیت. ما همچنان در تلاش برای پیشبرد درخواستهایمان هستیم تا تیمهای پزشکی قانونی و انسانشناسی بتوانند (به ایران) بروند و مزارها را (مورد تحقیق قرار بدهند) و حقیقت را مستند کنند؛ این به عدالت و پاسخگویی در ایران منجر خواهد شد.
لیندا چاوز، مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید نیز در مصاحبه با سیمای آزادی، تأکید کرد:
انتشار کتاب «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» بسیار مهم است، چون اولینباری است که میتوانیم شواهد مستندی درباره قساوتهایی در اختیار داشته باشیم که در سال ۱۹۸۸در ایران رخ داده است، وقتی که ۳۰هزار تن توسط رژیم بهخاطر عقاید سیاسیشان بهقتل رسیدند… . این کتاب بسیار مهمی برای بازگو کردن داستان اعمال رژیم ایران در سال ۱۹۸۸است. اما اهمیت آن امروز در این است که به جهان بگوید، هیچچیز در داخل ایران تغییر نکرده و برخی از عاملان همان قتلعام، در بالاترین سطوح حکومتی این رژیم بوده و هستند. من توصیه میکنم که همه این کتاب را مطالعه کنند و این کتاب فراخوانی برای اقدام باشد و رژیم ایران بهخاطر قتلعام ۳۰هزار انسان بیگناه، مورد حسابرسی قرار گیرد.
کتاب «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» که در کتابخانه کنگره آمریکا به ثبت رسیده، دارای ۱۳۸صفحه و ۹فصل و حاوی دهها عکس و سند و مدارک مستند و غیرقابل انکار درباره قتلعام ۶۷و جنایات رژیم آخوندی است. از جمله فتوای جنایتکارانه خمینی جلاد برای کشتار جمعی مجاهدین، نامههای اعتراضی منتظری جانشین وقت خمینی و پاسخهای خمینی به او، تصاویر برخی گورهای دستجمعی، و همچنین شهادت زندانیان از بندرسته و شاهدان قتلعام ۶۷٫
بخشی از این کتاب به معرفی اصلیترین دستاندارکاران قتلعام اختصاص دارد و در بخش دیگری از کتاب توضیح داده شده است که چهطور رژیم آخوندی در سالهای بعد از قتلعام و تا همین امروز نیز همان رویه اعدام و کشتار زندانیان سیاسی و هواداران مجاهدین را ادامه داده است.
در فصل هفتم کتاب، جنبش دادخواهی و پیشرفتهای آن تشریح شده است و در فصل هشتم، وضعیت کنونی حقوقبشر در ایران شرح داده شده و تأکید شده است که رژیم آخوندی در دوران ریاستجمهوری آخوند روحانی، اقدامات سرکوبگرانه و موج اعدامها را افزایش داده است.
کتاب «ایران، جایی که قتلعامکنندگان حکومت میکنند» در فصل نهم، به اقدامات مشخص و ضروری در قبال قتلعام ۶۷و سایر جنایات رژیم میپردازد و به محاکمه سران حکومت آخوندی، بهویژه مسئولان مستقیم و غیرمستقیم قتلعام سی هزار زندانی سیاسی فراخوان میدهد.
این کتاب حاوی دو تغریظ توسط سناتور جوزف لیبرمن کاندیدای پیشین معاون ریاستجمهوری و قاضی مایکل موکیزی وزیر پیشین دادگستری آمریکاست.
سناتور لیبرمن، مینویسد: «این یک کتاب پرمعنا و حاوی توضیحات جزیی درباره یک جنایت علیه بشریت در تابستان سال ۱۹۸۸است. وقتی اعمال قساوتبار صورت میگیرد، ما نمیتوانیم از آن چشمپوشی کنیم. فقط با تأکید بر انجام تحقیقات مستقل و اشراف به آنچه اتفاق افتاده میتوانیم از تکرار چنین قساوتهایی جلوگیری کنیم. بیشتر این کتاب توسط مخالفان ایرانی و رزمندگان آزادی گردآوری شده که توسط حکومت (ایران) هدف قرار گرفتهاند. ما باید داستانهای آنها را بخوانیم و آنرا به داستان خودمان تبدیل کنیم».
مایکل موکیزی تصریح میکند: «این کتاب… (جنایاتی را) تشریح میکند که در سال ۱۹۸۸شروع شد و تا به امروز ادامه دارد و عاملان آن همچنان در قدرتند. اعدامهای جمعی اعضای مجاهدین در تابستان خونین ۱۹۸۸ یک شروع بود، اما بسیاری از مسئولان آن دادگاههای نمایشی و هزاران اعدام، همچنان بر سر کارند و رئیسجمهور کنونی (رژیم ایران) حسن روحانی، بیش از ۳۰۰۰اعدام را در کارنامه خود دارد. اینها کسانی هستند که ایالات متحده و سایر حامیان برجام برای اجرای وعده (رژیم) ایران به رها کردن تلاشش برای (دستیابی به) تسلیحات اتمی به آنها اتکا میکنند. در نتیجه، این کتاب هم یک فراخوان به پاسخگویی است و هم یک درس عبرت. کتابی است که باید هر کسی نسبت به عدالت و امنیت دغدغه خاطر دارد، آنرا بخواند».
در پیشگفتار کتاب دفتر نمایندگی شورا در واشینگتن، سفیر کنت بلکول ضمن مروری بر وقایع قتلعام ۶۷، مینویسد: «انتشار این کتاب به این دلیل به موقع است که مسئولان آن «تابستان خونین» در ایران، هرگز مورد حسابرسی قرار نگرفتهاند… جنایاتکاران همچنان در مسند قدرتند و جنایاتشان ادامه دارد… اعضای «هیأتهای مرگ»… همچنان در مواضع بالای حکومتی هستند، از جمله علیرضا آوایی وزیر کنونی دادگستری (رژیم ایران)… کتاب شورای ملی مقاومت، ما را با وقایع سال ۱۹۸۸و وقایع ایران امروز آشنا میکند؛ جایی که مسئولان آن جنایات وحشتناک در سال ۱۹۸۸، همچنان با خشونت، تحقیر و اعدام، حکومت میکنند. اگر جامعه جهانی متعهد به حفاظت از عدالت و حقوقبشر است، ما باید خواهان آن بشویم که ناقضان قانون بینالملل، آن هم در این ابعاد مرگبار، بهخاطر اعمالشان، مورد حسابرسی قرار بگیرند».
سر جفری رابرتسون در دیباچه این کتاب، نخست وقایعی را که به قتلعام سال ۶۷منجر شد تشریح کرده و با اشاره به تحقیقات و نتیجهگیریهای حقوقی خودش درباره این جنایت، مینویسد: «بدون هیچگونه شک و تردیدی، (اعدامهای سال ۶۷) جنایت علیه بشریت است».
وی سپس موارد مشخصی را ذکر میکند و بر پایه آن استدلال میکند که رژیم در قتلعام ۶۷و همچنین با پنهانکردن اجساد شهیدان، قانون بینالملل را بهطور جدی نقض کرده است؛ او میافزاید که تمام این موارد، هم تمامیت رژیم و هم مسئولان قتلعام را مشمول جرم جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت میکند که باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.
وی میافزاید: «اعضای هیأت مرگ و مقامات ارشد زندان که این اعدامها را سازماندهی و مجاز کردند، بهخوبی شناختهشده هستند و شکی وجود ندارد که (افراد) سپاه پاسداران که جزو دژخیمان و اعضای جوخههای آتش بودهاند و گورها را کندهاند نیز قابل شناسایی هستند… شواهدی وجود دارد که در برخی زندانها، زندانبانان با اعضای سپاه پاسداران که کشتارها را انجام دادند، جایگزین شدند… وضعیت امروز در ایران، نشاندهنده عواقب مصونیت از مجازات بهخاطر جنایت علیه بشریتی است که هرگز به درستی مورد تحقیق… قرار نگرفته است».
سر جفری رابرتسون بر مسئولیت شورای امنیت برای تشکیل یک دادگاه بینالمللی بهمنظور تحقیق درباره قتلعام ۶۷تأکید میکند چرا که در غیراینصورت، « (رژیم) ایران به نقض قانون بینالملل ادامه خواهد داد؛ (قانونی که) سران (این رژیم) در سال ۱۹۸۸، با قساوت آنرا به چالش کشیدند».