مهرداد بهار- فرزند ملک الشعرای بهار- نوشته است، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای میانه و آسیای غربی دو عید، رواج داشته است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار میشدهاست. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته میشده است.
در ایران، آیین مرگ و رستاخیز سیاوش با نوروز پیوند خورده است؛ به این ترتیب که چند روز پیش از عید، به سوگ سیاوش مینشستند و با فرا رسیدن نوروز، به جشن و شادی دست میزدند؛ چنان که گویا سیاوش، زنده شده باشد. در این روزهای فرخنده عید، یاد و نام سیاوشان دوران، جاودانه فروغها، گرامی باد. نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد تا نگویند که از یاد فراموشانند!
“عید آفرینش” “عید رستاخیز” و “سوک سیاوش” کلمات و مفاهیم ارزشمند و انگیزاننده ای هستند که نیاکان ما برای فلسفه نوروزهمیشه ماندگاراز خود بجای گذاشته اند.
در آستانه عید هزار و سیصد و نود و هفت، درست پس از چهاردهه پس ازانقلاب ضد سلطنتی، همه قرائن و نشانه ها، خبر از انقلاب و رستاخیزی دیگر میدهند. مردم ایران تصمیم گرفته اند با نثار جان و هستی خویش ” شیخ عمامه بسر” را نیز همانند سلف تاجدارش روانه بایگانی تاریخ نمایند. از قیام و خیزش تعیین کننده دیماه بسیار گفته و نوشته اند. فریاد مال غارت شدگان را همگان شنیده ایم. سالی که گذشت براستی سال اعتراض همه اقشار مردم ایران علیه آخوندهای غارتگر و وطن فروش بود. قصدم گزارش اعتراضات نیست فقط مشت نمونه خروار، میپردازم به چند اعتراض مهم درهفته ای که گذشت. تسخیرنمایش جمعه اصفهان توسط کشاورزان زحمتکش و پشت کردن آنها به نماینده ولی فقیه پوشالی و شعارهای معنادارشان، صحنه با شکوهی از اعتراضات مستمرمردم ایران بود.
خیزش قهرمانانه کارگران فولاد اهواز و شعارهای کوبنده آنان نظیر تهدید و زندان دیگر فایده ندارد…!
اعتراضات و اعتصابات سراسری کارگران هفته تپه خوزستان که صدایش در سراسر ایران شنیده شد.
اعتراضات ساختارشکنانه و براندازانه زنان در جای جای این زیباترین وطن بحث جداگانه ای میطلبد.
ماحصل اینکه در سالی که گذشت فریاد بی شرف، بی شرف مردم در اقصی نقاط میهن در زنجیر، نشان ازداشتن شرف خلقی در زنجیراست که برغم خفقان مطلق و سرکوب و شکنجه و اعدام همچنان سرفراز و بلند قامت ایستاده است. انقلابی معاصر ارنستو چگوارا میگوید: “برای تشخیص زنده یا مرده بودن یک انسان، به شرف او نگاه کنید نه به نبض او…”
به عبارت دیگر در آستانه بهارطبیعت بوضوع و با گوش دل میتوان صدای پاهای جمع مستان را که کف زنان و پای کوبان و هلهله زنان می آیند، شنید و دید و لمس کرد. در و دیوار گواهی میدهند که عمر ولی فقیه نکبتی به پایان رسیده است. ویکتورهوگو یکبار گفت: “هیچ چیزی قدرتمندتر از فکری نیست که زمانش فرا رسیده باشد».
نوشته کوتاهم را با جمله ای از خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در این زمنیه به پایان میرسانم که گفت:”نوروز حقیقی ایران در راه است. زمان خانهتکانی بزرگ میهن فرا رسیده است”.