بهار و سبزینگی راز و رمز ماندگاری طبیعت است، مسیر و سیر، افت و خیز های جامعه راگویی باز گو می کند. شادی و نشاط، خوشحالی، حرکات خود به خودی و بی سر و ته نیست، بلکه جریان پویایی یک انقلاب را هم نشان می دهد.
« بهار» به ما می آموزد، که باید سرشار بود از محبت، عشق و علایق به مردم، طریق و روش خوب زیستن در یک جامعه و اجتماع، را آموخت، نه فردی و سکون، پویایی و تغییر در همه زمینه ها، برای همین است که بهار و نوروز به عنوان فصل تغییر و تحول آمده است.
آنان که با مجاهدین بنحویی سرو کار دارند این سرشاری، شاد بودن، اجتماعی نگریستن، بی چشمداشت کار کردن، منافع جمع را دیدن، از خود گذشتگی و… را می بینند.
آیا این بهار نیست!؟
پس، بهار نمود عینی اش را در اجتماع دارد، انسان آن موقع بها ر را واقعاً بهار می داند، که تغییر و تحولی و یا انتخاب شایسته ای صورت گیرد ، راه و مسیری را برگزیند و بهایش را بدهد، آن موقع بهار است.
بهار اصلی همان سرنگونی آخوند ها ست. چون از شادی مردم، طبیعت هم همنوا بهار می شود.
بهار درآزادگی، انسانیت و مردم داری و… تبین می شود، همانجایی که خانه امید خودمی شود و به آن افتخار میکند.
بهار و امید و خانه آنهایی که دل در گرو آزادی دارند بدون شک مجاهدین است! باور کنید.
چون آنها سازندگان «بهار» واقعی برای خلقشان هستند.