خانه / مقالات / فکر بازگشت به آغوش خانواده و جامعه را مانند بسیاری از زندانیان، زیر تیغ استبداد، سلاخی کرده بودم…! – آتنا فرقدانی

فکر بازگشت به آغوش خانواده و جامعه را مانند بسیاری از زندانیان، زیر تیغ استبداد، سلاخی کرده بودم…! – آتنا فرقدانی

آتنا فرقدانی“20 دی ماه یاد آور خاطره ای است که تنها به دلیل انتشار ویدیویی که در آن از ضرب و شتمم به دلیل کشیدن نقاشی روی لیوان های کاغذی در سلول انفرادی، سخن گفته بودم؛ به طور ناگهانی به دادگاه احضار و با ضرب و شتم پیش چشمان خانواده ام در حالی که مادرم فریاد می کشید دخترم رو نزنید و پدرم به گریه افتاده بود؛ به زندان مخوف قرچک منتقل شدم و هرگز گمان نمی کردم دیگر به خانه بازگردم…!
اردیبهشت ۱۳۹۵ با حمایت های “انجمن کاریکاتوریست های امریکا CRNI، نیک آهنگ کوثر و بسیاری از هنرمندان عزیز، سازمان ها و مدافعان بین المللی حقوق بشر و با حمایت های بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی داخل کشور که به دلایل امنیتی از ذکر نام آنها معذورم و حمایت های هموطنان عزیزم در ایران و خارج از کشور”، به آغوش خانواده و جامعه بازگشتم. اما آنچه قابل بازگشت نیست؛ نشخوار مداوم تک تک عناصری در ذهن است که بعد از زندان معنایی متفاوت و گاه هولناک به خود می گیرند؛ هم چون یک”لیوان کاغذی” که بسیاری را چون عطر چای، جانشان را گرم می کند، اما برای من دیدنش وجودم را سراسر خشم…! و یاد کسانی دایما برایم زنده می شود که چون دایره های سفید لیوان های کاغذی، روزها و عقربه های ساعت را به تکرار، بی نام و نشان در زندان دور می زنند…! فراموششان نکنیم دایره های بی نشانی چون: “فهیمه اعرفی، مریم اکبری منفرد، الهام برمکی، بهناز ذاکری، فاطمه مثنی، رویا صابری نژاد، زهرا زهتابچی، مریم نقاش زرگران، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، مرجان داوری، نازیلا حمیداوا و……………..!”
برگرفته از فیس آتنا فرقدانی