بعد از مراسم خیره کننده کهکشان أزادی در پاریس و حضور گسترده ایرانیان در آن ، خشم مزدوران بیرونی رژیم و بلاخص رژیم پلید آخوندی قابل درک بود ،این خشم اینقدر بزرک بود که از ماهها قبل برای برهم زدن و خنثی کردن آن به هر تلاشی دست یازید . و نهایتأ بعد از بی نتیجه بودن آن اقدامات ،
رژیم ریسک بزرگ یک بمب گذاری و عملیات تروریستی ، برای کشتار جمعی هواداران و اعضای مقاومت را بجان خرید .
و نهایتأ انجام این عملیات ،همزمان با سفر تیم روحانی ،ظریف به اروپا ،در دستور کار رژیم قرار گرفت . ، ظاهرآ رژیم تصور می کرد ، انجام همزمانی این عملیات در زمان سفر تیم سیاسی خود به اروپا ، نگاه ها را بیشتر معطوف به این سفر می کند و ضمن اینکه از انعکاس بیشتر مراسم بزرگ مقاومت ایران میکاهد نظر سیستم های امنیتی اروپا را هم می تواند به جانب دیگر گمراه کند .
در هر صورت خوشبختانه با درایت نیروهای ضد تروریستی کشورهای اروپایی این طرح تروریستی، خنثی و نماینده سیاسی رژیم بعلاوه عوامل دخیل در آن دستگیر شد ند ،و بالطبع تبعات سنکینی برای رژیم در پی خواهد داشت . اما اوج بی شرافتی نیروهای ظاهرأ سیاسی نه در نادیده گرفتن این عملیات تروریستی ، بلکه رژیم وار ، آن را متوجه مجاهدین کردن ، بود ، در بسیاری مقالات یا میز گرد های انجام شده ،به رغم تمام شواهد اعلام شده از سوی داستانی بلژیک و فرانسه و آلمان و دستگیر کردن متهمان ،باز به هوادار بودن دو نَفَر بمب گذار و نهایتا ایجاد تشکیک در این عملیات اصرار داشتند .
من اما از منظری دیگر و به موضوع دیگری که در یکی از این میزکردها انجام شد ، نگاهی کوتاه می اندازم : .
اخیرأ میز گردی توسط سایت ایران گلوبال توسط مدیریت این سایت آقای توکلی با دو تن از طالبان سلطنت در خصوص طرح ده مادهایی اعلام شده توسط خانم مریم رجوی ،انجام شده است که فیلم آن در این سایت موجود است .
، عمق ناآگاهی و کینه شرکت کنندگان در این میز گرد البته قابل پیش بینی بود ،ولی بررسی چند نکته از مواضع اینان کمک بیشتری به این آشفته بازار فکری در حوضه سیاسی در مقطع سرنگونی رژیم می تواند بکند .
من از آقای توکلی انتظار ندارم به مانند یک عنصر سیاسی آگاه عمل کند ، و مسئولیت حرفی را که می زند عمیقأ فهم کند ، گم شدن در وادی فضای مجازی در میان طیفی حراف و بی مسئولیت در حوزه های مختلف ،او را از تمرکز وتعمق دور کرده است ، بعد از شنیدن حرف های ایشان : برای سرنگونی جمهوری اسلامی باید یک ائتلاف عمومی از چپ تا راست ،ایجاد شود ،شوکه شدم ،أن هم از زبان کسی که خود را کماکان چپ می داند و از دل جریانی با یک ایئدولوژی مارکسیستی بیرون آمده ،بسیار تعجب برنکیز است . ، آقای توکلی لطفأ اگر می توانید بروید با سازمانی که به صد تیکه آنرا تبدیل کرده اید ، ائتلاف مجدد کنید ! ،لطفأ بروید با باقی مانده و پراکنده سازمان چریکهای فدایی خلق مجددأ یکی شود با دیگر احزاب کمونیست پیش کش !
حالا لطفأ بعد از اینکه چریکها را مجددأ با هم متحد کردید ،بروید ( کمونیستها و چپها ) را با هم متحد کنید ! و اکر توانستید یک جلسه و نشست مشترک با هم بگذارید ، اما نه جلسه و نشستی از جنس نشست اکثریت در کلن آلمان ، حتمأ جلسه و نشست حزب جدید چپ ها (( یا همان اکثریت سابق )) را دیده اید ؟؟، ملقمه ای از بی برنامه گی و ناشیگری و نهایتأ نتیجه ای به بزرگی هیچ ! دقیقأ هیچ مثل سابق …
کسانی که توانایی اتحادی کوچک حتی در درون سازمان سیاسی خودشان ، که همه ظاهرأ دارای یک فکر و یک أیده هستند را ندارند ! لطفأ دم از همه با هم نزنند ،، چؤن بیش از حد مضحک به نظر می رسد .
بی اطلاعی مطلق از مجاهدین خلق عمده توانایی های مهمانان برنامه نبود ،بلکه عدم تمرکز و ناآگهی بر گفته های خودشان هم ، یکی دیگر از توانایی های آنها بود . مثلا خانم آزاد وقتی برنامه ده ماده ایی خانم رجوی را می شنود ،می گوید حرف ها قشنگ است ولی ما باید به عملکرد سازمان در قبل وبعد از انقلاب توجه کنیم ،نه حرفها و برنامه ها !!!
، و بعد تعدادی به قول خودش کلید واژه را تحویل می دهد ،، که این کلید واژه ها را از دل إسناد سازمان مجاهدین بعد از مدت ها بررسی بدست آورده است !!! عجبا !!
مثلا در مورد واژه جدایی دین از دولت ! اول در ذهن خودش حکومت را می سازد و بعد بر اساس ذهنیت خودش جدایی دین از دولت را امری غیر ممکن می داند و اعلام می فرماید : باید جدایی دین از حکومت باشد نه جدایی دین از دولت ….
چؤن در ته نظر گاه او ، حکومت ،همانا حکومت های شاهنشایی و ولایت فقیه است که ،جا خوش کرده است ، و چیزی ورای ان را نه می داند و نه درک می کند .
، در ذهن او دولت تنها در بدنه یک حکومت معنا می یابد
. نداشتن تلفن موبایل و اینتر نت ،اوج وقاحت و بلاهت کسی است که هیچ اطلاعی حتی کوچک از سازمانی با این عریض و طویلی و حضور گسترده در صحنه داخلی ،منطقه ای و بین المللی ندارد .
عدم دسترسی اعضای سازمان به تلفن و اینترنت فقط از زبان مزدوران شنیدنش مضحک نبود ،ایشان کمدی مضحک انسانی مفلوک را به حد علای خود گسترش دادند ،دیگر کلید واژه ای که ایشان کشف کردند ، کلید واژه ارتش اسلامی بود !!!! واژه ایی که هیچ گاه و هیچ وقت در سازمان مجاهدین استفاده نشده است ،کسی نبود به او بگوید استفاده از این کلید واژه مختص حکومت آخوندی بوده و هست .و نه مجاهدین …
،تا بیشتر موجب آبروریزی خانم ویکتوریا أزاد نشود .
،
توهین فاحشه بودن به زنان مجاهد خلق ، البته ، تنها لایق تیپای اجتماعی بی هویتی چؤن خود ایشان است . که به آن نمی پردازم .
تناقض بزرگ دیگر در حرفهای ایشان ،اینکه خودش از جدا شدگان فامیلش صحبت می کند ،ولی با این حال با وقاحت تمام اعلام میکند ، مجاهدین به کسی اجازه خروج از سازمان را نمی دهند !! عجبا !! حتمأ بستگان ایشان از روی سیم های خاردار فرار کرده اند ! و خودشان را به محل أمن اروپا رساندن اند !! و عجیب این است چرا حالا که از زندان مجاهدین فرار کرده اند و این همه مورد ظلم قرار گرفته اند !! چرا فردأ با جمعأ ،شکایتی علیه مجاهدین در کشورهای اروپایی مطرح و تنظیم نمی کنند . تا سیه رو شود هر که در او غش باشد .
ایشان ادعا می کند میخواهد در مورد تاریخچه و عملکرد مجاهدین در قبل و بعد از انقلاب صحبت کند ،بعد بامانور دادن روی چند تا به قول خود ش ، کلید واژه چؤن ارتش اسلامی ، شهادت و طهارت و یا شرط باور داشتن اسلامی ،به کشف تاریخچه مجاهدین نائل می شود ،جل الخالق …
. در مورد همچو موجودی چه می توان بیشتر کفت که لایقش باشد . فقط برای اطلاع ایشان اضافه می کنم
در ارتش أزادی بخش و نه ارتش اسلامی که هیچ جا مورد استفاده قرار نگرفته ، بسیاری افراد غیر مسلمان و مسیحی ،و کمونیست و حتی خارجی هم وجود داشت ، که ظاهرأ خانم أزاد از آن هیچ نمی داند .
آقای إیجابی دیگر شرکت کننده در میز گرد ، می پرسد : مجاهدین قبل از اعلام هر ائتلاف جدیدی ،باید علت خروج بعضی از أعضاء شورا را از شورای ملی مقاومت اعلام کنند .
اگر ایشان کمی در حوزه مسائل سیاسی دقت می کردند ،خودشان به جواب می رسیدند ، ولی ایشان به خودشان تعهد داده اند که وجب نکرده گز ،کنند . عضویت در سازمان مجاهدین و شورا ملی مقاومت ،یعنی کار دائم و حرفه ایی ،و ٢۴ ساعته ، چیزی که شما حداقل از آن بیخبرید . و بی شک ، شرکت در جبهه همبستگی ملی نیز از این امر مستثنی نیست . همین وحشت فعالیت مستمر بر علیه رژیم است که دست های بسیاری را برای حضور در جبهه همبستگی می لرزاند .
البته بهتر بود ایشان برای اینکه به فهم بهتری از ائتلاف برسند خوب بود اول نظری به سرنوشت شورای ملی سلطنت طلبها که داری یک فکر و یک رهبر واحد بودند ،می انداختند ،هرچند ائتلاف سلطنت طلبها نه در پوشش یک حزب بلکه در هئیت یک ائتلاف خودش به اندازی کافی تراژیک کمدی هست ، کسانی که عمیقأ به رژیم گذشته اعتقاد دارند و رضا خان هیچ پنج را نیز قبول دارند ولی توانایی ایجاد یک حزب واحد و یا حتی شورای واحد را ندارند ،بعد مجاهدین را مورد باز خواست قرار می دهند .
این روز ها اتفاقأ در سالگرد ترور آقای قاسم لو رهبر حزب دمکرات کردستان یکی از این جدا شدگان از شورا هستیم ، اگر چیزی در مورد چگونگی کشته شدن او تاکنون نشنیده اید می توانید با کمی گذاشتن وقت به اطلاعاتی که در این خصوص در اینترنت هست ،دسترسی بیابید . ایشان و حزب مربوطه در دوره ای به این نتیجه رسیدن و اصرارداشتند برای رسیدن به یک مصالحه با رژیم وارد کفتگو شوند ، انجام این گونه گفتگوها با رژیم در هر سطحی و با هرکسی ،خارج از الزامات وتعهدات عضویت مبنی بر نفی تمامیت رژیم در شورا بود . لاجرم ایشان به رغم هشدار های مسئولین شورا ، به راه پر از توطئه ای رفتند ،که بهایش جان او و دیگر اعضای حزب دمکرات کردستان ایران بود . فریبا هشترودی سر از ایران در آورد و با سیستم انجمن نجات رژیم وارد گفتگو شد
متین دفتری و همسرش نیز بر همین مصداق شورا را ترک کرد ند ، اگر شما در این دوره جدایی چیزی از فعالیتهای سیاسی ایشان شنیدید ، ما هم شنیده ایم !؟
ظاهرأ إیجاب کرده آقای ایجابی حتی به حرفهای مطرح شده از سوی خانم رجوی هم گوش نکند ولی اظهار نظر بکند ،
در مورد حقوق ملیتها و اقوام ، خانم رجوی بر حق خودمختاری تاکید کردند ، و به عنوان مثال از طرح جامع خود مختاری کردستان که ٣۵ سال پیش مورد تصویب شورا قرار گرفت صحبت کردند و آقای إیجابی می پرسد : ،چرا خودمختاری فقط برای کردستان و دیگران خیر !!؟ ایشان حتی نفهمیدند این مثال ، تنها به عنوان نمونه عملی طرح خودمختاری دیگر ملیتها و اقوام مطرح شد ، و نه اینکه خود مختاری تنها مختص کردستان است ،
این حجم بی اطلاعی از سازمانی که می خواهند در مورد آن صحبت کنند واقعا حیرت آور است . ولی طبیعتأ اجتناب ناپذیر !
ترس و وحشت رژیم از سرنگونی ، دیگر برای کودن ترین افراد درون رژیم هم از روز روشن تر شده است ، اما از طرف دیگر ترس وحشت أینده سیاسی نسلی وامانده در در حوزه سیاسی ،که طی چهـل سال گذشته بجز خنجر از پشت زدن به مجاهدین هیچ راهی را نرفته اند نیز قابل درک است .
وضعیت سلطنت طلبهای فحاش و آلت دست رژیم به رهبری رضا هیچ پنج که دیگر از حالت تهوه گذشته است .
اعلام فراخوان مجدد طرح هبستگی ملی از سوی مجاهدین ،اوج اقتدار سیاسی جریانی را می رساند که الزامأ نه برای به دست گرفتن قدرت سیاسی بلکه اشتراک مساعی و نزدیکی عملی همگان برای سرنگونی هر چه سریعتر رژیم پلید آخوندی و نجات مردم در بند میهن است .
دستهای مقاومت بار دیگر برای همبستگی دراز شده است .
این شمائید که با شرکتتان در جبهه همبستگی ملی و قبول الزامات حداقلی (جمهوری خواهی و رد تمامیت رژیم) در سرنگونی سریعتر رژیم اقدام می نمایید .
ناصر دریادل
14/07/2018