انباشته شدن کوه مشکلات مردم کشور و انبوه بحرانها در درون سیستم حکومتی ایران, تشابه عینی سونامی طبیعت در ساختار ولایت فقیه ایران است. اتفاق سونامی در طبیعت با اوج گیری انرژی متراکم زیر آبها و زمینها همراه با انفجارات در عرصه های مختلف و آماده انفجار و با حرکات عظیم و رو به بالا دگرگونی بسیار عمده ای را سبب میشود . این رخداد در عرصه اجتماعی یک انقلاب بسیار عظیم و بزرگی را تداعی می کند که تمامن نماد جامعه ولایت فقیه زده ایران است.
۴۰ سال ستم, ۴۰ سال تخریب تمامیت فرهنگ ایران زمین, ۴۰ سال کشتار بی سابقه مخالفان و قتل عام بی سابقه بیش از 30 هزار از بهترین فرزندان ایران فقط در سال 67 و اعدامهای چند صدتایی ( اغلب بطور روزانه) در دهه 60 و با فتوای پیر کفتار جماران, خمینی فاسد, 40 سال تخریب و فروش کلیه ثروتهای ملی و عقد قراردادهای هزاران بار بدتر از ترکمنچای و غیره, اکنون شاهد انفجار عظیم اجتماعی در عرصه ها و اصناف مختلف خلق های ایران زمین هستیم.
قیام دیماه 96 آتشی در ساختمان نظام ولایت روشن کرد که هرگز خاموش نخواهد شد و موتور محرک قیامهایی هست که هم چنان در سراسر ایران ادامه دارد.
مهمترین چالشهای حاکمیت از نطر نگارنده در شرایط فعلی عبارتند از:
الف- تحریمها ب – قیامها ج- آلترناتیو سازمان یافته
– تحریمها و کاربرد آن از اول حکومت خمینی در لفظ همواره مطرح بوده است . از همان اول هم, مماشات و پشتیبانی از رژیم در آشکار و نهان وجود داشته است. البته در هر دوره توجیه مماشات و پشتیبانی از رژیم در پوش مدره و اصلاح طلب ادامه یافته است. مماشات و سازشکاری سیاسی بخاطر معاملات پرسود اقتصادی با رژیم همراه با به کار برد ن لفظی تحریم, در عالم واقع تا قیام دی ماه 96 وجود داشته و هرگز صورت واقعی نداشته است. بعبارت بهتر وقتی مماشات هست یعنی معاملات هم هست منتهی با استفاده از ماهیت ارتجاعی و جهالت تاریخی حکومت ایران به آن رنگ و بوی تحریم می دادند و بازار کاذب کمبود اما پرسود را همیشه در مشت خود نگه می داشته اند.
در دوران جنگ هم که اوج بکارگیری کلمه تحریمها بود رژیم معامله با امریکا و اسرائیل را با ریاکاری دینی مخصوصی پیش می برد. با هزار توجیه و دروغبافی انواع اسلحه هم از امریکا و هم از اسرائیل با دلالان حرفه ای و ظاهرا پنهانی دریافت می کرد.
در شرایط فعلی هم وقتی برجام اتمی حاکمیت ولایت فقیه توسط امریکار پاره شد مماشات با ضربه ای کاری مواجه شد که نظام ولایت, نه باور می کرد و نه طرح و برنامه مقابله با آن را داشت.
تنها راه حل را در آویزان شدن به دامن برجام اروپایی یافت که حداقل دو نکته را شفافتر ساخت: اولا طرف اصلی مماشات به جد کنار رفته است دوم اینکه وقتی صحبت از برجام اروپایی هست پس معاملات شرکتهای اروپایی هم ادامه داشته که غیر واقعی بودن تحریم همه جانبه تا کنون را به جد زیر سئوال می برد..
بنابراین مماشات با تغییر ریاست جمهوری در امریکا, به ناچار وجه مغلوب سیاست جهانی در رابطه با نظام ایران شد. بدنبال آن حکومت ایران هم در حداعلاء دچار بحرانهای غبر قابل شمار برجامی شد. و چون شدت یافتن واقعی تحریمها با برجام اتمی به بلوغ رسید در نتیجه مماشات شقه و به ضعیفترین حالت در 40 سال حاکمیت دیکتاتوری دینی ایران رسید. و اصل سرنگونی که استراتژی واقعی مقاومت سازمان یافته بود رابه طرفهای خارجی تحمیل کرد.
یکشنبه 6خرداد96 کیهان جکومتی نوشت: به دستور خامنه ای ستاد ویژه یی در رابطه با تحریمها و بحران اقتصادی رژیم ایجاد شده است.
در همین رابطه خبرگزاری سپاه پاسداران گزارش داد: «تشکیل یگان های حفاظت ( مسلح) در دستگاههای اجرایی» که به تصویب خامنه ای رسیده بود، برای اجرا به دستگاههای مربوطه ابلاغ شده است”.
شدت و بعبارتی سونامی بحرانها افراد و باندهاو رسانه های حکومتی را به اعترافات قابل توجهی وا میدارد: سایت تابناک ۲خرداد 97 از قول مصطفی معین از باند اصلاح طلبان می نویسد. «خارج شدن نخبگان، مدیران و جوانان و عموم جامعه از قطار نظام» جلوگیری شود، زیرا «مردم از سیستم ناراضی باشند، بحران پشت بحران است که میآید».
– قیامها:
قیام در دورهای مختلف حاکمیت ارتجاع خمینی ادامه داشته است. پایه اصلی قیامها به نظر نگارنده و با توجه به صفحه سیاسی ایران, 30 خرداد سال 1360 می باشد. از پیامدهای مهم آن قیام, تداوم آن بوده و هست. قیام دی ماه 1396نیز در راستای خط درست همان قیام پایه ای هست که اذهان عمومی را به نفی تمامیت ساختار ولایت فقیه متوجه ساخت..
– آلترناتیو سازمان یافته:
بحث آلترناتیو از اجزای بسیار مهم چالشهای کلیت رژیم ایران در شرایط بشدت متحول کنونی است که حکومت ایران را دچار سونامی بحرانها کرده است. ادامه قیامها و اعتصابات وقفه ناپذیر به ویژه بعد از قیام تاریخی دی ماه 96 و اکنون با اعتصاب هوشمند سیستم راه و ترابری کشور, حکومت وارد مرحله فلج کننده جدی شده است . آلترناتیو, برای تمامی باندها و جناحهای نظام ایران طبق اظهارات بالاترین مقامات و نفرات ریز و درشت حاکمیت روشن است. بطوریکه با نام و نشان آن را مغرفی می کنند :
خامنه ولی فقیه نظام, بعد از قیام دی ماه 96 با ترسیم 3 ضلع قیام , ضلع اصلی را بواقع سازمان یاقتگی قیام و دامن زده شدن آن توسط سازمان مجاهدین معرفی کرد و از خط قرمز حکومت خود به ناچار عبور کرد. با عبور خامنه ای سایر بخشها و نفرات نظام ایران به زبان و با تعابیر خاصی به خطر بزرگ آلترناتیو حاکمیت خودشان اشاره و اعتراف می کنند. هرچند در تبلیغات های گوناگون خود, مردم ایران و جهان را می ترسانند که آلترناتیوی وجود ندارد و کشور شقه, شقه خواهد شد و… .
هاشمی نژاد مهره دلسوخته اطلاعات نظام 7خرداد 97 از جمله گفت:
“کارکرد «مجاهدین» در داخل کشور خیلی جدی گرفته نشده و همین امر فرصتی ایجاد کرده تا آنها با چهره دیگر و بدون پرچم و آرم اهداف خود را پیگیری کند… مجاهدین صرفا یک سازمان نظامی نبوده است. آنها طی ۵۰ سال به خوبی راههای مقابله با (نظام) را به لحاظ جنگ روانی و فروریختن افراد (نظام) ایفا کردهاند… ”
وجود پرقدرت مقاومت سازمان یافته ایران است که خامنه ای و تمامی ارکان نظامش از خط قرمز خودشان که نام بردن از مجاهدین قرمزترینش بود عبور کرده و ترسشان را با زبان برعکس بروز میدهند.
اگر دو پایه سونامی بحرانهای نظام ایران توجه کنیم و رخدادها و مختصات سیاسی کشورمان را بی طرفانه مورد توجه قرار دهیم دقیقا متوجه میشویم که مسله تحریمها و پیامدهایش و پاره شدن سند برجامی مماشات- ارتجاع و ادامه ظفرمند قیامها ازجمله قیام انقلابی کازرون و اعتصاب کامیونداران در سراسر میهن توسط همان ضلعی است که خامنه ای با نام بردن از آن مهمترین خط قرمز حکومتش را به ناچار نادیده گرفت و ساختمان حکومتش را به جای سند برجام آتش زد.
اینجاست که آلترناتیو رژیم جمهوری اسلامی ایران اینچنین بر صفحه سیاسی ایران مان می درخشد. پرواضح است که گردهمآیی عظیم 30 ژوئن امسال در ویلپنت پاریس مهر تایید حمایت از قیامها و برجسته تر شدن آلترناتیو شورایملی مقاومت ایران را در چشم انداز روشنی قرار داده و سرنگونی محتوم سیتم ولایت فقیه را مورد تاکید قرار خواهد داد.