یکى از موارد نادر و شاید بى همتا در تاریخ مقاومت ملل دنیا، موفقیت مقاومت سازمان یافته مردم ما در کسب حمایت گسترده مردم، شخصیتها، و سیاستمداران کشورهاى مختلف در جهت نیل به آزادى مى باشد. این حمایت، طیف گسترده سیاسى چپ و راست و میانه را میپوشاند: از محافظه کار و مذهبى گرفته تا فمینیست و لیبرال. در حوزه سیاسى امریکا، هیچ موضوع سیاسى نبوده که بعنوان مثال، هاورد دین و جان بولتون داراى یک موضع سیاسى مشترک در قبال آن بوده باشند. تنها استثناء براى آنان، موضع مشترک آنها در طول سالها در حمایت از مقاومت مردم ایران و مریم رجوى است. جذب این طیف گسترده، تعجب همراه با ناباورى خود سیاستمداران مجرب را هم برانگیخته است.
اخیراً یکى از اضداد مقاومت خواهان پاسخگویى مقاومت ایران در قبال مواضع آقاى جولیانى در رابطه با سیاست داخلى امنیت ملى امریکا شده است. براساس این استدلال سخیف و کوته بینانه، مقاومت ایران میبایست مسئول و پاسخگوى مواضع تمامى طیف گسترده جریانهاى مختلف سیاسى امریکا در رابطه با تمام موضوعات داخلى و خارجى امریکا باشد!
این نهایت هنر سیاسى مقاومت مسئول مردم ایران بوده که ضمن پایبندى به اصول، چنین طیف گسترده و گاهاً متضاد را در سطح بین المللى حول اصلى ترین خواسته مردم ایران براىآزادى و به زیر کشیدن سلطه نحس آخوندى در یک جبهه همراه و همگام کرده است. مقاومتى که خشت خشت این ساختار مستحکم و زیباى جبهه آزادى را بنا نهاده، مسئول تر و داناتر از آن است که منافع مبرم مردم ایران در راستاى سرنگونى رژیم را فداى اظهارنظرهاى “روشنفکرانه” نماید.
هدف وجودى این مقاومت، سرنگون کردن رژیم و برقرارى حاکمیت ملى است. تمام مواضع مقاومت را مى بایست که حول این وظائف و اهداف تفسیر و تبیین کرد. مقاومت از اظهارنظرهایى که نه تنها کمکى به تسریع سرنگونى رژیم نمیکند بلکه به تضعیف جبهه ضد رژیم میانجامد پرهیز دارد. این رویکرد، بیشترین کمک به بهبودى وضعیت ایرانیان در داخل و خارج است: یعنى تمرکز روى شتاب دادن به پروسه سرنگونى رژیم