خانه / اخبار مهم روز / هاشم خواستار: مامور اطلاعات زنگ در را زد به همسرم گفتم ساکم را آماده کند

هاشم خواستار: مامور اطلاعات زنگ در را زد به همسرم گفتم ساکم را آماده کند

ملاقات مامور اطلاعات با سید هاشم خواستار نماینده مبارز معلمان کشور در منزل وی

صبح روز دوشنبه مورخ ۱۷دیماه ۹۷ یکی از افسران وزارت اطلاعات در مشهد به ملاقات سید هاشم خواستار نماینده معلمان کشور در منزل وی رفت که گزارش این ملاقات به روایت آقای خواستار به شرح زیر است.

امروز صبح ساعت ۸ آقا میثم مامور اطلاعات به خانه زنگ زد که آقای خواستار هستند که به دیدنش بیایم؟

همسرم جواب داد بله.

به همسرم گفتم نکند در رابطه با مقاله ی که دیشب منتشر کردم میخواهد با من صحبت کند؟!

«دشمن ما همینجاست،دروغ میگن امریکاست.»

به هرصورت به همسرم گفتم ساکم آماده باشد که کار اینها حساب ندارد، شاید به زندان بردند.

آقا میثم( مامور اطلاعات) کمی از ساعت ۹ گذشته بود که با جعبه ی شیرینی آمد و در رابطه با مسائل سیاسی کشور بحث کردیم، اتفاقا گفت که مقاله ای را که دیشب منتشر کرده بودم خوانده و پسند یده است.

از جنبش های مردمی که رهبری و سازماندهی ندارد گفت که من شدیدا با آن مخالف بودم و در پایین صفحه تحلیلم را خواهم آورد.

از فیلم هایی که بر علیه من در زمانیکه در بیمارستان روانی زندانی بودم، درست کرده بودند و ایشان کامل در جریان بود گفتم که چه اجباری بود، اینقدر دروغ در فیلم ها برعلیه من سرهم کنند، با وجود اینکه می دانم و می دانند که ملت این دروغها را باور نمی کند و خود تبلیغی برای آزادیخواهیم می شود.

از اولین بازجوییم در سال ۶۹گفتم که بازجو فقط فحش ناموسی نداد! ولی هرچه از دهانش در آمد گفت و اینکه از آن زمان ۲۸ سال گذشته و جنبش هم بسیار قوی شده و اطلاعات هم حداقل تلاش میکند که بگوید تغییر کرده است.

به او گفتم در سال ۸۸ وقتی که با ۶سال حبس در دادگاه بدوی با وثیقه آزاد شدم به همکاران فرهنگی قول دادم که اگر به زندان برگردم نویسنده شوم و به قولم وفا کردم. از محاکمه ی همسرم که چگونه تبرئه شد گفتم.

از دوستان رژیم شاه همچون شهید مهدی باکری و مهدی امینی و همینطور از مرتضی رضایی که یک زمانی فرمانده سپاه بود گفتیم. حتی به من گفت که حاضر هستید در خانه تان ملاقاتی با مرتضی رضایی داشته باشید؟

گفتم حتما، دوست دارم او به من بگوید که چطور شد که ۴۰ سال در این حکومت غرق شده است و من هم بگویم که چطور شد که ۴۰ سال است که در مقابل این حکومت ایستاده ام.

آقا میثم( مامور اطلاعات) میگفت چون آلوده به مسائل سکس(جنسی) و فساد اقتصادی نشده ام به من ارادت دارد.

از دوست دوران دانشجوییم آقای غلامحسین صادقی نامغی که اکنون در انگلیس هست گفتم که شماره ام را از دوست دیگر دانشکده ام آقای محمدرضا بیات از زنجان گرفته و به من زنگ زد و بعد از احوال پرسی طولانی گفت مبلغی پول در زمان دانشجویی از تو گرفته ام اکنون شماره حساب بده که جبران کنم.

گفتم اولا که قابل نداشت و فراموش کرده ام و حرفش را هم نزن، در ثانی اگر چنین پولی به حسابم بیاید میگویند بله خواستار صد در صد جاسوس انگلیس است.

البته آقا میثم گفت بگویید تا زمانیکه پرونده ی شما دست من است بفرستد مشکلی ندارد.

از دوست و همبندیم مولوی فرقانی از خواف گفتم که مامور اطلاعات چه حرف زشت و رکیک ناموسی به او گفته بود که در زندان بسیار دمغ و گرفته بود

اما تحلیلم از این ملاقات که لازم است به عرض ملت قهرمان ایران برسانم.

جنبش مردمی ایران، هم رهبرانش را دارد و هم به خوبی سازماندهی شده و میشود و هم اپوزیسیونش به موقع بوجود خواهد آمد.

به او گفتم: ستارخان را که می دانی بیسواد بود، چگونه به رهبری مشروطه خواهان تبریز رسید و یک جوانمرد و آزادیخواه تمام شد.

به راستی هم اکنون چگونه کارگران نیشکر هفت تپه گنج های درونی خویش را بیرون ریخته و اسماعیل بخشی که در نوع خودش یک ستارخان است را به جامعه ی ایران معرفی کردند؟!

با اوج گرفتن جنبش که همه گیر و تمام کارخانجات و شرکت ها و ادارجات و.. را فرا خواهد گرفت و تجمعات میلیونی خیابانی تشکیل خواهد شد، آنوقت صدها نفر همچون اسماعیل بخشی به ملت ایران معرفی خواهد شد و همین افراد که مورد اعتماد ملت هستند (آنهاییکه داخل ایران و خارج ایران هستند هیچگونه تفاوتی با هم ندارند.) دولت موقت را تشکیل داده و انتخابات مجلس موسسان را زیر نظر سازمان ملل برگزار خواهند کرد.

(از نظر من رفراندوم هیچ جایگاه و ضرورت و معنایی ندارد.) اپوزیسیون که خیلی ها عجله دارند که تشکیل شود در همان بحبوحه تشکیل خواهد شد.

اگر ملت ایران قرار باشد که هزینه دهد که تا کنون هزینه ی بسیار داده است، این هزینه دو طرفه، یعنی هم از طرف نیروهای امنیتی و هم از طرف ملت خواهد بود. و اگر از این مرحله به بعد با کمترین هزینه، ملت ایران به آزادی و دموکراسی برسد باز هزینه ی کمتر برای دو طرف خواهد بود.

ما استقبال میکنیم که نیروهای امنیتی و نظامی به سمت ملت بیایند تا از هزینه ها و بخصوص هزینه های ناخواسته و کنترل نشده جلوگیری شود.

درب خانه ام همانطور که بارها گفته ام که به روی فرهنگیان و ملت قهرمان ایران باز بوده و هست، به روی نیروها امنیتی هم برای مذاکره باز است اما همانطور که قبلا به شرافت قلم قسم خورده ام که به آرمان آزادیخواهی ملت قهرمان ایران وفادار باشم، مجددا قسم یاد میکنم که به آرمان ازادیخواهی شما ملت قهرمان ایران وفادارم و وفادار خواهم بود و اگر ذره ای آبرو دارم از حمایت های بی دریغ شما هموطنان داخل و خارج کشور است.

تلفن خانه ام را بعد از ده ماه دیشب وصل کردند و وسائل، همچون لپ تاپ و گوشی ها را تحویل دادند، اما ۵ شماره ی موبایل از خودو همسر و فرزند و نوه ام مسدود می باشد.

ایران مشهد – سیدهاشم خواستار نماینده ی معلمان آزاده ی ایران(۱۷دی ماه ۱۳۹۷)