چهل سال ناخواسته زیستن تحت ستم و سرکوب، شکنجه و اعدام، رنج و فقر ناشی از ملایان که مردم ایران به امید رهایی از دیکتاتوری چکمه نادانسته مجذوب سخنان کذب شیخ شیاد شده، به او روآورده و آنگاه همه جرم و جنایات آریامهری را بسا هولناکتر از او در سلطنت ملای پلید و دست آموزان هارش با جسم و جان لمس نمودند،
البته زمانیست بس دراز بخصوص که هیولای خون آشام با آرزوی پلید برپاداشتن خلافت اسلامی جهانی و صدور بنیادگرایی و تروریسم نه فقط کشورهای همسایه و منطقه را به بنام مذهب به جنگهای شبه صلیبی سوق داد بلکه دستان دراز پلیدش نیز تا هر جا که رسید، پنجه های خونریز را در سرزمینهای دوردست دیگر نیز گسترده و بسیار بی گناهان را در گوشه کنار جهان به خاک و خون کشید. با همه اینها گمان میکنم اما چهل سال خونبار جاری را نیز اگر با طول عمر تاریخ قیاس و در وسعت گستردگی آن بررسی کنیم، دورانی نه چندان طولانی و نه بی پایان خواهد بود به ویژه که طی همین دوران سهمگین، مقاومتی بی همتا و غول آسا نیز به اعتبار مجاهدان و نسلهای پاکباز و دلاور آن با اتکاء و انگیزه از رهبری مسعود و مریم رجوی، علاوه بر ترسیم خط بطلان بر رژیم پلید ملایان، به مرحله ای از بلوغ آرمانی، سیاسی، تشکیلاتی و شناسایی بین المللی نیز نایل آمده که به یمن آن بی تردید نابودی آخوندیسم از نوع خمینی و انواع بنیادگرایی دینی و توحش برخاسته از آن را نیز نه فقط در چشم انداز بلکه در مسیری بسیار نزدیک و در دسترس قرار داده است. ورای اینهمه و در نقطه اوج اما گسترش و ارتقاء فعالیتهای کانونهای شورشی نیز به مثابه یکانهای ارتش آزادی بسا زودتر از حد تصور، بر فاجعه جاری جانکاه بر مردم ستمدیده ایران نقطه پایان نهاده و علاوه بر تحقق رهایی و آزادی مردم ایران، دیگر نقاط جهان را نیز از هجوم و نفوذ تروریزم آخوندی رها خواهند نمود. با امید و آرزوی آن روز.