دوران سرنگونى و نقش بى همتاى رفسنجانى – سعید سجادى

رفسنجانیاصلى ترین خصوصیت رژیم خمینى، ماهیت ضد بشرى آن است و از این زاویه است که این رژیم تعلق به این دوره تاریخى- خصوصاً براى ملتى با تاریخچه دو انقلاب براى آزادى در یک صد سال اخیر و سومى در راه، ندارد. حادترین بحران رژیم از روز اول، بحران عدم مشروعیت تاریخى و از فرادى ٣٠ خرداد، عدم مشروعیت سیاسى آن بوده است. از این زاویه است که میتوان به نقش بى همتاى رفسنجانى در موجودیت رژیم پى برد. نقشهاى اساسى رفسنجانى در طول حیات رژیم را میتوان به سه بخش کلى تقسیم کرد:

– نقش او در سرکوب و توجیه آن و تثبیت اولیه رژیم (تحمیل اولیه)
– نقش او در شکل دادن به موثرترین ساختار رژیم بعد از مرگ خمینى (اداپتاسیون و تداوم رژیم)
– نقش او بعنوان سوپاپ اطمینان و محلل رژیم درجامعه داخل و در غرب (به درازا کشاندن سرنگونى).

هویت و جایگاه یگانه رفسنجانى در دو دهه گذشته، اساساً در رابطه با نقش آخر- بعنوان سوپاپ اطمینان در داخل و محلل براى غرب، در جهت از صحنه خارج کردن گزینه سرنگونى بعنوان راه حل براى معضل رژیم شکل و معنا یافته. یعنى اینکه منهاى این نقش آخر، دیگر رفسنجانى، رفسنجانى نمى بود. از این زاویه است که نبود رفسنجانى در دوران سرنگونى، که رژیم در محاط بحرانهاى مرگ آور اسیر و گرفتار است بیش از همیشه محسوس و جبران ناپذیر است.

به اختصار، مرگ رفسنجانى و تحلیل کیفى جریان وابسته به او، باعث تسریع رادیکالیزه تر شدن جامعه ایران حول اهداف و خطوط مقاومت در داخل (لازم) ، و تضعیف کیفى خط مماشات غرب (تسهیل کننده) در جهت شتاب بخشیدن به پروسه سرنگونى رژیم است.