گروه جامعه: سایت انصاف نیوز نوشت: طبق تحقیقات کامیل احمدی پژوهشگر و مردم شناس در کتاب «خانهای بر روی آب» بیشترین دلیل گرایش مردان به ازدواج موقت با سهم ۶۱ درصدی، نیاز جنسی و در زنان ۳۴/۸۱ درصد نیاز عاطفی و ۳۳/۹ نیاز اقتصادی است. کامیل احمدی با حضور در سایت انصافنیوز به نواقص صیغه از نظر حقوقی و اجتماعی اشاره کرد و افزود: «ایران تنها کشور مسلمان در دنیا است که صیغه را تا حدودی قانونی کرده و میتوان آن را ثبت کرد، با تمام مشکلاتی که برای حقوق زن در صیغه وجود دارد اما شما افرادی را میبینید که از همین وجاهت اندک قانونی و شرعی استفاده میکنند برای اینکه رابطهشان در یک پوشش قانونی قرارگرفته شود.» این پژوهشگر همچنین بر این عقیده است که کلیات صیغه به دلایل مختلف اجتماعی و حقوقی زیر سوال است و تعدادی از روسپیگران از صیغه به عنوان یک پوشش قانونی و شرعی استفاده می کنند. ابراهیم فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران هم قدمت صیغه را به قبل از اسلام مربوط دانست که بعد در اسلام پذیرفته شده است، اما در اهل سنت به دلیل مخالفت عمر حرام اعلام شد، به همین دلیل در حال حاضر صیغه فقط در بین شیعیان وجود دارد. متن گفتو گوی انصاف نیوز با کامیل احمدی و ابراهیم فیاض را در ادامه میخوانید:
کامیل احمدی: ایران تنها کشور مسلمان است که صیغه را قانونی کرده است
ازدواج موقت یا صیغه چقدر بر گسترش تعداد کارگران جنسی جامعه تاثیر دارد؟
کامیل احمدی: «غیرمستقیم توانسته تاثیر بگذارد. مواردی که میتوانم به آن استناد کنم پژوهش اخیرم در خصوص ازدواج موقت و صیغهی محرمیت است. صیغه یا همان ازدواج موقت القاب متفاوتی دارد، آنچه ما در ایران میتوانیم از آن نام ببریم و شناخته شده است کلمهی معمول صیغه است، صیغه به خودی خود یک قبح اجتماعی به خصوص برای زنان، در اجتماع داشته و در کل پذیرفته شده نیست. در آخرین پژوهشم با نام «خانهای بر روی آب» پژوهشی جامع در مورد ازدواج موقت و صیغه محرمیت انجام دادم که به تازگی توسط نشر شیرازه منتشر شد، در آن به این نتیجه رسیدم که با وجود تمام انتقادهایی که طبقهی زنان برابریخواه و فمینیست به صیغه وارد میکنند، در کل دربارهی صیغه به عنوان یک رابطهی سنتی که وجاهت قانونی و شبه شرعی دارد، تغییر نگرشی به وجود آمده است و از آن حالت سنتی و قدیمی که در بین بازاریان مرسوم بوده، مثل کسانی که تمکن مالی داشتند و یا افرادی که به دلایل خاصی در سفر، صیغه را با نگاه شرعی انجام میدادند تغییر کرده است و کمتر کسی به این تغییرات اخیر پرداخته و آسیب شناسی کرده است.
در نگاه جامعهی کنونی به صیغه یک نوع عشرتطلبی برای مردان و نیاز اقتصادی و عاطفی برای زنان وجود دارد، البته عشرتطلبی و لذتطلبی به صورت کلیشهای همیشه از طرف مردان وجود داشته است. در این یک الی دو دههی اخیر، نسل جوان، در ایران جدا از نگاه عشرتطلبی و لذتجویی که به صیغه دارد، نگاهش به مقولهی ازدواج نیز تغییر کرده و به دنبال رابطههای مقطعی کوتاه مدت و کمهزینهای میگردد تا وارد یک قرارداد و سازوکار دائمی هزینهبر، متعهدانه و قانونی نشود. هرچقدر هم که ما بخواهیم برای روسپیگری محدودیت قانونی قائل باشیم، بازهم میبینیم که افرادی با نام روسپی در جامعه حضور دارند، در حالی که از قدیمالایام هم با وجود حساسیتها و تابوهایی که وجود داشت، در ایران این پدیده وجود داشته است. طی تحقیقاتی که انجام شده، روسپیگری، ریشهی فرهنگی کهنی در ایران دارد، اگر چه یکی از قدیمیترین شغلهای دنیا است که با تمام حساسیتها و تابوها به دلایل مختلف همیشه وجود داشته است.
من در کار میدانیای که انجام دادم با تعدادی از افراد صحبت کردم، طبق این تحقیق قشری که شغل و کارشان روسپیگری است، در سالهای اخیر به نوعی از صیغه استفاده میکنند تا کارشان یک نوع وجاهت قانونی و نیمه شرعی داشته باشد. ایران تنها کشور مسلمان در دنیا است که صیغه را تا حدودی قانونی کرده و میتوان آن را ثبت کرد، با تمام مشکلاتی که برای حقوق زن در صیغه وجود دارد اما افرادی هستند که برای اینکه رابطهشان در یک پوشش قانونی قرارگرفته شود از همین وجاهت اندک قانونی و شرعی استفاده میکنند. کلیات صیغه به دلایل مختلف اجتماعی و حقوقی زیر سوال است و تعدادی از روسپیگران از صیغه به عنوان یک نوع پوشش قانونی و شرعی استفاده می کنند.
انگیزهها برای ازدواج موقت تغییر کرده، این موضوع در مورد زنان چطور است آیا همچنان اقتصاد عامل اول است؟
نزدیک به دو سوم زنانی که در پژوهش من به سوالات پاسخ دادند دلیل و انگیزهی اصلی خود از ورود به صیغه را عوامل اقتصادی و عاطفی نام بردند، در حالی که برای مردان بیشتر عامل جنسی مهم بوده است. دلیل ازدواج موقت حدود پانزده درصد پاسخدهندگان در میان جامعهی زنان میل جنسی بوده است، البته از یاد نبرید که این قبیل از پژوهشها محدودیتهایی دارد. برای مثال خیلی از زنان و یا مردان در مورد روابط جنسی و دیدگاههای جنسیای که دارند آنچنان که باید صحبت نمیکنند. شاید اگر اعتماد و شرایط مناسب عرفی و فرهنگی وجود داشته باشد، انگیزهی جنسی زنان از پانزده درصد بیشتر باشد. عامل اصلیای که زن را وادار به صیغهی موقت میکند عامل اقتصادی است، مثلا زنانی هستند که بیسرپرست و یا بدسرپرست هستند، تمکن مالی ندارند، بنابراین هر چند کوتاه مدت، همسری را برمیگزینند تا امرار معاششان از این طریق باشد. یک بعد دیگر هم که زنان در آن انگیزهی ورود به صیغه را دارند بخش عاطفی است. در واقع ترس از تنهایی و نیاز بودن با شخص دیگری باعث میشود که این زنان امیدوار باشند ازدواج موقت به ازدواج دایم تبدیل شود. البته این در مورد مردان متفاوت بود زیرا بیشتر مردان به دنبال رابطههای زودگذر، موقت و جنسی بودند تا خیلی هزینه نداشته باشد. اگر متاهل بودند، رابطهشان را در خفا ادامه میدادند و اگر مجرد بودند برای یک دورهی موقت روی مبلغی توافق میکردند و بعد وارد رابطهی دیگری میشدند.
زن امروز اگر با همین اهداف وارد ازدواج موقت میشود با زن نسل قبل چه تفاوتی دارد؟ آیا انگیزههای زن امروز نسبت به زن گذشته تغییر کرده است؟
ریشهی ازدواج موقت یا صیغه در خود دین اسلام نیست، اگر به متون تاریخی نگاه کنید میبینید قبل از ظهور اسلام، ازدواج موقت با اسامی و شروط مختلف وجود داشته و بعد از آن در بین اهل تسنن منع و منسوخ شده است اما در بین اهل تشیع و به خصوص در ایران که به ازدواج موقت وجاهت قانونی داده، اجرا میشود.
از دیرباز صیغه به این شکل وجود داشت که بازاریانی که ثروتمند بودند و افرادی که تمکن مالی داشتند وارد رابطههای به قولی آبرومندتری میشدند و مسوولیت مالی زنی که همسرش را از دست داده بود و به هر دلیلی تنها مانده بود را بر عهده میگرفتند و حتی شاید میگفتند که از شخص دیگری به خاطر خودش و یا فرزندانش حمایت میکنیم و چنین کاری عملی خیر قلمداد میشد.
در دوران آقای رفسنجانی و سخنرانی معروفشان در نماز جمعه که صیغه را قانونی اعلام کرد و آن را یکی از راهحلهای مبارزه با فساد اجتماعی نام برد، سیاست و استراتژی دولت این بود که مردهای مجرد زیادی که تمکن کافی برای ازدواج دائم را ندارند، وارد ازدواجهای موقتی شوند تا بتوانند به جمعیت بیوهزنان و یا زنانی که خواهان صیغه بودند کمک کنند و در ضمن منکرات را نیز کنترل کنند. شاید این راه برای یک مدتی راه حل مناسبی بوده اما حالا اگر به تغییراتی که پیش آمده نگاه کنید، صیغهی موقت به دلیل ذاتی که دارد در اجتماع و مخصوصا میان زنان ما پذیرفته نشده است. حتی گاهی به عنوان یک معضل هم از آن نام میبرند، مثلا مردان متاهلی که وارد صیغه میشوند، بیشتر در خفا این روابط را پیش میبرند. در صورت آشکار شدن این روابط زندگی زناشویی افراد ضربه میخورد و به نوعی این ازدواج یک خیانت از چشم همسر دیده میشود و حتی ممکن است دچار طلاق شوند؛ البته یافتههای پژوهشی من هم این را نشان میدهد که صیغه به کاهش نرخ ازدواج کمک می کند.
آشکار شدن ماهیت زندگی صیغهای مردان متاهل توسط همسر، سرآغاز اختلافات زناشویی است و حتی میتواند بر افزایش نرخ طلاق هم تاثیرگذار باشد. در تحقیق میدانی که در مشهد، اصفهان و تهران انجام دادم، بیشتر مردان مجرد و زنان میگفتند وقتی وارد یک ازدواج موقت میشویم دیگر انگیزهمان برای ازدواج دائم را از دست میدهیم، در واقع یک اعتیاد به این رابطههای کوتاه مدت و پی در پی پیدا میکنند که به نوعی میتواند دلیل بخشی از رکود ازدواج و حتی باروری باشد. جامعه و نظام اجتماعی ایران بسیار دگرگون شده است. ازدواج موقت برای دورهای شاید میتوانست جوابگوی طیفی از اجتماع باشد، اما حالا برای اجتماع کنونی دیگر جوابگو نیست بلکه منجر به مشکلاتی دیگری هم میشود، پس کار درست این است که در سیاستگذاریهای اجتماعی ما به روند و تغییری که در اجتماع اتفاق میافتد نگاه کنیم و هم زمان با این تغییرات، قوانین موجود را تغییر و یا اصلاح کنیم.
گاهی کارگرهای جنسی برای آنکه در جامعه پذیرفته شوند کارشان را در قالب شرع و قانون جا میدهند مثل ازدواج موقت و صیغه، با وجود پژوهشهایی که شما در کشورهای دیگر انجام دادید، آیا کارگرهای جنسی در مناطق دیگر جهان نیز چنین کاری میکنند؟
در این مورد نگاهها متفاوت است، نوع برخورد سیستمهای اجتماعی، قانونی و قضایی باهم متفاوت است. برای مثال در جوامع توسعه یافته میبینید که یک تجارت بزرگی است که در چارچوب قانون انجام و روی آن نظارت میشود، حتی جای خاصی برای این کار وجود دارد که تمهیدات خاص بهداشتی هم برای آن در نظر گرفته شده است، پس قاعدتا برای کارگران جنسی قوانین خاص و پوشش قانونی لحاظ میکنند. در مواردی که تعرض و خشونت اتفاق بیافتد قانون از فرد روسپی دفاع میکند، چون به عنوان یک تجارت ثبت شده است.
به طور کلی این تجارت با تمام تمهیدات قانونی که دارد برای زنان و مردان کارگر جنسی مضرات زیادی مثل تعرضهای مکرر در پی دارد که حتی اگر گزارش هم شود اثرات روانی خود را به جا میگذارد، و متاسفانه ما شاهد پدیده بردههای جنسی ربوده شده از جوامع فقیرتر به جوامع غربی و دیگر نقاط جهان هستیم و قاچاق برده جنسی به معضلی جدید در قرن ۲۱ مبدل شده است، پس در واقع کارگری جنسی از نظر سلامت جنسی، جسمی و روانی یک شغل سالم نیست.
کارگری جنسی در بسیاری از جوامع پیشرفته به عنوان شغل شناخته شده و برای آن مالیات پرداخت میشود، اما در جوامع آسیایی و کشورهای نزدیک به این منطقه دارای یک وجاهت شبه قانونی است که شبیه به آن سازوکار بیزینس مولتی میلیارد دلاری که در برخی کشورها وجود دارد نیست و قاعدتا مضراتش هم برای گروه هدف بیشتر است. شکلهای مختلفی از روسپیگری وجود دارد حضور مردان روسپی هم در این حوزه گستردهتر شده است. زیبایی، خوشاندامی و دیگر مولفهها روی سبک کار و درآمد کارگران جنسی تاثیر میگذارد، مثلا شاخههایی از این تجارت که خیلی شیک و بیزینسی است، خانمهایی هستند که با مردانی فقط به مهمانی میروند و یا به قولی اسکورت هستنند و یا در بیزینسها و شرکتهای بزرگ در اختیار مهمانانشان که برای معاملات تجاری و قرارداد بستن آمدهاند قرار میگیرند و از آنها برای سرویسدهی جنسی استفاده میشود.
در نهایت یک نگاه ابژهی جنسی در تمام موضوع تجارت روسپیگری و بازار آزاد جنسی وجود دارد، که از لحاظ حقوقی، انسانی و حقوق زن به آن انتقاد زیادی وارد است. هر چند این امر در خفا و غیرقانونی انجام بگیرد قطعا مضرات آن در وهلهی اول برای گروه هدف و در کل برای جامعه بیشتر است. زمانی که این موضوع زیرزمینی است، خشونتها، مشکلات و رفتارهایی که امکان دارد برای زنان و مردان اتفاق بیافتد اصلا گزارش نمیشود، و هیچ بستهی حمایتیای که این افراد در کارشان به صورت حرفهای در جوامع پیشرفته دارند از قبیل تمهیدات بهداشتی و بهداشت روان که روانشناسان و پزشکانی را نیاز دارند وجود ندارد. در جوامعی که روسپیگری به عنوان یک جرم شناخته میشود قاعدتا آگاهی و آگاهیرسانی در مورد ارتباط جنسی با سکسورکر به شیوهی درستی وجود ندارد و پیشگیریهای درست قبل رابطه از قبیل استفاده از کاندوم و مسایل از این دست که باید مورد استفاده قرارگیرد اتفاق نمیافتد که این موضوع در گسترش بیماریهای جنسی تاثیرگزار است. بر گرفته از تجربیات جهانی میبینید شکلهای مختلفی از روسپیگری وجود دارد و با وجود مضراتی کثیری که دارد اگر که قانونمندتر شود به نفع همهی جامعه است.
طبق جامعهی آماری که شما در آن پژوهش کردید،بیشترین دلیل ازدواج موقت در مردها نیاز جنسی و در زنها اقتصاد و نیاز عاطفی بوده، از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که صیغه یا ازدواج موقت یک نوع بهرهگیری جنسی از زن است؟
در تحقیق من، مردانی که با نگاه جنسی و یا نیاز جنسی وارد رابطه شده بودند بیشتر بودند یعنی عامل اصلیای که مردان وارد رابطه میشدند صرف نیاز جنسی بود، این به آن معنا نیست که این افراد وارد رابطه عاطفی نمیشوند و یا درگیر آن نمیشوند، قطعا افرادی بودند که وارد روابط عاطفی شوند البته درصد آنها کمتر بود. اگر در کلیات و از نگاه ادبیات عامه هم به موضوع صیغه بپردازیم، به محض آنکه کلمهی صیغه را در ادبیات عامه به کار میبرید اولین چیزی که به ذهن همه میرسد رابطهی جنسی است ولی در ازدواج دائم وقتی میگویند کسی ازدواج کرده ممکن است فقط بخشی از ذهن ما به رابطه جنسی بپردازد.
ما در مورد استفاده از کلمهی ازدواج دائم معمولا احساس شرمساری نداریم و در جمع خیلی راحت بیان میکنیم که ایشان همسر من هستند، اما وقتی شما میگویید من صیغه کردم بار معنایی سنگینی به خصوص برای زن دارد و حتی مردان از ابراز و گفتن این موضوع ابا دارند. افراد زیادی در پژوهش بنده به این سوال که آیا رابطه خود را آشکار کردید یا خیر جواب نه دادند.
دلایل بسیاری در پس پرده نهفته است که چرا نگاه اجتماع به صیغه هرگز آن نگاهی نشد که سیاستگذاران اجتماعی میخواستند باشد، ولی برای طیفی از اجتماع کاربرد دارد و نمیتوان گفت صیغه برای همه بد است. درصدی در اجتماع هستند که نگاه سنتی و شرعی به این مقوله دارند و با این نگاه و دیدگاه وارد ازدواج موقت میشوند، از صیغه به عنوان پل ارتباطی برای ورود به ازدواج دائم استفاده میکنند و وارد یک رابطهی قانونمند میشوند، و در عین حال افرادی از همین طیف هم هستند که با رنگ و لعاب مذهبی از ان سواستفاده میکنند، پس در نهایت نمیتوان یک نسخه را برای همه پیچید.
با وجود آنکه در جامعه بسیاری از جوانها در رابطههای آزاد عاطفی هستند و به راحتی عنوان میکنند که دوست دختر و یا دوست پسر دارند ولی از طرف عام جامعه بازخورد بدی دریافت نمیکنند اما چرا در مورد موضوع صیغه این نگاه وجود ندارد و گاهی بازخورد بد وجود دارد؟
فکر می کنم این موضوع به دلیل تغییر نوع نگاه نسل جوان ما است، نسل جوان به مدرنیته بیشتر گرایش پیدا کرده است و بنابراین راحتتر میپذیرد که وارد روابطی شود که لقب دوستدختر و یا دوستپسر بگیرد و یا وارد ازدواجهای سفید، بنفش، صورتی، ازدواج آخر هفته و یا از این دست ازدواجها شود، در واقع یک نوع تجددگرایی در آن دیده میشود.
هرچقدر سن پایینتر باشد نوع این نگاه هم متفاوتتر و به قولی بازتر است، در واقع مدیا و مطبوعات غیربومی در این تغییر دید تاثیر داشتهاند. حتی از دیرباز رابطهی بین دختر و پسر قبل از ازدواج در ادبیات و شعر و فرهنگ زبانی ما موج میزد.
کافی است به برخی از مینیاتورهای قدیمی و یا تمثیلهای شعر نگاه کنید تا ببینید همه جا صحبت از عاشق و معشوق است، پس رابطه عاشق و معشوق قبل از ازدواج در مدنیتهای مختلف همیشه مورد پذیرش جامعه بوده است، ولی چیزی که در نسل جوان کنونی شاهد هستیم عادیتر شدن این روابط است حتی بخشی از نسل جوان ما با افتخار روابط خود را در شبکههای اجتماعی عنوان میکنند، بنابراین تفاوت بسیاری بین نوع نگاه نسل جوانتر به رابطهی دختر و پسر و روابط دیگر از این دست با ازدواج موقت وجود دارد.
ازدواج موقت معمولا مربوط به سنین میانهی ۲۰ سال به بالا است و معمولا در جوامعی اتفاق میافتد که زن یا مرد از قبل ارتباطاتی را داشتهاند، در پژوهشهایی که انجام دادم میانگین سنیای که بیشترین تمایل را به ازدواج موقت دارند، سنین ۲۵ تا ۳۵ سال بودند، این به ما نشان میدهد که ازدواج موقت خیلی مربوط به گروه نوجوان و جوانهای کم سن نیست، البته اینهم پوشیده نیست که افراد بین سنین نوجوانی و جوانی به نوع جدید روابط تمایل دارند و خیلی هم احساس محدودیت نمیکنند و تمام ابزار ارتباطگیری و مکانهای آشنا شدن و دیدن همدیگر را نیز بیشتر از گذشته در اختیار دارند.
کسانی که وارد ازدواج سفید و یا روابط دوستی میشوند خیلی با هم متفاوت نیستند و شاید جزو افراد تجددخواه قرار بگیرند ولی با افرادی که وارد ازدواج موقت میشوند متفاوتاند، آسیبهای این گروهها با هم مشابه است؟
اینطور نیست، کاری که من در مورد ازدواج سفید انجام دادم و به زودی در قالب کتابی با عنوان «خانه ای در سایه» چاپ خواهد شد، اتفاقا خلاف این را نشان داد، ازدواج سفید همیشه میان افراد تجددخواه، فمنیست و برابریخواه نیست، بلکه قشر عظیمی که وارد ازدواج سفید میشوند شهرستانی، دانشجو و شاغل هستند که برای تسهیل روابط جنسی، آشنایی قبل از ازدواج، عدم امکان اقتصادی برای ازدواج و یا برای تقسیم هزینهها وارد این روابط می شوند.
البته بخشی از طرفداران ازدواج سفید همیشه فمنیستها، تجددخواهها و برابریخواهها بوده اما به نسبت جامعه آماری که من داشتم و ۲۱۶ مورد بود بیشتر آنها کسانی بودند که خیلی عادی در آن چهارچوب ازدواج به یک توافق ضمنی کوتاه مدت رسیده بودند.
در این ازدواجها درصد خشونت و مضرات هم کم نبود، اتفاقا به دلیل ماهیت پنهانیای که این ازدواجها دارند، از خشونتها، سقط جنین و دیگر اتفاقات، گزارشی داده نمیشود و بخاطر ترس از عواقب قانونی این رابطه، اشخاص خود را از دسترسی پیدا کردن به حمایت های پلیسی و قضایی محروم می کنند. در واقع بستر فرهنگی کنونی ایران حاضر به پذیرش ازدواج سفید نیست، همچنان که برای ازدواج موقت هم این پذیرش از دیرباز لنگ میزند.
برخی از ازدواجهای سفید ممکن است جزو ازدواجهای خطرزا باشند و افرادی که وارد این رابطه میشوند بعد از آن وارد رابطههای متعدد دیگر شوند که این در نگرششان بر ازدواج دائم و جنس مخالف تاثیر خواهد داشت. ما بستر مناسب برای ازدواج سفید نداریم و نباید اینجا را با جایی که ازدواج سفید از دل آن بیرون آمده مقایسه کرد زیرا اینجا مولفههای بسیاری برای آن وجود ندارد، من به این نوع ازدواج نقد ندارم ولی این یک مقولهی وارداتی است که هنوز بستر فرهنگی آن در ایران شکل نگرفته و مضرات و آسیبهای آن بیشتر متوجه زنان است.
اگر چه مقایسه ممکن است در همه جوانب درست نباشد، در ازدواج موقت با تمام مشکلاتی که دارد در نهایت یک راه دررویی هست، مثلا از قبل گفته شده در ازای چقدر و چه تعداد رابطه جنسی، چقدر پول دریافت میشود و یا در مورد کارت بهداشت و مکان صحبت میشود. طبق پژوهشی که من انجام دادم عمر ازدواج سفید از یک تا سه سال است و گاهی هم یک پل برای ازدواج دائم، شناخت بیشتر، مقابله شرایط نامناسب اقتصادی، تسهیل رابطه جنسی بیشتر ، تجدد گرایی و تنوع، برابر خواهی و دیگر چیزها است.
طبق آمار پژهشهای موجود در یکی دو سال اخیر با تشدید خشونتهای زناشویی مواجه بودیم، میتوان فرض کرد که آمارها بیشتر از این است چراکه بخشی از آن به ازدواج موقت و ازدواج سفید مربوط است که به دلایل قبحی و ترس از پیگرد قضایی که ازدواج موقت و سفید دارد، بیشتر وقتها گزارش نمیشود و تعداد زیادی از شرکت کنندگان در پژوهشهایم، اصلا به مراکز قضایی اطلاع نداده بودند.
در کل اصلاح قوانین موجود در ازدواج موقت، ساماندهی و لزوم ثبت این ازدوجها، رفع موردهای تبعیضآمیز و نابرابر در حضانت، ارث، نفقه و حق طلاق و آموزشهای بهداشتی و جنسی می تواند مضرات صیغه را کمتر و در عین حال پذیرش موجودیت و مطالعهی دلایل گسترش ازدواج سفید در کنار حمایت و پوششهای محدود برای موارد خشونت، سقط جنین و کودکان متولد شده از این روابط همراه با چاره اندیشی و نگاه کارشناسانه به پدیده همباشی و یا ازدواج سفید می تواند قدم مناسبی باشد.
پژوهش اخیر شما به موضوع صیغهی محرمیت در کودکان هم می پردازد که آن جا شما صیغه محرمیت را یکی از مکانیزمهای تسهیل ازدواج کودکان مینامید، مخالفان منع ازدواج کودک بر این باورند که چون کودکان در سن بلوغ هم درگیر نیاز جنسی میشوند و گاه برای رفع آن وارد روابطی میشوند، پس ازدواج موقت مانعی ندارد،چه پاسخی برای این نگرش دارید؟
زمانی که در رابطه با ازدواج کودک در هفت استان کار میکردم به این نتیجه رسیدم که خیلی از این ازدواجهای دائم قبل از ۱۸ سال وارد رابطهای به نام ازدواج موقت و یا اصطلاحا صیغهی محرمیت میشوند، در واقع نفس ازدواج موقت در کودکان ایجاد و امکان رابطهی جنسی نیست بلکه خانوادهها برای تسهیل ارتباط فامیلی آن را جاری میکنند، هدف این است که کودکان مرتکب گناهی نشوند.
در واقع نفس صیغهی محرمیت با ازدواج موقت یکی است ولی کاربرد آن در بزرگسالی و کودکی متفاوت است، طبق آمارهای پژوهشم، تعداد موردهای ازدواج شتابزده و قبل از موعد در کودکان و نوجوانانی که صیغه، پاسپورتی برای برقراری رابطهی جنسی آنها بوده است کم نبود. این موارد به دلیل عدم شناخت کافی کودکان از رابطهی جنسی، نبود دانش پیشگیری از بارداری و از دست دادن پرده بکارت دختر که در بسیاری از قومیتها یک نوع انگ برای دختر است، پیش میآمد. در صورت به هم خوردن رابطهی خوانوادهها و یا بارداری دختربچهها اختلافات خانوادگی به وجود میآید، خیلی وقتها به دلیل نبود شناخت کافی دختر و پسر به روابط جنسی پیش میآمد که دختر باردار میشد و مجبور به سقط جنین بود که برای آن سن، خیلی ضرر دارد.
در ازدواج کودکان جدا از نقض حقوقی که در پی دارد، کودکان وارد روابطی میشوند که خود تصمیمگیرنده بزرگترین رویداد زندگیشان نیستند ولی عواقب آن به خود کودکان برمیگردد و بسیاری از آنان از امتیازات اجتماعی همانند تحصیل، اشتغال مناسب و جایگاه اجتماعی باز میمانند و برخی از آنها حتی در کودکی بیوه میشوند و سرپرستی کودکی دیگر را نیز باید بر دوش بکشند. پس جدا از تمام نواقص قانونیای، مضرات جنسی، جسمی و روانی هم دارد که بیشتر متوجه دختربچهها است البته برای پسر هم مضراتی در پی دارد. ازدواج کودکان در بستری از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی و عمدتا در جوامع روستایی دور از مرکز اتفاق میافتد. قانونگذار باید در برابر مضرات و آسیبهای آن مسوولیت بیشتری از خود نشان داده و با اصلاح کردن قوانین موجود و به وجود آوردن امکانات اموزشی و اشتغال و در عین حال بستر سازی فرهنگی جوابگوی نسل جوان کشور که در حقیقت آیندهی توسعه و رشد کشور هستنند باشد.
ابراهیم فیاض: تاریخ صیغه به قبل از اسلام برمیگردد
ابراهیم فیاض، پژوهشگر حوزهی جامعهشناسی و انسانشناسی و دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران نیز دربارهی ازدواج موقت به انصاف نیوز گفت: «عقودی که در ازدواج است در کل برای قبل از اسلام بوده و اسلام آن را تایید و امضا کرده است، جز آن عقودی که باعث فساد بوده؛ مثل طلاق ظهار که مصداق ظلم بوده و اسلام این بخشها را نفی کرده است. ازدواج موقت هم از عقودی بود که قبل از اسلام بوده و بعد از آن هم پذیرفته شده است.
ازدواج موقت برای مواردی مثل سفر بود؛ برای مثال، لشکر پیامبر سه ماه در سفر بودند و چون مسافت زیادی تا شهر خود داشتند، به ناچار نیاز خود را با ازدواج موقت در شهرهای اطراف تامین میکردند. این ازدواج الان برای مواردی است که بر فرض یک خانواده به هم میخورد، خانم و یا آقا مطلقه میشوند یا برای مواقعی که امکان ازدواج دایم تامین نشده، ازدواج موقت آن را تکمیل میکند ولی نه آنکه جای ازدواج دایم را بگیرد؛ یعنی این ازدواج برای مواقع بحران یا برای این است که بخش خالی زندگی را جبران کند. الزامات خاص خود را هم دارد؛ برای مثال ازدواج موقت برای باکرهها کراهت زیادی دارد ولی در کل قبل از اسلام بوده و بعد از آن هم ادامه پیدا کرده است»
فیاض در مورد تفاوت دیدگاه اهل سنت و شیعه در مورد ازدواج موقت گفت: «عمر گفته این ازدواج با فحشا هیچ فرقی نمیکند، چرا که فرد در ازای روابط جنسی مهریهای پرداخت میکند، در حالی که این موضوع در ازدواج دایم هم وجود دارد، حتی خیلی از خانمها به دلیل اینکه چنین نگاهی وجود دارد، مهریه نمیخواهند.
یکی از شاگردان من میگفت اول ازدواج مهریه نمیخواستم، محضری که رفتیم هم قبول نمیکرد تا بدون مهریه ازدواج ما را ثبت کند و مجبور شدیم ۱۲ سکه را به عنوان مهریه ثبت کنیم ولی مدتی بعد از ازدواج همسرم گفت از چهرهی تو خوشم نمیآید و برایم تکراری شدهای، دوازده سکهات را بگیر و طلاق بگیر، بعد این، خود آن دختر خانم میگفت تازه فهمیدم مهریه چه چیزی خوبی بوده است.
شیعهها بین عمره یعنی دور خانهی خدا گشتن و حج یعنی رفتن به منا و مشعر بعد حتی یک دور، میتوانند خارج شوند و همان رابطهی عادی خود را داشته باشند. عُمَر قوانین حج تمتع را نپذیرفت و بر این باور بود که باعث ایجاد فساد است، چون در آن یک ماه همه باید خودشان را نگه دارند وگرنه این مسایل پیش میآید. به همین ترتیب آن صیغه را هم عمر باطل کرد، در صورتی که از زمان پیامبر این مراسم بوده است و در شیعه ادامه پیدا کرده است.»
این پژوهشگر ادامه داد: «این مواردی که اسلام برای رابطهی جنسی آورده -چه در مهریه و چه در موارد دیگر- برای این است تا روابط احساسی را از نظر عقلانی کنترلش کند. اگر از نظر اقتصادی کنترل شود طبیعی است که عقلانی هم میشود. برای همین است که گاهی دختران هزار سکه در زمان عقد مهریه میخواهند، وگرنه همه این مقدار سکه را از همسر خود نمیگیرند و فقط بعضی از آدمهای عوضی این مقدار سکه را از همسر خود میگیرند، پس وقتی افراد این مقدار سکه را برای ازدواج پیشنهاد میکنند یکی از دلایلش همین است که طرف مقابل بلهوسی نکند و اگر منجر به طلاق هم شد، زن ماهی یک سکه بگیرد.»
این پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران در مورد روش ازدواج موقت در سایتهای صیغهیابی و نگه داشتن عده برای زنان در این سایتها گفت: «در این مورد چند موضوع وجود دارد؛ برای مثال شخصی وجود دارد که اصلا بچهدار نمیشود باید دید عده برای این شخص جایز است یا اصلا عده برای این است که رابطهها متکثر نباشد، چون رابطهی متکثر از نظر پزشکی برای زن به شدت عفونت ایجاد میکند. به همین علت معمولا عمر روسپیها از چهل سال به بعد تمام میشود و عفونت بدنشان را نابود میکند، روی همین حساب اسلام گفته عده نگه دارید تا بهداشت رعایت شود، بدن آمادگی پیدا کند.
در زمان صیغه هم آقا از خانم سوالی در مورد عده نگهداشتن میکند و خانم گاهی به دروغ جواب همهی سوالات را میدهد و چون جواب زن شرط است ازدواج میکنند اما اینکه چنین مواردی از نظر شرعی مشکل دارد یا نه مباحثی است که باید در مورد آن صحبتهای مفصلی شود.»
با توجه به صحبتهای این پژوهشگر سایتهای صیغهیابی کنترلی بر موارد شرعی مانند صیغه ندارند. او در مورد اینکه آیا روشی برای کنترل موضوعی مثل عده وجود دارد، گفت: «این سایتها همه ارتجاعی شدهاند، این اوج رابطهی انسانی است ولی وقتی به موضوع اقتصادی تبدیل میشود برای زن و مرد افسردگی میآورد. این شکل روابط خودکشی، مصرف مواد مخدر و مسایل دیگر که به همین اندازه خطرناک است را اوج میدهد، البته این مشکل در همه جای دنیا وجود دارد.»
او در پایان گفت: «در این موضوع دهها مسالهی علمی مثل سیاست، اقتصاد، گردشگری، فلسفه، حکمت، دین وجود دارد که باید از منظر آنها در اینباره بحث شود اما ما موضوع را به نیروی انتظامی سپردهایم، این واقعا فاجعه است. باید با این مساله عاقلانه و علمی برخورد کنیم. فسادی که خودمان در جامعه کردیم به شدت بالا است، رشد طلاق زیاد است و روز به روز اوج میگیرد حتی به روستاها رسیده است. ازدواج هم کم میشود.»