ب
دکترهایی که میترسند به بیمار بگویند: که تو لاعلاج و مردنی هستی!
نقل بقول و مضمون گفتهاند که پیروزی و موفقیت صد تا پدر و مادر و مدعی ندارد در حالیکه شکست و سرشکسته گی، یتیم و بی پدر و مادرند! از جمله مصداق ملموس این گفته، حال و روز کشتی به گِل نشسته آخوندها و رژیم بیمار و رو بقبله ولایت فقیه میباشد که بمثابه پروژه ای شکست خورده و مملو از خفت و خواری، اینروزها اغلب دست اندرکاران آن- از جمله اصلاح طلبان صد رنگ-هر کدام بنوعی از آن اعلام برائت و دوری میجویند و مشغول بازی کی بود؟ کی بود؟ من نبودم! تقصیر دیگری بود، میباشند! همانهایی که تا دیروز در راستای دستیابی به قدرت و ثروت، برای اثبات شرکت و سهیم بودن خود در استقرار رژیم آخوندها با هم مسابقه داشتند اینروزها برعکس برای فرار و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت در پاسخگویی و سهم داشتن در برپایی نظام جهل و جنایت با هم رقابت دارند!
در این میان خامنه ای و جناح گرگهای اصولگرا-مانند دیگر رژیم های سرکوبگر و دیکتاتور-کور و کر برآنند تا راه بدون بازگشت و یکطرفه را، تا آخر خط سرنگونی و فروپاشی رژیم همچنان ادامه دهند! وضعیت اصلاح طلبان بعنوان بیمه نامه رژیم در چند دهه گذشته، از ویژه گی خاصی برخوردار است اصلاح طلبان که با بدرک واصل شدن رفسنجانی یتیم شده بودند بعد از قیام دیماه 96 در بازی باخت-باخت، هم از قدرت رانده شدند و هم از سوی مردم!
در ارزیابی وضعیت اسفبار رژیم آخوندها، از جانب اصلاح طلبان کلاً دو نوع واکنش مختلف مشاهده میشود که علیرغم تفاوت و اختلاف نظر، مخرج مشترکی دارند دال بر اینکه همه با زبان بیزبانی و به طرق مختلف اقرار میکنند که وضعیت رژیم در چهل سال گذشته هیچگاه به لحاظ داخلی و خارجی اینگونه وخیم و ترسناک و بدون هیچ گونه چشم انداز گشایش و شانس رسیدن امداد های عینی و غیبی نبوده است! و شاید این برای اولین بار است که بیشترین اصلاح طلبان سینه چاک دیروز رژیم و خجالتی های امروز ، تقریباً همان چیزی را بالا آورده و میگویند که نیروهای اپوزیسیون سالهای سال است که میگویند و آن اینکه: این ره که رژیم آخوندها میرود رو به گورستان است!
در میان اصلاح طلبان اغلب دکتر در ارزیابی و معاینه رژیم بیمار و مردنی و سرطانی آخوندها، کلاً دو نوع نظر و تحلیل به چشم میخورد دکترهایی که کم و بیش سوابق غیر قابل کتمان در همکاری با رژیم آخوندها و آلوده به جنایت و غارت هستند در نوشتن نسخه و تجویز دارو برای بهبودی و خلاصی رژیم از بنبست های داخلی و خارجی، ضمن اقرار به وخامت بیش از حد اوضاع، در ترس از سرنگونی و گریز از پاسخگویی در همدستی با رژیم، خیلی دست به عصا و محتاطانه برخورد میکنند و اغلب با برجسته نمودن سناریو سوریه و عراق و لیبی شدن ایران با سقوط آخوندها، نهایتاً به مردم توصیه میکنند که باید با آخوندها بسوزید و بسازید والا ایران ویران میشود!
بخش دیگر دکترهای اصلاح طلب-اغلب دانشگاهی و مدرس- که فاقد همکاری و همدستی آشکار با رژیم و دارای پرونده های سبکتری هستند کلاً دست بازتری در بیان وخامت اوضاع داشته-و در مقایسه با اصلاح طلبان آلوده-گستاخی بیشتر و ترس کمتری از سرنگونی و فردای سقوط آخوندها دارند و به طرق مختلف به رژیم هشدار میدهند که این تو بمیری داخلی و خارجی با دیگر تو بمیری های قبلی فرق اساسی دارد! و اینبار تمام راههای فرار بسته و مین گذاری شده اند از ما گفتن و از شما نشنیدن! لُپ کلام و نتیجهگیری تلویحی از مجموعه تحلیل و تفاسیر اصلاح طلبان خودی و غیر خودی و نخودی این است که کلیه حضرات کم و بیش فهمیده اند که اجل رژیم در راه است و اینبار رژیم تنها با اعتراضات مشابه سال 88-که لات و لوتهای رژیم آنرا جیغ و فریاد سوسولهای شمال شهر میدانستند-روبرو نیست بلکه اینبار جدا از اعتراضات طبقه و اقشار متوسط و زنان و جوانان تحصیلکرده همزمان با پابرهنه ها و گرسنگان جنوب شهری که به نکبت حکومت آخوندها در واقعیت چیزی برای از دست دادن ندارند روبرو است و اینبار هم مردم با ختم خیمه شب بازی اصلاح طلبی-اصولگرایی و هم قدرتهای بینالمللی برآنند که تا سقوط و دفن و کفن نمودن آخوندها از پای ننشینند!
محمد هادی-آمریکا