مبارزه با فساد ساختاری، افشای اطلاعات مربوط به مسئولانی که از قدرت قانونی در راستای تامین منفعت شخصی سودجویی کردند، سخن گفتن درباره مسئولانی که فرزندان خود را به بهانههای عجیب و غیرقابل باور راهی فرنگستان کردند و… از سوی فعالان رسانهای و خصوصا کنشگران اجتماعی بیش از آنکه برونداد ستیز با فساد مالی و سازمان یافته با هر فرد و نهادی باشد دل در گروه دوری و نزدیکی افراد به جریانهای سیاسی دارد
!
نحوه اطلاعرسانی برخی از فعالان رسانهای و کسانی که برای مدتی درباره یک پروژه ساختمانی و رانتخواری یکی از آشنایان، دوستان نزدیک و حتی اقوام یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان ارشد اجرایی در دولتهای سابق و امروز و… داد سخن سر میدهند و تمرکز خود را روی برخی از شخصیتهای سیاسی سابق و فعلی قرار دادهاند، رسما در حال پیادهسازی و کانالیزه کردن مبارزه با فساد هستند. در واقع آنان ذرهبین در دست در جستجوی افراد خاطی و متجاوزین به بیتالمال در جریان سیاسی مقابل میگردند و از چرخاندن همین ذرهبین به سویی دیگر و زاویهای غیر پرهیز دارند. گویی علاقه و دلبستگی آنان به طیف سیاسی مطبوع آنقدر پرکشش و از جذابیتهای پنهانی برخوردار است که نمیبایست و یا نمیتوانند درباره تصمیمهای خلاف قانون، حاتم بخشیهای مدیران ارشد شهری در سالهای نه چندان دور و صدها نمونه دیگر به حرف بیایند و از کارکردهای نادرست، هزینهساز و فساد افزای آنان سخنرانی کنند.
مبارزه با فساد و افشای عملکردهای نادرست و نفی رانتخواری در صورتی لفظ مبارزه و ستیز را در عمل معنا میبخشد که مباحث مربوط به جریان راست سنتی، چپ نوگرا، اصلاحطلب و اصولگرا و خواندن خطوط سیاسی مدیران امروز و دیروز از سوی کنشگران عدالتخواه، رسانههای افشاگر و شخصیتهای رسانهای بیمعنا باشد. نمیتوان مدعی مبارزه با فساد سیستمی بود و درباره شمارگان طبقههای یک برج مسکونی و تجاری اقدام به افشاگری کرد و از قاچاق پوشاک و دارو توسط فرزند یکی از مسئولان دستگاه اجرایی صدها کلمه و جمله را در راستای آشکار کردن فساد برای مخاطبان در فضای مجازی ردیف کرد ولی در برابر واگذاری بیحساب و کتاب منازل سازمانی به افراد خارج از نهاد مربوطه و تغییر کاربری املاک و تسخیر دریا به بهانه فراهم آوردن مکانی برای تفرج مردم کاملا خاموش شد! کنشگرانی که به چنین شیوهای در حال افشاگری و مبارزه با فساد هستند میتوانند از نامهای دیگری استفاده کنند؛ مثلا مبارزه با فساد اصولگرایان، ستیز با رانتخواری اصلاحطلبها، افشاگری فساد مالی اصلاحطلبها و…
ادامه یافتن چنین شیوهای به اسم مبارزه با فساد نه تنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه در روز روشن کانال امن و پنهانی را برای افرادی فراهم میکند که با خیال آسوده به رانتخواری و سودجویی بپردازند، چرا که رانتخواران مطمئن میشوند تا مادامی که در یکی از دو جریان سیاسی کشور مشغول باشند، طرف خودی درباره چپاولهای آنان سخن نخواهد گفت و چشمهایش را روی تمام منابع مالی ملی به یغما رفته میبندد!
آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی با آن روبرو هستیم فروکاست مباحث مرتبط با فساد اقتصادی، مبارزه با رانتخواری و ایستادگی در برابر دستهای ناپاک کشف شده به اسم «قبیلهگرایی» و «خویشاوندی سیاسی» است. ادامه یافتن چنین روشی نه تنها کمکی به حل موضوعات مرتبط با کشف فساد و جدال با فساد اقتصادی نمیکند، بلکه در بلند مدت حاشیهای امنی برای سایر فاسدان فراهم میکند. حاشیهای که بیتردید ارتباط مستقیم و بیواسطه به نتیجه نهایی روش امروز عدالتجویان و مبارزان با فساد امروز پیدا خواهد داشت.
رضا صادقیان
مبارزه با فساد ساختاری، افشای اطلاعات مربوط به مسئولانی که از قدرت قانونی در راستای تامین منفعت شخصی سودجویی کردند، سخن گفتن درباره مسئولانی که فرزندان خود را به بهانههای عجیب و غیرقابل باور راهی فرنگستان کردند و… از سوی فعالان رسانهای و خصوصا کنشگران اجتماعی بیش از آنکه برونداد ستیز با فساد مالی و سازمان یافته با هر فرد و نهادی باشد دل در گروه دوری و نزدیکی افراد به جریانهای سیاسی دارد!
نحوه اطلاعرسانی برخی از فعالان رسانهای و کسانی که برای مدتی درباره یک پروژه ساختمانی و رانتخواری یکی از آشنایان، دوستان نزدیک و حتی اقوام یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان ارشد اجرایی در دولتهای سابق و امروز و… داد سخن سر میدهند و تمرکز خود را روی برخی از شخصیتهای سیاسی سابق و فعلی قرار دادهاند، رسما در حال پیادهسازی و کانالیزه کردن مبارزه با فساد هستند. در واقع آنان ذرهبین در دست در جستجوی افراد خاطی و متجاوزین به بیتالمال در جریان سیاسی مقابل میگردند و از چرخاندن همین ذرهبین به سویی دیگر و زاویهای غیر پرهیز دارند. گویی علاقه و دلبستگی آنان به طیف سیاسی مطبوع آنقدر پرکشش و از جذابیتهای پنهانی برخوردار است که نمیبایست و یا نمیتوانند درباره تصمیمهای خلاف قانون، حاتم بخشیهای مدیران ارشد شهری در سالهای نه چندان دور و صدها نمونه دیگر به حرف بیایند و از کارکردهای نادرست، هزینهساز و فساد افزای آنان سخنرانی کنند.
مبارزه با فساد و افشای عملکردهای نادرست و نفی رانتخواری در صورتی لفظ مبارزه و ستیز را در عمل معنا میبخشد که مباحث مربوط به جریان راست سنتی، چپ نوگرا، اصلاحطلب و اصولگرا و خواندن خطوط سیاسی مدیران امروز و دیروز از سوی کنشگران عدالتخواه، رسانههای افشاگر و شخصیتهای رسانهای بیمعنا باشد. نمیتوان مدعی مبارزه با فساد سیستمی بود و درباره شمارگان طبقههای یک برج مسکونی و تجاری اقدام به افشاگری کرد و از قاچاق پوشاک و دارو توسط فرزند یکی از مسئولان دستگاه اجرایی صدها کلمه و جمله را در راستای آشکار کردن فساد برای مخاطبان در فضای مجازی ردیف کرد ولی در برابر واگذاری بیحساب و کتاب منازل سازمانی به افراد خارج از نهاد مربوطه و تغییر کاربری املاک و تسخیر دریا به بهانه فراهم آوردن مکانی برای تفرج مردم کاملا خاموش شد! کنشگرانی که به چنین شیوهای در حال افشاگری و مبارزه با فساد هستند میتوانند از نامهای دیگری استفاده کنند؛ مثلا مبارزه با فساد اصولگرایان، ستیز با رانتخواری اصلاحطلبها، افشاگری فساد مالی اصلاحطلبها و…
ادامه یافتن چنین شیوهای به اسم مبارزه با فساد نه تنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه در روز روشن کانال امن و پنهانی را برای افرادی فراهم میکند که با خیال آسوده به رانتخواری و سودجویی بپردازند، چرا که رانتخواران مطمئن میشوند تا مادامی که در یکی از دو جریان سیاسی کشور مشغول باشند، طرف خودی درباره چپاولهای آنان سخن نخواهد گفت و چشمهایش را روی تمام منابع مالی ملی به یغما رفته میبندد!
آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی با آن روبرو هستیم فروکاست مباحث مرتبط با فساد اقتصادی، مبارزه با رانتخواری و ایستادگی در برابر دستهای ناپاک کشف شده به اسم «قبیلهگرایی» و «خویشاوندی سیاسی» است. ادامه یافتن چنین روشی نه تنها کمکی به حل موضوعات مرتبط با کشف فساد و جدال با فساد اقتصادی نمیکند، بلکه در بلند مدت حاشیهای امنی برای سایر فاسدان فراهم میکند. حاشیهای که بیتردید ارتباط مستقیم و بیواسطه به نتیجه نهایی روش امروز عدالتجویان و مبارزان با فساد امروز پیدا خواهد داشت.
رضا صادقیان
مبارزه با فساد ساختاری، افشای اطلاعات مربوط به مسئولانی که از قدرت قانونی در راستای تامین منفعت شخصی سودجویی کردند، سخن گفتن درباره مسئولانی که فرزندان خود را به بهانههای عجیب و غیرقابل باور راهی فرنگستان کردند و… از سوی فعالان رسانهای و خصوصا کنشگران اجتماعی بیش از آنکه برونداد ستیز با فساد مالی و سازمان یافته با هر فرد و نهادی باشد دل در گروه دوری و نزدیکی افراد به جریانهای سیاسی دارد!
نحوه اطلاعرسانی برخی از فعالان رسانهای و کسانی که برای مدتی درباره یک پروژه ساختمانی و رانتخواری یکی از آشنایان، دوستان نزدیک و حتی اقوام یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان ارشد اجرایی در دولتهای سابق و امروز و… داد سخن سر میدهند و تمرکز خود را روی برخی از شخصیتهای سیاسی سابق و فعلی قرار دادهاند، رسما در حال پیادهسازی و کانالیزه کردن مبارزه با فساد هستند. در واقع آنان ذرهبین در دست در جستجوی افراد خاطی و متجاوزین به بیتالمال در جریان سیاسی مقابل میگردند و از چرخاندن همین ذرهبین به سویی دیگر و زاویهای غیر پرهیز دارند. گویی علاقه و دلبستگی آنان به طیف سیاسی مطبوع آنقدر پرکشش و از جذابیتهای پنهانی برخوردار است که نمیبایست و یا نمیتوانند درباره تصمیمهای خلاف قانون، حاتم بخشیهای مدیران ارشد شهری در سالهای نه چندان دور و صدها نمونه دیگر به حرف بیایند و از کارکردهای نادرست، هزینهساز و فساد افزای آنان سخنرانی کنند.
مبارزه با فساد و افشای عملکردهای نادرست و نفی رانتخواری در صورتی لفظ مبارزه و ستیز را در عمل معنا میبخشد که مباحث مربوط به جریان راست سنتی، چپ نوگرا، اصلاحطلب و اصولگرا و خواندن خطوط سیاسی مدیران امروز و دیروز از سوی کنشگران عدالتخواه، رسانههای افشاگر و شخصیتهای رسانهای بیمعنا باشد. نمیتوان مدعی مبارزه با فساد سیستمی بود و درباره شمارگان طبقههای یک برج مسکونی و تجاری اقدام به افشاگری کرد و از قاچاق پوشاک و دارو توسط فرزند یکی از مسئولان دستگاه اجرایی صدها کلمه و جمله را در راستای آشکار کردن فساد برای مخاطبان در فضای مجازی ردیف کرد ولی در برابر واگذاری بیحساب و کتاب منازل سازمانی به افراد خارج از نهاد مربوطه و تغییر کاربری املاک و تسخیر دریا به بهانه فراهم آوردن مکانی برای تفرج مردم کاملا خاموش شد! کنشگرانی که به چنین شیوهای در حال افشاگری و مبارزه با فساد هستند میتوانند از نامهای دیگری استفاده کنند؛ مثلا مبارزه با فساد اصولگرایان، ستیز با رانتخواری اصلاحطلبها، افشاگری فساد مالی اصلاحطلبها و…
ادامه یافتن چنین شیوهای به اسم مبارزه با فساد نه تنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه در روز روشن کانال امن و پنهانی را برای افرادی فراهم میکند که با خیال آسوده به رانتخواری و سودجویی بپردازند، چرا که رانتخواران مطمئن میشوند تا مادامی که در یکی از دو جریان سیاسی کشور مشغول باشند، طرف خودی درباره چپاولهای آنان سخن نخواهد گفت و چشمهایش را روی تمام منابع مالی ملی به یغما رفته میبندد!
آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی با آن روبرو هستیم فروکاست مباحث مرتبط با فساد اقتصادی، مبارزه با رانتخواری و ایستادگی در برابر دستهای ناپاک کشف شده به اسم «قبیلهگرایی» و «خویشاوندی سیاسی» است. ادامه یافتن چنین روشی نه تنها کمکی به حل موضوعات مرتبط با کشف فساد و جدال با فساد اقتصادی نمیکند، بلکه در بلند مدت حاشیهای امنی برای سایر فاسدان فراهم میکند. حاشیهای که بیتردید ارتباط مستقیم و بیواسطه به نتیجه نهایی روش امروز عدالتجویان و مبارزان با فساد امروز پیدا خواهد داشت.
رضا صادقیان
مبارزه با فساد ساختاری، افشای اطلاعات مربوط به مسئولانی که از قدرت قانونی در راستای تامین منفعت شخصی سودجویی کردند، سخن گفتن درباره مسئولانی که فرزندان خود را به بهانههای عجیب و غیرقابل باور راهی فرنگستان کردند و… از سوی فعالان رسانهای و خصوصا کنشگران اجتماعی بیش از آنکه برونداد ستیز با فساد مالی و سازمان یافته با هر فرد و نهادی باشد دل در گروه دوری و نزدیکی افراد به جریانهای سیاسی دارد!
نحوه اطلاعرسانی برخی از فعالان رسانهای و کسانی که برای مدتی درباره یک پروژه ساختمانی و رانتخواری یکی از آشنایان، دوستان نزدیک و حتی اقوام یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان ارشد اجرایی در دولتهای سابق و امروز و… داد سخن سر میدهند و تمرکز خود را روی برخی از شخصیتهای سیاسی سابق و فعلی قرار دادهاند، رسما در حال پیادهسازی و کانالیزه کردن مبارزه با فساد هستند. در واقع آنان ذرهبین در دست در جستجوی افراد خاطی و متجاوزین به بیتالمال در جریان سیاسی مقابل میگردند و از چرخاندن همین ذرهبین به سویی دیگر و زاویهای غیر پرهیز دارند. گویی علاقه و دلبستگی آنان به طیف سیاسی مطبوع آنقدر پرکشش و از جذابیتهای پنهانی برخوردار است که نمیبایست و یا نمیتوانند درباره تصمیمهای خلاف قانون، حاتم بخشیهای مدیران ارشد شهری در سالهای نه چندان دور و صدها نمونه دیگر به حرف بیایند و از کارکردهای نادرست، هزینهساز و فساد افزای آنان سخنرانی کنند.
مبارزه با فساد و افشای عملکردهای نادرست و نفی رانتخواری در صورتی لفظ مبارزه و ستیز را در عمل معنا میبخشد که مباحث مربوط به جریان راست سنتی، چپ نوگرا، اصلاحطلب و اصولگرا و خواندن خطوط سیاسی مدیران امروز و دیروز از سوی کنشگران عدالتخواه، رسانههای افشاگر و شخصیتهای رسانهای بیمعنا باشد. نمیتوان مدعی مبارزه با فساد سیستمی بود و درباره شمارگان طبقههای یک برج مسکونی و تجاری اقدام به افشاگری کرد و از قاچاق پوشاک و دارو توسط فرزند یکی از مسئولان دستگاه اجرایی صدها کلمه و جمله را در راستای آشکار کردن فساد برای مخاطبان در فضای مجازی ردیف کرد ولی در برابر واگذاری بیحساب و کتاب منازل سازمانی به افراد خارج از نهاد مربوطه و تغییر کاربری املاک و تسخیر دریا به بهانه فراهم آوردن مکانی برای تفرج مردم کاملا خاموش شد! کنشگرانی که به چنین شیوهای در حال افشاگری و مبارزه با فساد هستند میتوانند از نامهای دیگری استفاده کنند؛ مثلا مبارزه با فساد اصولگرایان، ستیز با رانتخواری اصلاحطلبها، افشاگری فساد مالی اصلاحطلبها و…
ادامه یافتن چنین شیوهای به اسم مبارزه با فساد نه تنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه در روز روشن کانال امن و پنهانی را برای افرادی فراهم میکند که با خیال آسوده به رانتخواری و سودجویی بپردازند، چرا که رانتخواران مطمئن میشوند تا مادامی که در یکی از دو جریان سیاسی کشور مشغول باشند، طرف خودی درباره چپاولهای آنان سخن نخواهد گفت و چشمهایش را روی تمام منابع مالی ملی به یغما رفته میبندد!
آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی با آن روبرو هستیم فروکاست مباحث مرتبط با فساد اقتصادی، مبارزه با رانتخواری و ایستادگی در برابر دستهای ناپاک کشف شده به اسم «قبیلهگرایی» و «خویشاوندی سیاسی» است. ادامه یافتن چنین روشی نه تنها کمکی به حل موضوعات مرتبط با کشف فساد و جدال با فساد اقتصادی نمیکند، بلکه در بلند مدت حاشیهای امنی برای سایر فاسدان فراهم میکند. حاشیهای که بیتردید ارتباط مستقیم و بیواسطه به نتیجه نهایی روش امروز عدالتجویان و مبارزان با فساد امروز پیدا خواهد داشت.