علی ربیعی نوشت:این روزها ضرورت اقناع افکار عمومی را بهکرات میشنویم. اینکه باید جامعه برای افزایش قیمت بنزین اقناع میشد. من هم معتقدم که ما اقناع نکردیم اما موضوع اقناع مورد نظر من اقناع جامعه درباره تحریم است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب ‘
علی ربیعی سخنگوی دولت در روزنامه ایران نوشت:این روزها ضرورت اقناع افکار عمومی را بهکرات میشنویم. اینکه باید جامعه برای افزایش قیمت بنزین اقناع میشد. من هم معتقدم که ما اقناع نکردیم اما موضوع اقناع مورد نظر من اقناع جامعه درباره تحریم است.
چندی پیش آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری نکاتی درباره سختی فروش نفت گفت که دیدیم مخالفان دولت چه هیاهویی بر سر آن ایجاد کردند. در حالی که این تنها شمهای از مشکلاتی است که تحریم ایجاد کرده و جامعه حق دارد و باید بداند.
امروز من معتقدم ما اشتباه کردیم، باید مسأله تحریم را برای مردم بهطور شفاف تبیین میکردیم، اما بهدلیل عدم سوءاستفاده دشمنان امکان تشریح وضعیت را برای مردم نداشتیم و نتیجه اینکه مخالفان دولت آن را دستمایه اتهامات ناروا علیه دولت قرار دادند.
مخالفان دولت از تحریمها خشنودند که دولت تحت فشار قرار میگیرد، مخالفان نظام خشنودند که تحریمها نظام را هدف قرار میدهد و حتی گروههای وابسته به امریکا میگویند «مردم در خیابانها علیه تحریم شعار نمیدهند، بلکه علیه نظام شعار میدهند.» و مایک پمپئو و برایان هوک نیز مطالبی به همین مضمون بیان کردند. ناآرامیهای آبان و موج سواری مخالفان دیرین ما و دنباله روهای امریکا در کنار دولت امریکا یک بار دیگر و به هولناکترین شکل، خطای رویکرد کتمان و انکارگرایانه در قبال تحریمها را نشان داد. باید از این حوادث تلخ درس گرفت و برمبنای «سیاست حقیقت» حقایق تحریمها را به ملت گفت و توافق اجتماعی جدیدی با ملت منعقد کرد.
رخدادهای تلخ اخیر محصول سیاست غلط اطلاعرسانی (در حقیقت «اطلاع نرسانی») درباره تحریمها بود. باید به سؤال «برای چی تحریم میشیم» و تحریم چیست پاسخ داد. در غیر اینصورت همه فجایعی که تحریم برسر ایران میآورد به جانب حاکمیت فرافکنی خواهد شد.
تحریمها به درستی یک «جنگ تمام عیار» توصیف شدهاند اما ما ملتزم به این تشبیه یا استعاره «جنگ» نیستیم. اگر تحریمها یک جنگ تمام عیار وحداکثری است باید در مقابل ملت را به شکل حداکثری بسیج کرد. باید هدف ما تولید رضایت حداکثری باشد. اما ما در عمل به بسیج حداقلی معطوف شدهایم نه بسیج ملی.
بسیج ملت الزاماتی دارد: برگزاری انتخابات در حد و تراز انتخابات مجلس نخست، گفتوگو با مردم وتبدیل همه رسانهها و بخصوص رسانه ملی به رسانهای که آینه تمام نمای ملت با همه سلایق فکری باشد، گشودگی اجتماعی و سیاسی، دیپلماسی فعال، عدم مداخله در زندگی خصوصی مردم، ایجاد احساس مشارکت نه فقط پای صندوق رأی بلکه در همه سطوح و پیشا و پساز صندوق رأی، مبارزه با تجرید ایران از نظام مالی وبانکی جهانی که اتهام تروریسم وپولشویی در رأس آن قرار دارد.
تنها در این صورت است که مقاومت ضد تحریم بهطور خودجوش از سطح جامعه مدنی فوران کرده و در انتخابات و در مقاومت هر روزه ودر تلاش ملی برای رونق تولید و…تجلی مییابد. سیاست کتمان وانکارگرایی واقعیت تحریم بزرگترین تجلی «خود تحریمی» است و باعث میشود تحریمها نه به جانب تحریمگران که به جانب حاکمیت فرافکنی شود. رویکرد انکار گرایانه در قبال تحریم باعث محرومیت از یارگیری ایران درسطح افکار عمومی جهانی میشود.
همواره گفته میشود که سرمایه اجتماعی ما کاهش یافته است اما نمیگوییم چگونه میتوان آن را افزود: اعتماد مهمترین رکن سرمایه اجتماعی است. اعتماد در سطح اجتماعی در دل سازمانهای مدنی تولید میشود. اعتماد در سطح مناسبات دولت-ملت با «دادن» یعنی با واگذار کردن و با اعتماد کردن به مردم تولید میشود. ما به ملت باوری نوین نیاز داریم که تحریمها را پشت سربگذاریم. یعنی باید مقاومت بر ضد تحریمها را به جامعه واگذار کنیم. جامعه را دور نزنیم وبه مردم نگوییم مردم ما بدون شما وبرای شما وبه نیابت از شما با تحریمها مقابله میکنیم.
رخداد آبان وموج سواری امریکا برآن نشان داد که رویکرد انکار گرایانه در قبال تحریمها منجر به پنهان شدن واقعیت تحریم نمیشود، منجر به فرافکنی مصائب برخاسته از تحریم به جانب حاکمیت میشود. یعنی آن رویکرد که میگوید اگر از واقعیت تحریم سخن بگوییم به دشمن «گرا» دادهایم، در عمل بدترینگرا را به دشمن میدهد که احساس کند تحریمها نتیجه داده وموفق شده که جنایت تحریم را به مجاری انحرافی فرافکنی کند. کتمان حقیقت تحریم منجر به رفع تحریم نمیشود منجر به تبرئه امریکا از جنایت تحریم میشود.
ما نتوانستیم از پتانسیل انسانی تحریم ستیزی در جهان غرب به سود منافع ملی استفاده کنیم. بهعنوان مثال بر زمینههای غیاب دانش تحریم شناسی بود که گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر علیه تحریمهای امریکایی حتی جایگاهی در حاشیه توجه ما کسب نکرد.
اما نظام بازنمایی تحریمها توسط امریکا به گونهای است که سعی در تحریف سرشت ضد ایرانی تحریمها دارد و تحریمها را به شکل یک امر «ضد رژیم» و نه «ضد ایران» بازنمایی میکند. چگونه میتوان پردههای این تحریف خشونتبار و فاحش را کنار زد بدون اینکه واقعیت تحریمها بیان شود؟ عدم بیان واقعیت در مورد تحریمها زمینهای به دست تخریبگران ضد دولتی میدهد تا به تعبیر تلخ و طنز آلود رئیس جمهوری چنین القا کنند که «نه. امریکا ونتانیاهو خیلی هم بد نیستند و فقط دولت بد است.»
واقعیت این است که برخی جریانهای تندرو در عمل از تحریمها استقبال میکنند و این استقبال عملی گاه بیانی آشکار مییابد. روشن است که بدون اتخاذ «سیاست حقیقت درباره تحریمها» دولت نمیتواند بر آن همدستی اعلام نشده میان تحریمگران و سوءاستفادهکنندگان از تحریم غلبه کند.