زمانی تصمیم تجاوز هیتلر به کشورهای اروپایی قطعی شد، که او متوجه ترس و وحشت رهبران اروپایی، و سازش و سکوت شان، و فرار از کابوس جنگ گردید.
امروز مردم جهان به درستی به این ضعف و بدبختی اکثر رهبران اروپایی در رابطه با رژیم تروریست حاکم بر ایران هم پی برده اند.
هلاکت تروریست ها و مزدوران آخوندها، از جمله بدرک واصل شدن دژخیم قاسم سلیمانی و سکوت رهبران اروپایی، این حقیقت را به خوبی آشکار ساخت که دلیل اصلی آن چه که هیتلر را تبدیل به یک دیکتاتور کرد، همین سازش و مماشات ذلت بار رهبران اروپا بود.
در ایران خودمان نیز اگر بخواهیم دلیل بقای رژیم را جستجو کنیم، یکی از اصلی ترین دلایلش خیانت عده ای مال و مقام و شهرت پرست، در قشرهای گوناگون از جمله کارشناس و نویسنده و هنرمند و سلبریتی می باشد، که همزمان با رگبار گلوله ها و طناب دارها و ضربۀ شلاق های سرکوبگران، با قلم و زبان و نمایش خود، بر زخم های مردم ایران نمک و اسید پاشیده اند.
از آن جایی که این رژیم، به مراتب کثیف و پلید و ضدبشری تر از هیتلر و یا هر دیکتاتور دیگری در طول تاریخ می باشد، و بلحاظ اعتقادی، برای سلبریتی و هنرمند و هنرپیشه و نویسنده و.....بیشتر از یک کالای مصرفی ارزشی قائل نیست، و حتی گاها آنها را به فاحشه تشبیه کرده است، این افراد وابسته و دلبسته به حکومت نیز نقشی جز روسپی گری در زمینه های مختلف برای آخوندها و وزارت اطلاعات تا به حال نداشته اند.
مطمئنا مردم ایران، خیانت این جماعت را فراموش نکرده و در این شرایط که مردم تحت ستم ایران و منطقه، از هلاکت قاتل فرزندان خود در حال سرور و شادی می باشند،احساس همدردی این خائنان با سرکوبگران را هرگز نخواهند بخشید.
مخدوش کنندگان مرز سرخ مردم ایران با قاتلان فرزندان و عزیزانشان، به چیزی کمتر از دست داشتن در آن جنایت ها، شناخته نخواهند شد و در آینده ای نه چندان دور، هیچ عذر و بهانه و ندامتی از آنان پذیرفته نخواهد بود.