خانه / مقالات / ماورای جنایت و ماورای وقاحت در «دو هفته تلخ و پرماجرا:نعمت فیروزی»

ماورای جنایت و ماورای وقاحت در «دو هفته تلخ و پرماجرا:نعمت فیروزی»


با اعلام آمدن خامنه ایی برای نماز جمعه ؛ پرسش ها و سوالاتی زیادی پیرامون تحولات و رویدادهای میهن اسیر وموضع ولی فقیه فرتوت ارتجاع ؛ درمحافل سیاسی مطرح و گمانه زنی هایی از زوایای متفاوت و متناقض مطرح می شد. ولی فقیه پس از چند روز تبلیغات و تدارکات گسترده برای گرم کردن جمعه بازار ۲۷دی به‌ صحنه آمد. پس از ۸سال این اولین بار بود که خامنه‌ای شخصاً نمایش جمعه را اجرا می‌کرد.او در حالی که رمق «رجز خوانی» هم نداشت ؛ آمده بود تا با تمام دجالگری خود همه ساندیس خواران در حال ریزش را دلداری دهد . آمده بود تا به قول خودش پس از « دوهفته تلخ و پرماجرا» (بخوانید ضربه و شکست ) به مدد تدارکات وسیع حکومتی وبا هزینه ایی که بر دوش قشرعظیم مردم محروم سنگینی می کند؛ با یک جا جمع کردن همه مزدورانش؛ از بیرون مرزها مشروعیت کاسبی کند و با راه اندازی بساط و بازی اقتدار؛ در داخل مرزها به مردم ایران جنگ و دندان نشان دهد. واکاوی این دو «هفته تلخ و پرماجرا!» و اشراف به اینکه چه بحرانهایی ولی فقیه را به صحنه کشاند ؟ و چرا ولی فقیه خودش ناچار شد با خیل پاچه خواران و ساندیس خوارانش به نماز وحشت بایستد ؟ خالی از لطف نیست. واقعیت این است که استارت مرحله جدید قیام مردم را خودش با سه برابر کردن قیمت بنزین زد. این استارت چنان قوی بود که ولایتش را تا آستانه سرنگونی و نابودی پیش برد. از همین رو طینت ضد بشری اش را همانند دهه 60 نمایان ساخت و همه رودربایستی ها را کنار گذاشته و با پایین کشیدن کرکره اینترنت؛ در پشت درهای بسته بیرحمانه به قتل عام خلق نشست.
حذف قاسم سلیمانی


پی گرفتن تحولات از حدود سه ماه پیش به اینطرف نشان از سرعت گرفتن تحولات برعلیه رژیم دارد. قیام مردم عراق و لبنان با شعار خلع ید از رژیم آخوندی و مزدورانش در این دوکشور, عمق استراتژیک بخار شده و رویای خلافت قرون وسطایی بر باد رفته را در منطقه بر ملا کرده و سیاست منطقه ایی فاشیسم مذهبی را با بحران جدی روبرو ساخته است. از همین رو چندی پس ازسرکوب خونین قیام آبان و یک هفته قبل از این دوهفته تلخ ! رژیم با اهرم نیروی تروریستی قدس قاسم سلیمانی ونیروهای نیابتی اش (مزدوران حشد الشعبی ) درعراق با سلسله اقداماتی نظیر پرتاب چند موشک به منطقه سبز و بعضی مقرهای نظامی آمریکا وتکرار الگوی گروگانگیری سفارت آمریکا در عراق تلاش کرد آتش جنگ را در عراق بین نیروهای آمریکا و مزدوران عراقیش؛برافروزد تا صورت مساله عراق را از دشمنی مردم عراق با رژیم آخوندی؛ به دشمنی با آمریکا تعییر دهدو با به انحراف کشاندن قیام مردم عراق؛ عمق استرتژیک بخارشده را میعانیزه کند !! اما حماقت ولی فقیه و اشتباه محاسبه اش در بکارگیری چند باره مزدوران نیابتی اش در عراق نهایتا به کشته و حذف شدن قاسم سلیمانی مهره اصلی و غیر قابل جایگزین و مسئول اصلی پیشبرد جنگ افروزی های منطقه ایش منجر شد. ولی فقیه ارتجاع برای جبران ضربه جدی که خورده بود تلاش کرد با خرج کلان از کیسه مردم محروم از جنازه سلیمانی تفذیه کند وبا جنازه گردانی او در شهرهای مختلف نشان دهد همچنان از حمایت مردمی برخوردار است. همزمان با جنازه گردانی هایدریش ولایت (1)؛ برای حفظ روحیه نیروهای وارفته و لرزانش با دمیدن بر بوق انتقام ! در یک رویکرد بغایت بزدلانه و با اطلاع دادن از پیش به آمریکاییان؛ اقدام به موشک پراکنی به بیابان های عراق به عنوان مقر نیروهای آمریکایی کرد. ترس از مقابله به مثل آمریکا آنان را خوار و خفیفانه مجبور به روی آوردن به این تاکتیک شبه پلنگ صورتی و مضحک کرد تا هم قدرت نمایی کرده باشند و هم تلفاتی به نیروهای آمریکایی نیاورند! اما داستان به اینجا ختم نشد و با مکر و خدعه ضدبشری که تدارک دیده بودند همه چیز دوضرب بر سر خودشان خراب شود.
ماورای جنایت: هدف قرار دادن هواپیمای اکراینی
اندیشه ضدبشری ولی فقیه فرتوت که از تعادل قوای بین نیروی خود و آمریکا آگاه است؛ سناریو موفقیتش را نه در طراحی رویارویی نیروهایش با آمریکا؛ بلکه در مکر و فریب ضدبشری با توده مردم ایران بکار میگیرد.او با مایه گذاشتن از جان مردم ایران تلاش کرد تا بی جربزگی و بزدلی خود در مقابل آمریکا را بر سر مردم ایران تلافی کند؛ از این رو دست به اقدامی زد که در نرم جنایتکاران تاریخ هم بی نظیر و نمونه اش کمتریافت می شود . او و سپاه جرارش آگاهانه و برنامه ریزی شده تصمیم گرفتند همزمان باموشک پرانی به بیابان های عراق؛ هواپیمای مسافربری اکراینی را نیز با موشک هدف قراردهند. چرا؟ زیرا آنها فکر میکردند بعد از موشک باران مقر نیروهای آمریکا؛ برغم اطلاع دهی قبلی به عراق و آمریکا، ترامپ جواب خواهد داد و چند موشک به هدف هایی در تهران خواهد زد. از این رو با این محاسبه هواپیمای مسافر بری اکراینی را هدف قرار داد تا در قدم بعد به گردن آمریکا بیندازد و مظلوم نمایی کند و در انظار عمومی جهانی خود را محق جلوه دهد و ترحم بین المللی خریداری کند. با علم به اینکه می تواند به عنوان دستاویزی در مبارزات انتخاباتی علیه ترامپ بکار گرفته شود. از آنجا که محاسبات ضد بشری نمی تواند همیشه دقیق باشد؛ آمریکا که دید موشک پرانی رژیم تلفات جانی نداشته؛ جواب موشک پرانی رژیم را نداد. و چنین شد که همه این محاسبات بر سر خودش بلافصل خراب شد . آنها حتی دو سه روز هم لاپوشانی کردند و دروغ های آشکار گفتند تا شاید بتوانند از آن عبور کنند. ولی با برملا شدن یکی بعد دیگری اسناد ومدارک؛ بناچار مجبور به اعتراف و گرفتن پز صداقت شدند . این جنایت پر مکر و فریب سبب خیزش دانشجویان آگاه شد و جنبش وقیام را در محتوای رادیکالتر وارد مرحله بالاتری کرد و از قضا تمام بافته های رژیم و تمام جنازه گردانی سلیمانی و سرمایه گذاری که برای کسب مشروعیت کرده بود دود هوا شد. حالا که غبارها فرو نشسته بهتر می توان دید که جلاد فرتوت هم نفربعد از خود جلاد خلق ایران و خلق های منطقه را از دست داده است و هم قیام خلق یک گام بزرگ به جلو برداشته است. جهش قیام در هفته گذشته چنان چشمگیر بوده است که رسانه های اصحاب استمالت نیز ناچار به اذعان و اعتراف شده اند . روزنامه آلمانی اشپیگل تیترزد: «دشمن ما همین‌جاست!» ومردم لااقل در یک چیز متحد شده‌اند: امیدی به این حکومت نیست». روزنامه دیگر آلمان die Welt صفحه اول خود را بە عکس تظاهرات ایران اختصاص دادە و نوشتە: «دیگر دروغ بس است!»
اکنون بسیار واضح میتوان دید که چرا خامنه ایی خودش ناچار شد به صحنه جمعه بازار بیاید. که از قضا بسیار درهم شکسته و در بن بست بود و نه تنها هیچ حرفی و راه حلی در چنته نداشت بلکه حتی رمق رجز خوانی همیشه را هم نداشت اما با توهین به مردم و تکرار همان اباطیل همیشگی دیکتاتورها و بخصوص سلف خود شکاف بین خود و خلق را بیش از پیش عمیق کرد و به زبان معکوس مسیر حرکت و سرنگونی نظامش را ترسیم کرد.تاریخ نشان میدهد که دیکتاتورها در پایان از ضعف ودرماندگی خوی درنده خود را نشان داده اند . هانا آرنت فیلسوف آلمانی گفته است : قدرت مشروع و خشونت اضدادند؛ جایی که یکی از آنها ظاهر می‌شود، دیگری ناپدید می‌شود. خشونت زمانی ظاهر می‌شود که قدرت در مخاطره است، اما هرچه خشونت جلوتر بیاید قدرت عقب‌تر می‌رود.در میدان جنگ؛ تیرها که به هدف می‌خورند پیروزی قطعی؛ اما در میدان شهر؛ تیرها که به بدن بخورند؛ شکست حتمی هست.” هرجا قدرت از دست برود؛ حکومت با خشونت عریان به میدان می‌آید. خشونت که پیروز می‌شود یعنی حکومت با قدرتش خداحافظی کرده است.
بله به قول رهبر مقاومت مسعود رجوی؛ حقا که عبرت‌انگیز‌ترین موضوع دست و پا زدنهای رژیم در باتلاق جنایتهایی است که اکنون به دست خودشان فاش می‌شود؛ به خودشان بر می‌گردد و بر سر خودشان خراب می‌شود. این مفهومی از همان عذاب الهی است که بر سرستمکاران فرود می آید.
نعمت فیروزی
29 دیماه98
19- ژانویه – 2020

1- 14 خرداد۱۳۲۱برابر ۴ژوئن۱۹۴۲، راینهارد هایدریش از بالاترین فرماندهان اس‌اس و طراح اصلی راه‌حل نهایی برای مسأله‌ٔ یهودیان (۱) ترور شد. او که به‌دلیل قساوت و جنایاتش، از «قهرمانان!» مورد علاقه‌ٔ هیتلر بود و از وی لقب «مردی با قلب آهنین» دریافت کرده بود، توسط تاریخ و مردم «قصاب» نامیده شد.هیتلر هم مراسم دفن وی را با بسیج حداکثری، به‌زعم خودش با «جلال و شکوه» بی‌مانندی برگزار کرد تا «مشت محکمی بر دهان یاوه‌گویان شرق و غرب» زده باشد و حمایت «ملت همیشه در صحنه» از مقام «پیشوا» را به رخ جهانیان بکشد! هم‌چنین با نشان‌ دادن تصاویر جمعیت بسیج شده، ضمن برشمردن «سجایای»! این مهره‌ٔ از دست رفته‌ٔ خودش، علت حضور آن جمعیت در «عمق استراتژیک» نظام نازی را خدمات راینهارد هایدریش به ملل مجاور و «عشق» آنها به «سردار قلب‌ها» اعلام می‌کرد! ارنست کالتنبرونر مدتی پس از هایدریش به این مقام گمارده شد و تا پایان عمر نظام «نازیستی» در همین مقام بود و در نهایت هم در سال ۱۹۴۶محاکمه و اعدام شد.