خاطرات یک خبرنگار؛
ماهنامه خط صلح – از موسسه بزرگ کیهان طی نزدیک به دو دهه مدیریت حسین شریعتمداری جز یک ویرانه چیزی باقی نمانده است. حسین شریعتمداری که نزدیک به دو دهه است به عنوان نماینده ولی فقیه و سرپرست موسسه کیهان و مدیر مسئول روزنامه کیهان مشغول فعالیت در این موسسه است، موسسه کیهان را که تا پیش از آن یک غول رسانه ای با ثروت هنگفت به شمار می رفت به نابودی کامل کشانده است به طوری که جز یک ویرانه چیزی از آن باقی نمانده است.
شریعتمداری علاوه بر مسئولیت های مهم و حساس دیگری که در نهادهای امنیتی مملکت دارد، ظرف این سال ها که مسئولیت تام و تمام موسسه بزرگ کیهان را نیز عهده دار است با عملکرد خودمحورانه و خودخواهانه خود متاسفانه این موسسه فرهنگی و رسانه ای را فدای خواسته های شخصی و آمال و افکار خاص خود کرده و آن را به نابودی کامل کشانده و در این خصوص کارنامه بسیار سیاهی را از خود بر جای گذاشته است.
متاسفانه به دلیل آن که هیچ گونه دسترسی به حسابرسی موسسه کیهان برای هیچ کس از جمله نگارنده وجود ندارد لذا با تمسک به مشاهدات عینی و واقعیات ملموس در این خصوص با اختصار به این موضوع می پردازیم.
موسسه های کیهان و اطلاعات از جمله موسسه های رسانه ای بودند که با پیروزی انقلاب مصادره شده و جزء اموال بنیاد مستعضفان قرار گرفته و در نتیجه زیر نظر رهبری اداره می شوند. ولی فقیه نماینده خود را به عنوان سرپرست این موسسات می گمارد و شریعتمداری نیز به عنوان نماینده ولی فقیه و سرپرست موسسه کیهان و مدیر مسئول روزنامه کیهان نزدیک به ۲۰ سال است بدون آن که کمترین نظارتی بر عملکرد او وجود داشته باشد، موسسه کیهان را در اختیار دارد.
کیهان علاوه بر این که مدرن ترین چاپخانه در خاورمیانه را در پیش از انقلاب در اختیار داشت، از حیث ثروت نیز موسسه ثروتمندی به شمار آمده و از درآمدهای هنگفتی نیز برخوردار بود. این موسسه تنها نزدیک به ۲۲ نشریه را به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه و … چاپ و نشر می کرد که می توان به کیهان روزانه، زن روز، کیهان هوایی، کیهان ورزشی و…. اشاره کرد و علاوه بر آن در زمینه فعالیت های اقتصادی نیز فعالیت قابل توجهی داشته است.
این موسسه به عنوان یکی از نهادهای نورچشمی رهبر و وزارت ارشاد، علاوه بر آن که هر ساله مقادیر قابل توجهی سهمیه کاغذ و فیلم و زینک با نرخ دولتی دریافت می کند از بالاترین بودجه اختصاصی و مزایای رسانه ای دیگر نیز برخوردار است.
تابستان سال ۱۳۶۷ به عنوان خبرنگار روزنامه کیهان در دفتر سرپرستی این روزنامه در کرمانشاه استخدام شدم. لازم به توضیح است تنها روزنامه ای که در آن سال ها خبرنگار رسمی داشت، روزنامه کیهان بود.
در بدو همکاری ام با کیهان، از دو خبرنگار دفتر سرپرستی روزنامه کیهان، یک نفر آن ها سالخورده و در آستانه بازنشستگی بود و نفر دیگر که فقط چند سالی بود در کیهان مشغول کار شده بود، به تازگی به عنوان مسئول روابط عمومی مخابرات کرمانشاه به استخدام مخابرات درآمده بود و در حال تسویه حساب با کیهان بود.
زمانی که من کارم را با روزنامه کیهان شروع کردم، دفتر سرپرستی کرمانشاه ۷ نفر پرسنل با عناوین: سرپرست، خبرنگار، مسئول امور مالی، مسئول امور اداری، توزیع کننده، راننده و آبدارچی داشت. این دفتر همچنین دارای دو دستگاه خودرو بود و در ساختمانی قابل قبول در مرکز شهر، یعنی پایین تر از میدان مصدق واقع بود.
در آن سال ها میانگین فروش روزانه روزنامه کیهان در کرمانشاه نزدیک به ۱۲۰۰ الی ۱۵۰۰ نسخه در روز بود.
تمام شهرستان های تابعه استان که نزدیک به ۱۵ شهرستان بودند دارای خبرنگار و نمایندگی کیهان بودند و خبرنگاران این شهرستان ها فعالیت چشمگیری در زمینه ارسال اخبار شهرستان های خود و نیز جذب آگهی داشتند.
سال ۱۳۶۷ یعنی زمانی که من کارم را در روزنامه کیهان شروع کردم کسی به نام اصغری سرپرست آن زمان موسسه بود که طولی نکشید وی از کیهان رفت و جوان کم سن و سالی به نام مهدی نصیری سرپرست موسسه کیهان شد.
مهدی نصیری حدود سه سال در موسسه کیهان به کارش ادامه داد و ناگهان جایش را به حسین شریعتمداری داد.
شریعتمداری به محض شروع به کار، دست به تصفیه گسترده روزنامه نگاران و کارکنان کیهان زد و با بازخرید کردن و یا اخراج، تقریبا نیمی از زبده ترین آن ها را از ادامه فعالیت در کیهان محروم و تعداد کمی را البته فقط در تهران جایگزین آن ها کرد.
از سوی دیگر طولی نکشید که چهار صفحه روزنامه کیهان را که مختص اخبار شهرستانها بود، به یک صفحه تقلیل داد. علی رغم آن که روز کارگر برای کارکنان کیهان روز تعطیل به حساب نمی آمد ولی با آن عده که در این روز سرکار حاضر نمی شدند هم برخوردی صورت نمی گرفت در حالی که با ورود شریعتمداری به کیهان ۱۱ اردیبهشت روز کارگر برای کارکنان کیهان تخطی از قوانین تلقی شده و با کسانی که این روز را به عنوان روز تعطیل رسمی در محل کار حاضر نمی شدند، به شدت برخورد می شد.
شریعتمداری فضای مذهبی افراطی تری را بر موسسه حاکم کرد و محدودیت های زیادی را به وجود آورد.
یک سال از مدیریت وی در کیهان نگذشته بود که تمامی نمایندگی ها و خبرنگاران شهرستان های استان دست از کار کشیده و عملا تعطیل شدند. فروش روزنامه که تا حدودی کم شده بود به تعدادی اندک، یعنی روزانه کمتر از صد نسخه رسید و تقریبا همه مشترکین اشتراک خود را قطع کردند و اوضاع به کلی تغییر کرد.
تعدیل نیرو، اخراج و بازخرید خبرنگاران و کارکنان موسسه کیهان توسط حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه و سرپرست موسسه کیهان و مدیر مسئول روزنانه کیهان ادامه پیدا کرد و در سال ۱۳۷۶ و همزمان با روی کار آمدن اصلاح طلب ها، مرحله دوم تعدیل نیرو به اوج خود رسید و در این مرحله صدها نیروی خبره و کار کشته به همراه کارکنان بخش های خدماتی از کیهان، کنار گذاشته شدند که شامل حال من هم شد. در حالی که حقیقتا نه اعتماد و باوری به اصول گرا داشتم و نه اصلاح طلب و با این حال مجبور به استعفا شدم. ده سال از بهترین و حساس ترین سال های عمرم را برای این موسسه فعالیت کرده بودم و اکنون در بدترین شرایط زندگی و سنی و در حالی که بچه ها بزرگ شده بودند به بهانه واهی این که اصلاح طلب هستم و در خط ولایت فقیه نیستم، ظالمانه از کار بیکارم کردند. هر چند کیهان مزایای خوبی برای من نداشت، ولی عشق و علاقه به حرفه خبرنگاری و این که سالهای حساس عمرم را در این موسسه کار کرده بودم، بیکار شدنم در چنین شرایطی موجب خسارات زیادی به من و خانواده ام شد.
شریعتمداری با چند نفر از معاونین و همفکران خود در دفتر کارش در تهران، مشغول انتخاب تیترهای تند و البته آبکی روزنامه کیهان بود و به جز تعدادی نیروی کار فنی و خدماتی ساده، احتیاج به نیروی دیگری نداشت و با چنین رویه ای کار خود را پیش برده و هنوز هم پیش می برد. شریعتمداری در عمر بیست ساله مسئولیت خود در کیهان نه تنها یک نفر را در این موسسه بزرگ استخدام نکرد بلکه باعث بیکار شدن صدها نیروی کار با تجربه و ایجاد گرفتاری برای خانواده های آن ها هم شد.
امروز که اتفاقی از مقابل دفتر کیهان در کرمانشاه عبور می کردم این دفتر را در سکوت و انزوا مشاهده کردم.
اتاقکی کوچک و اجاره ای در محله ای پرت و پایین شهر (کل هواس) و با تنها یک پرسنل زن، یعنی خانمی که بازنشسته کیهان است و عملا کاری انجام نمی دهد، دفتر سرپرستی کیهان کرمانشاه را تشکیل می دهد. با خبر هستم که همین اوضاع را می توان در دفاتر دیگر استان های کشور نیز مشاهده کرد و به این ترتیب روزنامه ای که در سال ۱۳۲۱ با صاحب امتیازی عبدالرحمان فرامرزی و مدیر مسئولی مصطفی مصباح و در یک صفحه A4 کار خود را آغاز کرد و در طول دو دهه به یک غول رسانه ای و اقتصادی با صدها نیروی کار تبدیل و در مدت زمان کوتاهی به دست حسین شریعتمداری که داعیه حل تمام مشکلات کشور و جهان را هم دارد؟!، به یک ویرانه بدل شد.