قبل از پرداختن به توضیح پیرامون عنوان این نوشته، ضروری است که بطور مختصر به نقش دولت فعلی آمریکا به رهبری ترامپ، در تحولات آینده ایران اشاراتی بشود. در روند کنونی سیاستهای بینالمللی و ارتباط تنگاتنگ کشورها و ابر قدرتهای جهانی و منطقه ای میتوان گفت که متأسفانه و بر خلاف پندارها و شعر و شعار های قدیمی، دیگر تنها خواست و اراده مردم برای تغییر و تحولات اساسی و از جمله به زیرکشیدن حکومت های ظالم- کافی نیست و اگر خواست و اراده اکثریت مردم-بعنوان شرط لازم و مبنایی-نتواند اجماع جهانی و سیاست قدرتهای مؤثر و تعیین کننده را-بعنوان شرط کافی و تکمیل کننده- در راستای خواست خود بسیج و هماهنگ کند شاید شانس چندانی برای پیروزی نداشته باشند! اگر عدهای هنوز این واقعیت-نه چندان دلپذیر-را نپذیرند و آنرا تحت عنوان باور به تئوری توطئه، تخطئه کنند شاید خودِ این عدم واقعگرایی، بطور ناخودآگاه خود بخشی از تئوری توطئه در آدرس عوضی دادن به مبارزات مردم ایران، در تکمیل پازل و حل معمای سرنگونی رژیم آخوندها باشد!
بهمین دلیل بررسی و برخورد درست با دولت ترامپ از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد در اینجا آنچه که مهم است نه ترامپ بعنوان یک فرد که بیشتر خط و سیاستی که او بعنوان سخنگو و مجری آن میباشد این خط و سیاست بسی بزرگتر از قد و وزن شخص ترامپ میباشد اگر به ترامپ، جدا از خط و خطوط جاری در سیاست آمریکا و بصورت انتزاعی و در خلاء نگاه کنیم -با توجه به سوابق زندگی و استایل رهبری و کاراکتر های فردی و . . . –احتمالا او را شخصیتی محبوب القلوب نخواهیم یافت. ولی برای ایرانیان مقیم آمریکا که هنوز دل در گرو مهر و مَحبت کشور و هموطنان خود در داخل دارند مهم و تعیین کننده سیاستی است که ترامپ در رابطه با رژیم آخوندها پیش گرفته و همچنان اصرار بر پیشبرد آن دارد! برخورد تند و تیز ترامپ با رژیم آخوندها عکسالعملهای متفاوتی را در میان ایرانیان مقیم آمریکا ایجاد کرده است که در ادامه مختصرا به آنها بدون نظم و ترتیب خاصی اشاره خواهد شد:
1-هواداران آخوندها که به برکت کارت سبزهای اهدایی دولت اوباما و با ماموریت های مختلف و بصورت کاروان راهی سرزمین شیطان بزرگ شده بودند بطرق مختلف و از تریبونهای رنگارنگ در دفاع از آخوندها به مخالفت با ترامپ میپردازند که: یا ایهاالناس، امپریالیسم جهانخوار آمریکا به رهبری ترامپ قصد دخالت در امور داخلی و نابودی ایران عزیز ما را دارد و بر آن است که ایران را مثل سوریه و لیبی با خاک یکسان کند و . . . ! در حالیکه همزمان ایران فروشی و قرار دادهای خفت بار آخوندها با چین و شوروی را به روی پر روی خود نمی آورند! هر چند، بنا به مثل المامور معذور، از حامیان و بورسیه خواران رژیم چیزی جز این انتظار نمیرود!
2-ایرانی-آمریکایی و دو پاسپورتی هایی هستند که همچون کاسه داغتر از آش، از آمریکایی های عادی و نیز مارکسیست های غیر عادی و باقیمانده از دوران جنگ سرد-آمریکایی تر و تند و تیز تر با ترامپ مخالفت میکنند و در دشمنی با دولت آمریکا و دوستی با آخوندها، تا آنجا خالی بندی و خوشرقصی میکنند که میگویند: حاضرند در صورت وقوع جنگ آمریکا با آخوندها، دوشادوش برادران سپاه با سربازان آمریکایی بجگندند! این نیمه آمریکایی-نیمه ایرانیانی که که هم از خزانه دولت آمریکا و هم از کیسه خلیفه آخوندها میخورند-با پاسپورت آمریکایی در جیب از شوق خدمت به نظام نامقدس آخوندها یادشان رفته که موقع دریافت سیتزن شیبی آمریکا، قسم خورده اند که در صورت نیاز بعنوان شهروند آمریکایی بایستی سلاح بر دوش، دوشادوش سربازان آمریکایی با دشمنان آمریکا بجنگند! اینکه چگونه متیوان با دو پاسپورت همزمان در دو جبهه متخاطم جنگید شاید تنها در توان دو زیستان دو رویی باشد که بخوبی بلدند چگونه عرق شان را در آمریکا کوفت و نمازشان در ایران به کمر بزنند!
3- جدا از موارد کسل آور فوق نیز هستند ایرانیانی بعضاً دمکرات که از منظر تعلقات حزبی و دلایل متفاوتی با ترامپ مخالفند وً ترامپ را صرفاً در حیطه سیاستهای داخلی آمریکا ارزیابی و نمره میدهند. در بررسی مخالفت این بخش از ایرانیان دموکرات با ترامپ، یادآوری و توجه به چند نکته ضروری است!
در رابطه با تأثیر موارد مادی و اقتصادی در انتخابات، علیرغم اینکه مگویند مردم معمولاً با کیف پول و تأثیری که انتخاب آنها در لاغر و چاق شدن حساب بانکی شان دارد رأی میدهند، به قدرت رسیدن دموکراتها و یا جمهوری خواهان در سطح سیاستهای داخلی آمریکا، بطور نسبی به نظر میرسد که خوشبختانه در زندگی اکثر ایرانیان مقیم آمریکا تأثیرات تعیین کننده و ملموس ندارد! بهمین دلیل در رابطه با ترامپ-به شرط تداوم موضع رادیکال او در رابطه رژیم آخوندها-از هموطنان مقیم آمریکا انتظار میرود که از زاویه همدردی با هموطنان داخل-که مانند آنها شانس خروج از حاکمیت آخوندها را نداشتند-عنایت داشته باشند که تأثیرات انتخاب مجدد ترامپ در مسایل داخلی آمریکا، به نسبت تاثیرات تعیین کننده سیاست خارجی او در مقابل آخوندها و زندگی 70-80 میلیون هموطنان آنان در آزادشدن از اسارت آخوندها بسی اندک و قابل اغماض میباشد! بدلیل تحرک و سیال بودن امور سیاسی-اجتماعی و دست به دست شدن قدرت سیاسی در آمریکا، تمامی عوارض مثبت و منفی انتخاب مجدد ترامپ در مسائل داخلی آمریکا، با روی کار آمدن رئیس جمهور دیگری در دوره های بعد قابل جبران میباشد در حالیکه فرصت و شانس مردم ایران برای خلاصی از رژیم آخوندها بدون ترامپ-بعنوان سخنگو و مجری سیاستی رادیکال در برابر آخوندها- ای بسا غیرقابل جبران و تکرار باشد! بهمین دلیل است که آخوندها اینروزها در خارج با تمام قوا و بطرق مختلف میکوشند که از انتخاب مجدد ترامپ جلوگیری کنند و همزمان در داخل و در رویایی با اعتراضات مردم، در کنار زندان و دار و درفش و تیربار از اتخاذ تاکتیکها و حقهبازی های آخوندی نیز-بعنوان ابزار تکمیلی سرکوب-غافل نبوده و بعد از قیام های دیماه 96 و آبان 98 به تاکتیکِ تولید و ترویج تفرقه و تضاد میان اقشار مختلف مردم مشغولند و سربازان سایبری رژیم و قلم بدستان اصلاح طلب در تریبون و نشریات مختلف، موذیانه اقشار مختلف مردم را نسبت بیکدیگر بدبین و هر کدام را نسبت به خواست دیگری بی اعتناء معرفی میکنند! بعنوان مثال جنبش 88 را در نزد دیگر اقشار، جیغ و فریاد های اقشار سوسول و بالای شهری و بیدرد و بیخبر از درد و رنج اقشار محروم معرفی و تخطئه میکنند و همزمان در برخورد با خیزش های 96 و 98، به اقشار طبقه متوسط القاء و خط میدهند که اگر رژیم سقوط کند و گرسنگان جنوب شهر پیروز شوند لقمه اوّل آنها غارت و بلعیدن اقشار مرفه خواهد بود! و در سطح کلان کل جامعه را از سقوط رژیم چنان میترسانند که از ترس سوریه و ویران شدن ایران، مردم باید دو دستی عبای آخوندها را بعنوان عامل ثبات و استقلال ایران رها نکنند! البته ناگفته روشن است کسانی که مردم را بصورت خط دار از سوریه شدن ایران میترسانند خواهی نخواهی وضعیت فعلی را در مجموع قابل تحمل دانسته و مانند میلیونها هموطن زیر خط فقر و گرسنگی، کارد به استخوانشان نرسیده و تا حدودی با شکم سیر بقیه را از سوریه شدن ایران میترسانند و به روی نامبارک خود نمیاورند که حتی در صورت امکان بعید سوریه شدن ایران، این خود نیز، نتیجه چهل سال حکومت آخوندها بوده که مردم را بین دو راهی جهنمِ تحمل آخوندها و یا سوریه شدن ایران رسانده است! تمام تلاش شبانه روزی رژیم این است که از تکامل خواسته های کلیه اقشار مردم و یافتن مخرج مشترک و عمومی علیه آخوندها جلوگیری و مانع گردد تا مثلاً اقشار متوسط و مرفه بدانند که خواست آزادیهای اجتماعی-سیاسی آنان، هیچ منافاتی با نان سفره فقرا ندارد و بدون حداقلی از عدالت اجتماعی، آزادی های اجتماعی-سیاسی اگر نه غیرممکن ولی بیشک شکننده و موقتی خواهد بود و یا فقرا و تهیدستان بدانند که بدون آزادی سیاسی و دموکراسی نیز، برقراری عدالت اجتماعی عملی نیست و نهایتاً همه بدانند که مانع اصلی آزادی و عدالت برای تمامی اقشار و طبقات مردم همانا رژیم فاسد و جنایتکار آخوندهاست! و جنبشی که بتواند رژیم جان سخت آخوندها را سرنگون کند طبیعتاً از چنان استحکام و درایتی برخوردار خواهد بود که نه تنها مانع سوریه شدن ایران خواهد شد بلکه با همکاری کلیه احاد مردم، از جهنم و سرزمین سوخته و باقیمانده ایران از دوران آخوندها، کشوری نمونه در در قلب خاورمیانه پرآشوب خواهد ساخت! در پایان و با توجه بهمه این دلایل، انتظار میرود که ایرانیان مقیم آمریکا به انتخابات امسال آمریکا، با عینک منافع مردم ایران نگاه کرده و همزمان با دادن رای مثبت به ترامپ، رای منفی
و مخالفی نیز نثار رژیم آخوندها کنند!
محمد هادی-آمریکا