از اسفند ۱۳۹۸ تا به امروز، وزارت بهداشت دولت ایران همواره به مهندسی آمار و ارقام مربوط به بیماران و جانباختگان مبتلا به کرونا متهم بوده است. گمانهزنیهای مختلفی در خصوص آمار واقعی مبتلایان و جانباختگان مطرح میشود.
کار به جایی رسیده که در برخی رسانهها از دو یا سه برابری رخ تلفات نسبت به آمارهای اعلام شده سخن میگویند. پیش آمده که مقامات رسمی از جمله نمایندگان پیشین مجلس و نمایندگان شورای شهرها هم فرضیه مهندسی آمارهای منتشر شده را تایید کنند. بهطور مثال، در ۱۲ مهرماه، برای چندمین مرتبه اعداد متفاوتی از سوی نمایندگان نهادهای مختلف شهر تهران منتشر شد. در این روز استانداری تهران درحالی تعداد جان باختگان را ۶۸ نفر اعلام کرد که صبح روز بعد ناهید خداکرمی نماینده شورای شهر تهران از جان باختن ۱۳۶ نفر از اهالی پایتخت سخن گفت. در عینحال، با درنظر گرفتن سابقه روشن دستگاههای دولتی و نهادها و سازمانهای موازی در این زمینه، میتوان ادعای مهندسی واقعیت را به عنوان فرضیهای محتمل پذیرفت.
بنا بر این فرضیه، این سؤال مطرح میشود که دولت ایران با چه سیاستهایی، واقعیتها را به آمار تبدیل میکند؟
با همراه شدن در یکی از مراحل تحویل جسد و دفن آن در گورستان بهشتزهرای تهران تلاش میکنم به این سؤال پاسخ دهم.
پرده اول: بیمارستان
ساعت ۱۱ ظهر روز پنجشنبه، و در مقابل بیمارستان ارتش شهر تهران در خیابان فاطمی، ترافیک نیمهروانی در جریان است. قرار است نعشکش برای انتقال بدن متوفی به بهشتزهرا از راه برسد. بهعنوان یکی از بستگان دور فرد فوتشده، از خانوادهشان خواستهام که اجازه دهند بخشی از کارهای اداری را من انجام دهم، که اولین مرحله آن شناسایی چهره فرد فوت شده در سردخانه این بیمارستان است.
ماشین نعشکش از راه میرسد. راننده تختهشاسی بهدست، برگه گزارش مربوط به متوفی را نشانم میدهد و میخواهد عبارتهای انگلیسی را برایش بخوانم: «covid-19»
میگوید جدیدا به انگلیسی مینویسند درحالی که باید به زبان فارسی بنویسند. اجازه عکس گرفتن از برگه گزارش را نمیدهد.
«دردسر درست نکن برای ما.»
در ماشین نعشکش دو جانباخته دیگر هم جای گرفتهاند. «آنها هم با کرونا مردهاند؟ ». یکیشان.
توضیح میدهد که چند ماهیست که فوت شدگان بر اثر کرونا را در کنار سایر فوتیها میگذارند و حمل میکند. میگوید اوایل خیلی جدی بود، حالا دیگر عادی شده.
دو جنازه از سردخانه بیرون آورده میشود، که هر دو بر اثر کرونا مردهاند. هر دو بهطور کامل وکیوم شدهاند، و مامور سردخانه میگوید اگر بخواهم چهره متوفی را ببینم، خودم باید آن را باز کنم. بنابراین از این مرحله صرفنظر میکنیم.
قبل از رفتن به گورستان، دوباره به داخل ساختمان بیمارستان ارتش میروم و سعی میکنم از بخش اطلاعات و پذیرش در خصوص تعداد فوتشدگان بر اثر کرونا سؤالهایی بپرسم اما مخاطبان سؤال به هیچ عنوان وارد مکالمهای در خصوص این مسئله نمیشوند.
«صحبت کردن کارکنان در خصوص آمارهای بیمارستان منع قانونی دارد.»
پرده دوم: گورستان
عجیب است که هیچکدام از شرکتکنندگان در مراسم تدفین نمیدانند که منصور بر اثر کرونا جان باخته است. دو ماه پیش تست او و مادرش مثبت شد، اما پس از دو سه هفته کشمکش با بیماری، خانوادهشان اعلام کردند که منصور خوب شده، منتها مشکل ریهاش همچنان باقی است و باید استراحت کند. پس از اینکه هفته گذشته دوباره به بیمارستان منتقل شد، خانوادهاش گفتند که منصور سرطان دارد و حالا به دلیل سرطان در بیمارستان بستری است. بنابراین اولین ابهام این بود که آیا منصور با کرونا مرده.
در گورستان، آنچه را در برگه گزارش دیدم با خواهرش در میان گذاشتم. مطمئن بود که گزارش اشتباه بوده.
«اشتباه نوشتن حتما، دکترش خودش به من گفت، اینا برای اینکه سرشون شلوغه همینطوری یه چیزی نوشتن.»
بعید است که این ادعا صحت داشته باشد، چون فرضیه محتمل درست عکس این ادعاست.
پس سؤال مهمتر این است: چرا نزدیکان و بستگان فوتشدگان مبتلا به کرونا، تمایل به انکار بیماری عزیزشان را دارند؟
تمام روند معمول کفن و دفن متوفی در گورستان حذف شده است؛ بدن بیجان را در کنار قبر تحویل خانواده میدهند. حدود پانزده نفر از شرکتکنندگان در مراسم در کنار قبر خالی ایستادهاند و به مرد آبیپوشی نگاه میکنند که در حال آماده کردن گودال است. خانواده کوچک از حضور کمرنگ دوستان و بستگان ناراضی به نظر میرسند، با اینحال همان جمعیت کوچک حاضر نیز از دیدن مرد آبیپوش و کیسه نیمهپر آهک یکه خوردهاند و عقبعقب میروند. فکر میکنند رودست خوردهاند. ناراحت هستند که چرا بهشان گفته نشده که متوفی کرونا داشته. اما خواهر منصور هنوز با اطمینان تکرار میکند که برادرش به دلیل کرونا نمرده است. و پاسخ سؤال دقیقا همینجاست: اطرافیان فرد مبتلا نگران این هستند که خاطر ابتلا به بیماری کرونا منزوی شوند.
کیسه نیمهپر آهک زیر و روی جنازه رد کمرنگی از سفیدی به جای میگذارد. یکی از خدماتیها میگوید از ماه گذشته هر کیسه را برای سه قبر استفاده میکنیم. مرد نوحهخوان میکروفون را بر میدارد و با اولین جمله از شرکتکنندگان میخواهد که عقب بایستند و به قبر نزدیک نشوند و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند. بعد شروع میکند به مداحی.
تدفین، درگذشته از کرونا
تدفین
ترس از انزوای بازماندگان، همدست دولت در مهندسی آمارهاست
مهمترین نکته این مراسم این است که خانواده درجه اول با علت مرگ متوفی احساس راحتی نمیکنند. آنها میدانند که اسم کرونا، باعث میشود اطرافیان از آنها فاصله بگیرند. اما فقط میل آنها نیست؛ چراکه پروتکلهای اداری سازمان بهداشت هم در عملی شدن این خواست آنها را یاری میکند. به جز برگهای که در دست نعشکش قرار گرفته، هیچ مدرکی دال بر بیماری کرونا در دستشان نیست و هفته آخر هم بهطور مداوم گفتههای ضدونقیضی شنیدهاند. بنابراین سناریوی محتمل این است که مرگ بسیاری از جان باختگان مبتلا به ویروس کوئید ۱۹ با دلایل دیگری به ثبت میرسد. دلایلی که به تغییر آمارها کمک میکند؛ چرا که ویروس کوئید ۱۹ به شکل مشابهی باعث از بین رفتن بافتهای آلوده میشود. خانوادهها هم دانسته یا نادانسته با این سیاست همراهی میکنند. این مسئله را با یکی از اعضا کادر درمانی بخش عفونی بیمارستان امامخمینی مطرح میکنم. او فرضیه را بهطور مستقیم تایید نمیکند، اما آن را محتمل میداند.
«تشخیص دقیق خیلی وقتها برای ما هم کار راحتی نیست. بیماری به بیمارستان میآید که مشکل حاد تنفسی دارد با علائم آنفولانزا. نتیجه سیتی اسکن نشان میدهد که چه مقدار از بافتهای بدن او آسیب دیده، در این شرایطی فرصتی برای تست کرونا وجود ندارد. احتمالا زیاد او کرونا دارد. مسئله این است که بخش زیادی از مبتلایانی که جان خودشان را از دست میدهند، با بیماری جانبیای درگیر شدهاند و علت مرگ آنها میتواند حتی به دلایلی مثل سکته قلبی ثبت شود.
پرده آخر: بازگشت به خانه
ترس و اضطراب از ویروس کوئید ۱۹ حالا برای بخش زیادی از مردم وسواسهایی را به همراه آورده است. آنها نگران هستند. از یکسو، نیازی به گفتن ندارد که بیشتر مردم به خوشبینی مسئولان دلخوش نمیکنند. تنها راه پیشپای آنها، تلاش برای مراقبت از خود و نزدیکانشان است. بنابراین شاید بیانصافی باشد که بر نگرانی اطرافیان در مواجهه با بیمار و خانواده او خرده گرفت.
یک بیمار مبتلا به کرونا که پس از یک ماه کشمکش به زندگی عادی برگشته در مورد واکنش اطرافیان به بیماریاش میگوید: «خیلی سخت بود، هم برای خودم و هم خانواده. همسایهها و اطرافیان عموما از تمام خانواده فاصله میگرفتند، حق هم دارند، ولی شاید یکمی در این مسئله زیادهروی میکردند. ما توی ساختمان جرات سرفه کردن هم نداشتیم. حالا هم با اینکه خیلی از اون زمان گذشته، هستند کسانی، فامیل یا دوستان که اصلا به اعضا خانواده ما نزدیک نمیشوند، با اینکه حالا هیچکدوم از ما آلوده نیستیم این وضع تا حدی ادامه داره.»
بنابراین میتوان ادعا کرد که ترس از انزوای خانوادهها، و تمایل آنها را به عدم اعلام عمومی وضعیت جانباختگان تا حدی نشان دهد که وزارت بهداشت چگونه میتواند تعداد جانباختگان و مبتلایان به ویروس کوئید ۱۹ را کاهش دهند. مرد آبیپوش جسد را دفن میکند و رویش خاک میریزد. نوحه هم تمام شده و نوحهخوان در انتها خواهش میکند که کسی به قبر نزدیک نشود. اما خانواده منصور، مصمم هستند که او کرونا نداشته و بینگرانی در روی خاک مینشینند و فاتحه میخوانند. بعد حتی اصرار میکنند که همراهان به خانه بیایند و ناهار بخورند. اما هر کس بهانهای برای نیامدن دارد. هرکس از مسیری به راه خودش میرود. چه کسی میخواهد نفر بعدی باشد؟